منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
برگزيده تفسير نمونه:آيت الله مکارم شيرازي /زير نظر:استاد محقق/ سـوره توبه از آیه 91 تا انتها ادامه مطلب [ چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۴ ] [ 19:57 ] [ سعید ]
برگزيده تفسير نمونه:آيت الله مکارم شيرازي /زير نظر:استاد محقق/ سـوره توبه از آیه 41 تا 90 ادامه مطلب [ چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۴ ] [ 19:55 ] [ سعید ]
برگزيده تفسير نمونه:آيت الله مکارم شيرازي /زير نظر:استاد محقق/ سـوره توبه از ابتدا تا آیه 40 ادامه مطلب [ چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۲۴ ] [ 19:52 ] [ سعید ]
بَرَآءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ(توبه، 1)
از اين كه براى اين سوره در روايات، نامهاى «برائت» و «توبه» آمده است، مىفهميم كه جزء سورهى انفال نيست، بلكه سورهاى مستقلّ است.
ماجراى اعلان آيات سوره توبه در سال هشتم هجرى مكّه فتح شد، امّا مشركان همچنان براى انجام مراسم عبادى خود كه آميخته با خرافات و انحرافات بود، به مكّه مىآمدند. از جمله عاداتشان اين بود؛ لباسى را كه با آن طواف مىكردند، صدقه مىدادند. يك زن كه مىخواست طوافهاى بيشترى انجام دهد، چون ديگر لباسى نداشت، به اجبار كفّار برهنه طواف كرد و مردم به او نگاه مىكردند. نكاتى كه توسّط على عليه السلام به كفّار اعلام شد عبارت بود از: 1 اعلام برائت و لغو پيمانها. 2 ممنوعيّت شركت مشركان در حج از سال آينده. 3 ممنوعيّت طواف در حالت برهنگى. 4 ممنوعيّت ورود مشركان به خانه خدا.
1) مسند احمد حنبل، (ج3، ص212 و 283 ؛ ج1، ص151 و 330)، مستدرك صحيحين، (ج3، ص51)، تفسير المنار، (ج10، ص157)، تفسير طبرى، (ج10، ص46)، تفسير ابن كثير (ج2، ص322 - 333)، احقاقالحق، (ج 5، ص 368) و فضائلالخمسه، (ج2، ص342). و در الغدير، (ج6، ص 338) نام 73 نفر كه اين ماجرا را نقل كردهاند آمده است. [ چهارشنبه ۱۳۸۷/۱۲/۲۸ ] [ 17:24 ] [ سعید ]
[سوره التوبة (9): آيه 53و54]
قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِينَ (53) (به منافقانى كه به جاى حضور در جبهه، قصد كمك مالى دارند) بگو: چه از روى علاقه انفاق كنيد و چه از روى كراهت، هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد، زيرا شما قومى فاسق بودهايد.
نكتهها: به گفتهى تفاسير، منافقانى كه در جنگ تبوك شركت نكردند، مىخواستند با كمك مالى به جبهه، خود را شريك پيروزى بدانند. قبول نشدن انفاق منافقان، يا به اين معنى است كه در دنيا كمكهاى مالى از آنان دريافت نمىشود، يا آنكه در آخرت پاداشى ندارند. پيام ها: 1 انفاق تنها براى سير كردن شكم نيست، اصلاح روح و رشد معنوى هم مورد نظر اسلام است. «أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً» 2 روح، نيّت و باطن افراد، در ارزش اعمالشان اثر دارد. منافقى كه از پيروزى مسلمانان ناراحت و از آسيب رسيدن به آنان خوشحال مىشود، اعمالش با اين آلودگى باطن، بىاثر است. «أَنْفِقُوا» ... «لَنْ يُتَقَبَّلَ» 3 خدمات و انفاقهاى منافقان، بىارزش است و حبط مىشود. «أَنْفِقُوا» ... «لَنْ يُتَقَبَّلَ» 4 هر كمكى را از هر كسى قبول نكنيم. «لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ» 5 شرط قبولى اعمال، تقوا و پاكدلى است و مسائل سياسى، اجتماعى، عبادى و اخلاقى با هم پيوند دارند. «لَنْ يُتَقَبَّلَ» ... «كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِينَ» 6 فسق، مانع قبولى اعمال است. «إِنَّكُمْ» ... «فاسِقِينَ»
وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كارِهُونَ (54) و چيزى منافقان را از پذيرفته شدن انفاقشان منع نكرد، جز اينكه به خدا و پيامبرش كافر شدند و نماز را جز از روى كسالت و بىحالى به جا نمىآورند و جز از روى كراهت و بىميلى انفاق نمىكنند.
نكتهها: در آيهى قبل، به صورت فرض بيان شد كه منافقان، چه با علاقه و چه از روى بىميلى اگر انفاق كنند، پذيرفته نيست. اينجا صورت واقعى و وجود خارجى را بيان مىكند كه انفاقشان از روى كراهت است، نه علاقه. از امتيازات درآمدهاى دولت اسلامى از قبيل خمس، زكات، صدقات و انفاقات بر ديگر درآمدهاى دولتى، موارد ذيل است: 1 افراد، با اراده و انتخاب و بر اساس و جدان دينى مىپردازند. 2 بدون ترس و با قصد قربت مىپردازند. 3 پرداختهاى مالى را غنيمت و ذخيرهى قيامت مىدانند. 4 گيرندهى مال را عالِم عادل انتخاب مىكنند. 5 مورد مصرف را مىدانند و زير نظر دارند. 6 سادهزيستى را شرط گيرنده مىدانند و خدا را شكر مىكنند. پيام ها: 1 با كفر، كسالت و كراهت، اعمال خير پذيرفته نيست. «ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ ...» 2 خداوند در قرآن، بارها منافق را كافر دانسته است. «أَنَّهُمْ كَفَرُوا» 3 متخلّفان از جنگ تبوك، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافرند. «أَنَّهُمْ كَفَرُوا» 4 ارزشدهنده به كارها، نيّت و نشاط و عشق است. آرى انگيزه مهمّ است، نه حركات فيزيكى! «كُسالى»، «كارِهُونَ» 5 هدف اسلام از انفاق، رشد انتخابى و معنوى است، نه تنها سير كردن شكم.زيرا با كمك منافقين شكمهايى سير مىشود، امّا رشد معنوى براى كمك كننده حاصل نمىشود. «كَفَرُوا بِاللَّهِ» ... «وَ هُمْ كارِهُونَ» 6 از نشانههاى نفاق، نماز با كسالت، «كُسالى» و انفاق با كراهت است. «كارِهُونَ»
تفسير نور [ دوشنبه ۱۳۸۷/۱۲/۲۶ ] [ 19:46 ] [ سعید ]
سوره توبه[9] این سوره در مدينه نازل شده و داراى 129
آيه است .سوره اين سوره داراى نامهاى
متعدّدى است:«برائه»دليل
نامگذارى اين سوره به اين نام آن است كه اين سوره با همين واژه آغاز مىگردد؛ و
نيز هدف از فرود آن اعلان بيزارى از كفرگرايان است.«توبه»، و بدان دليل به اين نام
خوانده شده است كه واژه «توبه» در آيات آن بسيار به كار رفته است، كه براى نمونه
مىتوان به آيات 15 و 75 و 118 نگريست. مفسرين در اينكه اين آيات سورهايست مستقل و يا
جزء سوره انفال اختلاف كردهاند، و اختلافشان در اين باره منتهى مىشود به اختلافى
كه صحابه و تابعين در اين باره داشتهاند. آيات اين سوره بر خلاف ساير سورهها كه اواخرش
همان منظورى را افاده مىكند كه اوائلش افاده مىكرد، داراى غرض واحدى نيست. اول اين سوره مربوط به بيزارى از كفار است، و
قسمتى از آن مربوط به قتال با مشركين و قتال با اهل كتاب، و يك قسمت مهمى از آن در
باره منافقين صحبت مىكند، و آياتى از آن مسلمانان را به قتال تحريك مىكند، و
عدهاى متعرض حال كسانيست كه از جنگ تخلفورزيدند، و آياتى مربوط به دوستى و ولايت
كفار است، آياتى راجع به زكات است، و همچنين مطالبى ديگر، ليكن مىتوان گفت قسمت
معظم آن مربوط به قتال با كفار، و آيات راجع به منافقين است. از اين كه سوره، به دليل محتواى
قهرآميزش بدون «بسم اللَّه» شروع شده است، مىفهميم كه «بسم اللَّه» در هر سوره،
متعلّق به همان سوره و جزء آن است، نه آنكه به عنوان تشريفات ويا...، در اوّل هر سوره
بيايد. [ شنبه ۱۳۸۷/۰۸/۰۴ ] [ 7:35 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |