منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


در وجوه اعجاز قرآن کریم سخن بسیار گفته شده مثلاً برای آن وجوهی چون وجه علمی (اشاره به حقایق علمی) که بیشتر مورد توجه معاصران ما بوده، وجه خبر از غیب (پیشگویی) و وجه زبانی قائل شده اند که بیشتر همت علمای اسلام مقصور در توضیح وجه زبانی اعجاز قرآن بوده است زیرا آگاهی آنان از علوم و تاریخ آنقدر نبوده که بدانها به نحوی شایسته بپردازند (درمورد گزارشی از فعالیتهای علمای اسلامی درمورد اعجاز بیانی قرآن کریم ر.ک. سبک‌شناسی اعجاز بلاغی قرآن؛ محمد کریم الکواز؛ ترجمۀ سیدحسین سیدی؛ انتشارات سخن؛ اول 1386، درمورد مقایسۀ بخشی از علوم جدید با مفاد قرآن ر.ک. پزشکی در قرآن (روش تفسیری اشارات علمی در آیات قرآنی)؛ محمد جمیل الحبّال، ومیض رمزی العُمَری؛ ترجمۀ صاحبعلی اکبری؛ دانشگاه تربیت معلم سبزوار؛ اول 1383) و با انبوه تألیفات زبان‌شناختی موجود به نظر می‌رسد که دیگر درمورد اعجاز بیانی قرآن چیز تازه‌ای نمی‌توان گفت اما به نظر من هنوز جای بحثهایی بسیار عمیقتر از آنچه تاکنون شده خالی است که به یک نمونه از چند نمونۀ آمادۀ عرضه اشاره می‌کنم. در قرآن کریم در مواضع مختلف از فعل «جعل» استفاده شده است که محققان برای آن وجوهی قائل شده اند (ر.ک. المفردات راغب اصفهانی) و برخی در این وجوه عمیقتر شده اند (ر.ک. قاموس قرآن (2جلد در 1 مجلد)؛ سیدعلی‌اکبر قرشی؛ اول 1352، دوازدهم، 1387) اما هنوز به صراحت وجه اعجاز آن بیان نشده که «جعل» (در کنار قرار دادن و معانی دیگر) نیز به موردی تعلق می‌گیرد که وجودش برای مجموعه‌ای که این جعل در آنجا رخ داده ضرورت ندارد و دقیقاً به معنی جعلی و ساختگی بودن است (مثلاً زمر، 8: «وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَاداً») حال اگر «جعل» توالی و اختلاف (= شدامد) روز و شب را در زمین با عدم وجود این جعل شدامد در کرۀ ماه که به علت گردش دگرگونۀ او به دور خودش رخ داده بسنجیم پی می‌بریم که در زمین نیز می‌توانسته همین وضع پیش آید و توالی روز و شب معدوم شود (ر.ک. یونس: 67 و فرقان: 62 و قصص: 73 و غافر: 61 و انعام: 1). این موضوع را تنها با علم کیهان‌شناسی معاصر می‌توان دانست. نیز درمورد وجه اعجاز قرآن از منظر علم تاریخ (و به نحوی اخبار از غیب) که تاکنون به بحث درنیامده ن.ک. مقدمۀ مترجم به کتاب باستان‌شناسی کتاب مقدس (نگاهی نو به تاریخ قوم یهود و منشأ کتابهای مقدس آن)؛ ایسرائیل فینکلشتاین، نیل آشر سیلبرمن؛ ترجمۀ سعید کریم‌پور؛ انتشارات سبزان؛ 1394 گرچه هنوز حرفهای دقیقتری نیز می‌توان زد.
#نورالهی


برچسب‌ها: نورالهی
[ جمعه ۱۳۹۵/۱۲/۲۰ ] [ 8:53 ] [ سعید ]

درمورد تسبیح چیزی نوشته ام‌زیاد برصحتش اصراری ندارم👇

تسبیح در عربی معنی عادی‌اش «شنا» است
الأنبياء
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
ﻭ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻭ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﻯ ﺷﻨﺎﻭﺭ ﺍﺳﺖ .(33)

يس
لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻥ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺳﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﺷﺐ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﺸﻰ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺪﺍم ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﻯ ﺷﻨﺎﻭﺭﻧﺪ .(40)
موجودات در تسبیح خدایند یعنی شناور و غرق خداوند اند
معنی دیگرش خوف و ترس و احترام است از sebes یونانی (سبحات جلال، نظر مرحوم فردید)
موجودات در ترس از خداوند اند پس از قوانین او تخطی نمی‌کنند

باز عرض می‌کنم فعلاً اصراری ندارم

#نورالهی


برچسب‌ها: نورالهی
[ سه شنبه ۱۳۹۵/۱۲/۱۰ ] [ 6:53 ] [ سعید ]
#محمد نورالهی:

🔹پاسخ به شبهه‌ی قرآنی
در باب زایش انسان از «صل

محمد نورالهی:
بسم الله الرحمن الرحیم

🔹پاسخ به شبهه‌ی قرآنی
در باب زایش انسان از «صلب و ترائب»🔸

قرآن کریم در منابع مختلف نقد اسلام، آماج نخستین حملات است چه از نظر وثاقت متن و چه نقد مضامین. خود نقد مضامین نیز دست کم ۲ گروه مجزا را شامل می‌شود:
أ) عدم تطابق با مزاعم و عادات ذهنی بشر جدید (به‌خصوص مباحث حقوق بشری و حقوق زنان)
ب) عدم تطابق با علم جدید
این نوشته یکی از موضوعات دسته‌ی ب را برعهده‌ی تحلیل گرفته است.
در سوره‌ی طارق آمده است:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ(۵)
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ(۶)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ.(۷) (متن و اساس ‌ترجمه‌ها از نرم‌افزار حبل‌المتین)
منتقدان باتوجه به معنی اولیه‌ی الفاظ و ترجمه‌های موجود می‌گویند این باور که منی انسان از صلب= پشت مرد و ترائب= استخوانهای سینه یا خصوصاً سینه‌ی زن بیرون بیاید مهمل و غلط است و نشان‌دهنده‌ی منشأ غیرالاهی قرآن است. اما پاسخ:
۱) صلب لفظاً به معنی سخت و‌ محکم است
صلیب= تیرک چوبی از همین ریشه است (گرچه اصل ریشه‌شناسی و ارتباطش با «چلیپا» روشن نیست)
اطلاق صلب بر ستون فقرات و پشت اطلاق مجازی است.
۲) ترائب از بن تُراب= خاک و لفظاً جمع تریبة و تریبة تسمی صفت (=کاربرد صفت به جای اسم) تریب= خاک‌سان و به معنی همسطح و اصطلاحاً به استخوانهای همسطح و عموماً به استخوانهای جفت ترقوه گفته می‌شود اما چنانکه در ادامه می‌آید در این سوره «ترائب» معادل استخوانهای همسان و همسطحی از لگن خاصره‌ی زنان (pelvis) آمده که اکنون بدانها «عانة» (لاتینی: os pubis، انگلیسی pubic bone) می‌گویند.
از بن «ترب» به معنی همسطحی و ‌همسانی در قرآن «أتراب» را داریم، جمع تُرب و تِرب به معنی همسال:
الواقعة
عُرُبًا أَتْرَابًا
ﻋﺸﻘﻮﺭﺯِ ﻫﻢﺳﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ .(۳۷)
النبأ
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا
ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻰ ﻧﻮپستان ﻭ ﻫﻢﺳﻦ(۳۳)

اما دلیلی ندارد اینجا «ترائب» را که اصلاً به معنی «استخوانهای همسان» است تنها خاص ترقوه بدانیم. جالب نظر اینکه استخوانهای عانه با اتصالی که در انگلیسی بدان pubic symphosis یعنی همبُوِشگاه، همرستنگاه عانه‌ای می‌گویند به هم پیوند خورده اند که باز یاداور تعبیر «تریبة= همسان» می‌تواند بود و جالب اینکه این دو استخوان بسیار شبیه به هم اند.
۳) اکنون آیات را بازخوانی کنیم:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ
ﭘﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ [ﺑﺎ ﺗﺎﻣﻞ] ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟(۵)
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ
ﺍﺯ ﺁﺑﻰ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ(۶)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ
ﺍﺯ میان ﺻﻠﺐ ﻭ ترائب ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰﺁﻳﺪ .(۷)
وجه‌ و ‌احتمالی که منتقدان متوجه آن نبوده اند این است که آیه‌ی ۷ ادامه‌ی آیه‌ی ۶ نیست (خروج منی) بلکه آیه‌ای جداست و به «خروج انسان از رحم مادر» اشاره دارد به دو دلیل:
۱) تعبیر «من بین» به هیچ وجه «درون» و «داخل» معنی نمی‌دهد تا عبارت بعد را به محل ترشح منی مربوط بدانیم،
۲) آیه‌ی بعد مربوط به بازگشت انسان به زندگی، پس از مرگ است:
إِنَّهُ عَلَىٰ رَجْعِهِ لَقَادِرٌ
همانا ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ [ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﺶ] ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ ،(۸)
يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ
ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺭﺍﺯﻫﺎ ﻓﺎﺵ ﻣﻰﺷﻮﺩ .(۹)
که نمی‌تواند به بازگشت منی ارجاع داشته باشد. اما در ادامه وجه اینکه چرا خداوند علام الغیوب به جای «رحم» از تعبیر «صلب و ترائب» (که ضمنا با بلاغتی شگفت تداعی‌کننده‌ی دوران زندگی آدمیزاد میان سختی و‌ راحتی و نیز زن و مرد و دوگانه‌هایی از این دست نیز هست) استفاده کرده در عکس زیر به گویایی هرچه تمامتر آمده است، که:
وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (همانا این ﻛﺘﺎﺑﻰ ﺍﺳﺖ سخت‌بسته)🔅لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ
(ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺑﺎﻃﻠﻰ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﻧﻤﻰﺁﻳﺪ، فروستادشی ﺍﺯ داور ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ) .(فصلت، ۴۱و۴۲)
(متن با الهام از این منبع نوشته شده است جز بحثهای زبانی
https://www.google.com/amp/s/quranicwisdom.wordpress.com/2012/08/12/human-creation-quran2/amp/
:👇👇👇👇

ب و ترائب»🔸

قرآن کریم در منابع مختلف نقد اسلام، آماج نخستین حملات است چه از نظر وثاقت متن و چه نقد مضامین. خود نقد مضامین نیز دست کم ۲ گروه مجزا را شامل می‌شود:
أ) عدم تطابق با مزاعم و عادات ذهنی بشر جدید (به‌خصوص مباحث حقوق بشری و حقوق زنان)
ب) عدم تطابق با علم جدید
این نوشته یکی از موضوعات دسته‌ی ب را برعهده‌ی تحلیل گرفته است.
در سوره‌ی طارق آمده است:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ(۵)
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ(۶)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ.(۷) (متن و اساس ‌ترجمه‌ها از نرم‌افزار حبل‌المتین)
منتقدان باتوجه به معنی اولیه‌ی الفاظ و ترجمه‌های موجود می‌گویند این باور که منی انسان از صلب= پشت مرد و ترائب= استخوانهای سینه یا خصوصاً سینه‌ی زن بیرون بیاید مهمل و غلط است و نشان‌دهنده‌ی منشأ غیرالاهی قرآن است. اما پاسخ:
۱) صلب لفظاً به معنی سخت و‌ محکم است
صلیب= تیرک چوبی از همین ریشه است (گرچه اصل ریشه‌شناسی و ارتباطش با «چلیپا» روشن نیست)
اطلاق صلب بر ستون فقرات و پشت اطلاق مجازی است.
۲) ترائب از بن تُراب= خاک و لفظاً جمع تریبة و تریبة تسمی صفت (=کاربرد صفت به جای اسم) تریب= خاک‌سان و به معنی همسطح و اصطلاحاً به استخوانهای همسطح و عموماً به استخوانهای جفت ترقوه گفته می‌شود اما چنانکه در ادامه می‌آید در این سوره «ترائب» معادل استخوانهای همسان و همسطحی از لگن خاصره‌ی زنان (pelvis) آمده که اکنون بدانها «عانة» (لاتینی: os pubis، انگلیسی pubic bone) می‌گویند.
از بن «ترب» به معنی همسطحی و ‌همسانی در قرآن «أتراب» را داریم، جمع تُرب و تِرب به معنی همسال:
الواقعة
عُرُبًا أَتْرَابًا
ﻋﺸﻘﻮﺭﺯِ ﻫﻢﺳﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ .(۳۷)
النبأ
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا
ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻰ ﻧﻮپستان ﻭ ﻫﻢﺳﻦ(۳۳)

اما دلیلی ندارد اینجا «ترائب» را که اصلاً به معنی «استخوانهای همسان» است تنها خاص ترقوه بدانیم. جالب نظر اینکه استخوانهای عانه با اتصالی که در انگلیسی بدان pubic symphosis یعنی همبُوِشگاه، همرستنگاه عانه‌ای می‌گویند به هم پیوند خورده اند که باز یاداور تعبیر «تریبة= همسان» می‌تواند بود و جالب اینکه این دو استخوان بسیار شبیه به هم اند.
۳) اکنون آیات را بازخوانی کنیم:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ
ﭘﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ [ﺑﺎ ﺗﺎﻣﻞ] ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟(۵)
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ
ﺍﺯ ﺁﺑﻰ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ(۶)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ
ﺍﺯ میان ﺻﻠﺐ ﻭ ترائب ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰﺁﻳﺪ .(۷)
وجه‌ و ‌احتمالی که منتقدان متوجه آن نبوده اند این است که آیه‌ی ۷ ادامه‌ی آیه‌ی ۶ نیست (خروج منی) بلکه آیه‌ای جداست و به «خروج انسان از رحم مادر» اشاره دارد به دو دلیل:
۱) تعبیر «من بین» به هیچ وجه «درون» و «داخل» معنی نمی‌دهد تا عبارت بعد را به محل ترشح منی مربوط بدانیم،
۲) آیه‌ی بعد مربوط به بازگشت انسان به زندگی، پس از مرگ است:
إِنَّهُ عَلَىٰ رَجْعِهِ لَقَادِرٌ
همانا ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ [ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﺶ] ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ ،(۸)
يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ
ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺭﺍﺯﻫﺎ ﻓﺎﺵ ﻣﻰﺷﻮﺩ .(۹)
که نمی‌تواند به بازگشت منی ارجاع داشته باشد. اما در ادامه وجه اینکه چرا خداوند علام الغیوب به جای «رحم» از تعبیر «صلب و ترائب» (که ضمنا با بلاغتی شگفت تداعی‌کننده‌ی دوران زندگی آدمیزاد میان سختی و‌ راحتی و نیز زن و مرد و دوگانه‌هایی از این دست نیز هست) استفاده کرده در عکس زیر به گویایی هرچه تمامتر آمده است، که:
وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (همانا این ﻛﺘﺎﺑﻰ ﺍﺳﺖ سخت‌بسته)🔅لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ
(ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺑﺎﻃﻠﻰ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﻧﻤﻰﺁﻳﺪ، فروستادشی ﺍﺯ داور ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ) .(فصلت، ۴۱و۴۲)
(متن با الهام از این منبع نوشته شده است جز بحثهای زبانی
https://www.google.com/amp/s/quranicwisdom.wordpress.com/2012/08/12/human-creation-quran2/amp/
:


برچسب‌ها: نورالهی
[ یکشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ ] [ 15:9 ] [ سعید ]
 

سورۀ اخلاص یا توحید:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (3) وَلَمْ يَکن لَّهُ کفُواً أَحَدٌ (4): به نام خداوند مهرگستر مهربان* بگو اوست خداوند یگانه* خداوند تهم (تو پر و بی‌منفذ، جدا و بی‌نیاز از همه)* نه [چون خودش را] زاییده و نه [از چون خودش] زاده شده است* و هرگز یک هم‌پایه هم برایش وجود ندارد. 

ترجمه محمد #نورالهی


برچسب‌ها: نورالهی
[ شنبه ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ ] [ 0:59 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب