منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
سورهى عنكبوت[29] اين سوره شصت و نه آيه دارد. نامِ برخى از سورههاى قرآن
همچون بقره، فيل، نمل و نحل، برگرفته از نام حيواناتى است كه در اين سورهها به
گونهاى مطرح شدهاند.در آيه 41 اين سوره، بنايِ شرك همچون خانهى عنكبوت سست و
ناپايدارشمرده شده و لذا اين سوره به عنكبوت نام گرفته است. از سياق آيات اين سوره و مخصوصا آيات اول سوره برمىآيد كه
بعضى از كسانى كه در مكه و قبل از هجرت، به رسول خدا (ص) ايمان آورده بودند، از
ترس فتنهاى كه از ناحيه مشركين تهديدشان مىكرد، از ايمان خود برگشته بودند، چون
مشركين دست از سر مسلمانان برنمىداشتند، و مرتب آنان را دعوت مىكردند به اينكه
از ايمان به آن جناب برگردند، و ضمانت مىدادند كه اگر برگرديد هر ضررى از اين
بابت ديديد ما جبران مىكنيم، هم چنان كه اگر برنگرديد بلا به سرتان مىآوريم، و
آن قدر شكنجهتان مىكنيم تا به كيش ما برگرديد. كه آيه" وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ
آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ ..." و آيه
شريفه" وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي
اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ ..." متضمن اين معانى
است. و گويا از اين عده كه از ايمان خود رجوع كردهاند كسانى
بودهاند كه رجوعشان به خاطر مجاهدت و تهديد و تشويق پدر و مادرشان بوده، مانند
بعضى از فرزندان مشركين كه از آيه شريفه" وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ
بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ
فَلا تُطِعْهُما ..." اين معنا استشمام مىشود، و اين سوره در باره اين عده
نازل شده است. پس غرض سوره به طورى كه از اول و آخرش و سياق جارى در
سراسرش استفاده مىشود، اين است كه: غرض خداى تعالى از ايمان مردم تنها اين نيست
كه به زبان بگويند ايمان آورديم، بلكه غرض، حقيقت ايمان است، كه تندباد فتنهها آن
را تكان نمىدهد، و دگرگونى حوادث، دگرگونش نمىسازد، بلكه هر چه فتنهها بيشتر
فشار بياورد، پا بر جا و ريشهدارتر مىگردد. پس غرض سوره اعلام اين معنا است كه مردم خيال نكنند به صرف
اينكه بگويند ايمان آورديم دست از سرشان برمىدارند، و در بوته آزمايش قرار
نمىگيرند، نه، بلكه حتما امتحان مىشوند، تا آنچه در دل نهان دارند ظاهر شود و
معلوم شود ايمان است يا كفر،" فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ
لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ ". پس فتنه و محنت يكى از سنتهاى الهى است كه به هيچ وجه و در
باره هيچ كس از آن گذشت نمىشود، همان طور كه در امتهاى گذشته از قبيل قوم نوح،
عاد، ثمود، قوم ابراهيم، لوط، شعيب و موسى جريان يافت، و جمعى استقامت ورزيده و
جمعى ديگر هلاك شدند و در امتهاى حاضر و آينده نيز جريان خواهد داشت، و خدا به
كسى ظلم نكرده، و نمىكند، اين خود امتها و اشخاصند كه به خود ظلم مىكنند. پس كسى كه مىگويد من به خدا ايمان آوردم بايد در برابر
ايمانش صبر كند، و خداى يگانه را بپرستد و چون قيام به وظايف دينى برايش دشوار و
يا غير ممكن شد بايد به ديارى ديگر مهاجرت كند، ديارى و سرزمينى كه در آنجا بتواند
به وظيفههاى خود عمل كند، چون، زمين خدا وسيع است. و هرگز نبايد به خاطر ترس از گرسنگى و ساير امور زندگى از
مهاجرت چشم بپوشد، براى اينكه رزق بندگان به عهده خدا است،" وَ كَأَيِّنْ
مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ ". و اما مشركين كه مؤمنين را آزار مىكردند با اينكه مؤمنين
بغير از اينكه مىگفتند:پروردگار ما اللَّه است، هيچ جرمى مرتكب نشده بودند، آنها
هم بايد بدانند كه با اين رفتار خود خدا را عاجز نمىكنند، و به ستوه نمىآورند، و
نمىتوانند خواست خود را عليه خواست خدا به كرسى بنشانند، بلكه خود اين آزارشان هم
كه گفتيم فتنه و آزمايش مؤمنين است، فتنه و آزمايش خودشان نيز هست، و چنان نيست كه
از علم و تقدير الهى خارج باشد، بلكه اين خدا است كه آنان را در چنين بوتهاى از
آزمايش قرار داده، و دارد عليه آنان ضبط مىكند، تا اگر خواست در همين دنيا به
وبال آن گرفتارشان كند، و اگر خواست اين عذاب را تاخير انداخته در روزى كه به سوى
او برمىگردند، و ديگر راه گريزى ندارند، عذاب كند. و اما آن چه به عنوان حجت و دليل براى خود درست كرده و دل
بدان خوش كردهاند، سخن باطل و دليل مردودى است كه هيچ جا به دردشان نمىخورد، و
حجت عليه آنان تمام است. اين حاصل و خلاصهاى از غرض سوره مورد بحث است، و مقتضاى
اين زمينه اين است كه سوره در مكه نازل شده باشد، و اينكه بعضى گفتهاند: مدنى است
كه يا همهاش و يا بيشترش و يا قسمتى از آن در مدينه نازل شدهصحيح نيست، چون
مضامين آيات آن جز با روزگار عسرت و شدت قبل ازهجرت وفق نمىدهد. [ جمعه ۱۳۸۷/۰۷/۲۶ ] [ 5:26 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |