منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


خلاصه تفسیر راهنما / سوره نصر


ادامه مطلب
[ پنجشنبه ۱۳۹۷/۰۶/۰۱ ] [ 8:27 ] [ سعید ]


سوره نصرآيه 1
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ‏      آن‏گاه كه يارى خدا و آن فتح (موعود) فرا رسد.


1خداوند، پيامبر (ص) را به امداد خويش مطمئن ساخت و به آن حضرت وعده پيروزى بر دشمنان داد.
إذا جاء نصر اللّه و الفتح‏
 «نصر» به معناى پيروز ساختن و «فَتْح» به معناى گشودن است. (برگرفته از «مقاييس اللغة») حرف «إذا» دلالت بر وقوع حتمى شرط در آينده دارد.
2 با رسيدن نصرت الهى، پيروزى بر دشمن قطعى است.
إذا جاء نصر اللّه و الفتح‏
3 پيامبر (ص)، مشتاق آزادسازى و فتح مكه و در انتظار نصرت و امدادهاى الهى‏
إذا جاء نصر اللّه و الفتح‏
مفسران، اين سوره را ناظر به فتح مكه مى‏دانند. مژده پيشاپيش آن به رسول‏اكرم (ص)، نشانگر اشتياق آن حضرت به تحقق آن است.
4 خداوند، مسلمانان صدر اسلام را از پيش به فتح مكه و امدادهاى خود بشارت داد.
إذا جاء نصر اللّه و الفتح‏
5 آزادسازى مكّه براى مسلمانان، به منزله فتح كامل سنگرهاى دشمن بود.
و الفتح‏
مطلق آوردن فتح در مورد «فتح مكه» نشانگر صدق فتح كامل بر آن است.
6 «عن أبى‏عبداللّه (ع) قال: أوّل ما نزل على رسول‏اللّه (ص) «بسم اللّه الرحمن الرحيم. اقرأ باسم ربّك» و آخره «إذا جاء نصر اللّه»؛
از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: اولين سوره‏اى كه بر رسول‏خدا (ص) نازل گشت «بسم اللّه الرحمن‏الرحيم. اقرأ باسم ربّك» بود و آخرين آن «إذا جاء نصر اللّه» بود».
          
سوره نصر آيه 2
وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجاً      و ببينى كه مردم گروه گروه به دين خدا در مى‏آيند.


1وارد شدن فوج فوج مردم به دين اسلام، نويد خداوند به پيامبر (ص)
و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا
2 خداوند، به پيامبر (ص) بشارت داد كه فتح مكه را درك خواهد كرد و استقبال قبايل عرب را از اسلام، به چشم خود خواهد ديد.
و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا
3 اسلام، تنها دين قابل انتساب به خداوند است.
دين اللّه‏
4 پيروزى مسلمانان عصر بعثت بر مكه و فتح آن، زمينه‏ساز مسلمان شدن جمعيت‏هاى فراوانى از مردم آن زمان‏
إذا جاء نصر اللّه و الفتح. و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا
5 مردم پس از فتح مكه، با رضايت و بدون تحميل، اسلام را پذيرفتند.
يدخلون‏
6 گرايش دسته‏جمعى اقشار مختلف مردم به اسلام، مرهون امدادهاى الهى به مسلمانان است.
إذا جاء نصر اللّه ... و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا
7 فتح مكه، نشانه حقانيت اسلام و حمايت خداوند از پيامبر (ص)، در ديدگاه مردم عصر بعثت‏
إذا جاء نصر اللّه ... يدخلون فى دين اللّه أفواجًا
                       

سوره نصر آيه 3
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّاباً     پروردگارت را همراه با ستايش او تسبيح كن و از او آمرزش بخواه، به يقين، او بسيار توبه‏پذير است.


1لزوم تسبيح و حمد خداوند و طلب بخشش گناهان از پيشگاه او
فسبّح بحمد ربّك و استغفره‏
2 تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او، پس از مشاهده امدادهاى الهى و گرايش وسيع مردم، به دين، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر (ص)
إذا جاء نصر اللّه و الفتح. و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا. فسبّح بحمد ربّك و استغفره‏
3 خداوند، مبرّا و منزّه از هر عيب و نقص و شايسته ستودن و تمجيد كردن‏
فسبّح بحمد ربّك‏
4 شايسته‏ترين سخن براى نفى عيب از خداوند، ستايش او است.
فسبّح بحمد ربّك‏
 «باء» در «بحمد ربّك» براى استعانت است؛ برخى آن را «باء» مصاحبة مى‏دانند. برداشت ياد شده، ناظر به معناى اول است.
5 لزومِ همراه ساختن تسبيح با حمد خداوند
فسبّح بحمد ربّك‏
 «باء» در «بحمد ربّك» ممكن است براى مصاحبة باشد.
6 ستايشِ خداوند، تنها با سخنى شايسته است كه كمترين شائبه عيب‏شمارى و تنقيص در آن نباشد.
فسبّح بحمد ربّك‏
حمد، زمانى مى‏تواند وسيله تسبيح باشد كه در الفاظ و عبارت‏هاى برگزيده آن، منزّه دانستن خداوند از عيب‏ها جلوه‏گر باشد.
7 خداوند، مرّبى و مدبّرى شايسته و بى‏عيب، براى پيامبر (ص) و ديگران است.
فسبّح بحمد ربّك‏
مخاطب در «ربّك»، گرچه پيامبراكرم (ص) است؛ ولى‏ سياق سوره، بر تمام انسان‏ها منطبق است. در اين موارد آن حضرت به عنوان رسول و نيز فردى از افراد بشر، مورد خطاب قرار گرفته است.
8 امدادهاى الهى در فتح مكه، جلوه ربوبيت خداوند بر پيامبر (ص) و مايه پيشرفت اهداف رسالت آن حضرت بود.
إذا جاء نصر اللّه و الفتح ... فسبّح بحمد ربّك‏
9 توجّه به ربوبيت خداوند، زمينه‏ساز تسبيح، حمد و استغفار به درگاه او است.
فسبّح بحمد ربّك و استغفره‏
10 درخواست مصونيت از عذاب الهى، توصيه خداوند به پيامبر (ص)
و استغفره‏
غفران و آمرزش از جانب خداوند، اين است كه بنده را از رسيدن عذاب، به او باز دارد (بصائر فيروزآبادى). بر اين اساس استغفار پيامبر (ص)، به معناى درخواست رهايى از عذاب است. اطمينان آن حضرت به عصمت خويش، نمى‏تواند مانع درخواست رهايى از عذاب باشد؛ زيرا مقام عصمت، دستاورد همين درخواستِ مصونيت و نظاير آن است.
11 پيامبر (ص)، مأمور مغفرت‏خواهى و درخواست عفو خداوند، از كوتاهى در تسبيح و حمد او و تقاضاى توجّه و عنايت مجدّد او به آن حضرت‏
و استغفره‏
استغفارى كه در اين سوره به آن امر شده است- به قرينه تعليق بر نصرت و فتح و عطف بر تسبيح و حمد- استغفار ويژه‏اى است. اين استغفار، در ارتباط با حمد و تسبيح، به معناى درخواست عفو از كاستى‏هاى آن و در ارتباط با «توّاباً»، به معناى درخواست رجوع مجدّد و مكرر خداوند و تقاضاى عنايت‏هاى تازه به تازه او است.
12 پيامبر (ص) در ادامه حيات خويش، نيازمند مغفرت الهى و ملزم به طلب آن از خداوند بود.
و استغفره‏
استغفار پيامبر (ص)- با آن كه معصوم است- ممكن است به معناى درخواست ادامه يافتن مغفرت الهى باشد و مى‏تواند بيانگر اين نكته باشد كه پيامبر (ص)، گرچه بالاترين درجه عبادت را داشت؛ ولى همواره آن را در برابر عظمت خداوند، ناچيز ديده و با احساس شرمندگى به درگاه خداوند از او پوزش مى‏طلبيد برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است.
13 احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج‏ قدرت، توصيه خداوند به پيامبر (ص) و شيوه‏اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان‏
إذا جاء نصر اللّه و الفتح ... و استغفره‏
14- ذكر صفات جلال و جمال خداوند، پيش از درخواست از او، از آداب دعا و استغفار
فسبّح بحمد ربّك و استغفره‏
فرمان «تسبيح»، بر ذكر صفات جلالى (سلبى) و فرمان «حمد» بر ذكر صفات جمالى (ثبوتى) دلالت دارد و تقديم آن دو بر فرمان استغفار، بيانگر برداشت ياد شده است.
15 امداد مردم و پيروز ساختن آنان بر دشمن، زمينه‏ساز آمادگى آنان براى پذيرش تكاليف و توجّه به خداوند
إذا جاء نصر اللّه و الفتح ... فسبّح بحمد ربّك و استغفره‏
16 خداوند، بسيار توبه‏پذير است.
إنّه كان توّابًا
از آن جهت به خداوند «توّاب» گفته مى‏شود كه توبه بندگان را فراوان و پياپى مى‏پذيرد. (مفردات)
17 توبه استغفاركنندگانى كه خداوند را تسبيح و حمد كنند، در پيشگاه خداوند پذيرفته است.
فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا
18 توجّه بندگان به توبه‏پذير بودن خداوند، مايه ترغيب آنان به توبه و استغفار
و استغفره إنّه كان توّابًا
19 شكستن توبه، مانع پذيرش توبه مجدد نيست.
إنّه كان توّابًا
20 توبه از گناهان بزرگ نيز به درگاه خداوند پذيرفته است.
إنّه كان توّابًا
 «توّاب» بر مبالغه دلالت دارد (مصباح). مبالغه درتوبه‏پذيرى، يا به اين معنا است كه هر چه توبه تكرار شود، توبه‏پذيرى هم تكرار خواهد شد و يا اين‏كه گناه هر چه بزرگ باشد، خداوند توبه از آن را خواهد پذيرفت.
21 فرمان خداوند به تسبيح، حمد و استغفار، زمينه‏ساز توفيق يافتن انسان براى توبه به درگاه او است.
فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا
عبارت «تاب اللّه عليه»؛ يعنى، او را به توبه موفق ساخت (قاموس). جمله «إنّه كان توّاباً»، تعليل است و بيان مى‏كند كه دستورهاى سه‏گانه خداوند در اين آيه،به دليل «توّاب» بودن خداوند صادر شده است.
22 تسبيح، حمد و استغفار، زمينه‏ساز جلب عنايت و توجّه خداوند
فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا
تواب بودن خداوند، ممكن است به معناى رجوع به بندگان باشد؛ به اين معنا كه به آنان تفضل كرده آنان را بپذيرد. (برگرفته از قاموس)
23 «رب» و «توّاب» از اسما و صفات خداوند
فسبّح بحمد ربّك ... إنّه كان توّابًا
                

[ شنبه ۱۳۸۸/۰۴/۲۰ ] [ 8:19 ] [ سعید ]

خلاصه تفسيرسوره نصر در الميزان

 

 

" إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ" كلمه" اذا" ظهور در استقبال (آينده) دارد، و اين ظهور اقتضا دارد كه مضمون آيه شريفه خبرى باشد از امرى كه هنوز رخ نداده و به زودى رخ مى‏دهد، و چون آن امر يارى و فتح است، در نتيجه سوره مورد بحث از مژده‏هايى است كه خداى تعالى به پيامبر داده، و نيز از ملاحم و خبرهاى غيبى قرآن كريم است.

و منظور از" نصر" و" فتح"- آن طور كه بعضى  از مفسرين پنداشته‏اند- جنس نصرت و فتح نيست، تا آيه شريفه با تمامى مواقفى كه خداى تعالى پيامبرش را يارى نموده و بر دشمنان پيروز كرده منطبق شود، مثلا با ايمان آوردن انصار و اهل يمن هم منطبق گردد، چون با آيه" وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً" نمى‏سازد، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج نبوده.

پس روشن‏ترين واقعه‏اى كه مى‏تواند مصداق اين نصرت و فتح باشد، فتح مكه است، چون فتح مكه در حيات رسول خدا (ص) و در بين همه فتوحات، ام الفتوحات و نصرت روشنى بود كه بنيان شرك را در جزيرة العرب ريشه كن ساخت.

مراد از فتح، فتح مكه است. و نيز بگوييم اين سوره بعد از صلح حديبيه و بعد از نزول سوره فتح و قبل از فتح مكه نازل شده است.

" وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً" راغب در مفردات مى‏گويد كلمه" فوج" به معناى جماعتى است كه به سرعت عبور كنند، و جمع اين كلمه" افواج" مى‏آيد. و بنا به گفته وى معناى" داخل شدن مردم در دين خدا افواجا" اين است كه جماعتى بعد از جماعتى ديگر به اسلام در آيند.

" فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ " از آنجايى كه اين نصرت و فتح اذلال خداى تعالى نسبت به شرك، و اعزاز توحيد است، و به عبارتى ديگر اين نصرت و فتح ابطال باطل و احقاق حق بود، مناسب بود كه از جهت اول سخن از تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت دوم- كه نعمت بزرگى است- سخن از حمد و ثناى او برود، و به همين جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با حمد تسبيح گويد.

البته در اين ميان وجه ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه حق خداى عز و جل كه رب عالم است، بر بنده‏اش اين است كه او را با صفات كمالش ذكر كند و همواره بياد نقص و حاجت خود بيفتد، و چون فتح مكه باعث شد رسول خدا (ص) از گرفتاريهايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا- كه تسبيح او است- و جمالش- كه حمد او است و نقص و حاجت خودش، كه استغفار است- بپردازد، و معناى استغفار در مثل رسول خدا (ص) كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است، چون احتياج به مغفرت از نظر بقاء عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است، (دقت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب تكميل شكرگزارى است.

" إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً"- اين جمله دستور به استغفار را تعليل مى‏كند، و در عين حال تشويق و تاكيد هم هست.

 

بحث روايتى

در مجمع البيان از مقاتل روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره نازل شد، رسول خدا (ص) آن را بر اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر مژده مى‏دادند، ولى وقتى عباس آن را شنيد گريه كرد، رسول خدا (ص) پرسيد: چرا مى‏گريى عمو؟ عرضه داشت: من خيال مى‏كنم اين سوره خبر مرگ تو را به تو مى‏دهد، يا رسول اللَّه. حضرت فرمود: بله اين سوره همان را مى‏گويد كه تو فهميدى، و رسول خدا (ص) بعد از نزول اين سوره بيش از دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را خندان و خوشحال نديد.

مؤلف: اين معنا در تعدادى از روايات با عباراتى مختلف آمده.

و بعضى  در وجه دلالت سوره بر خبر مرگ آن جناب چنين گفته‏اند كه: اين سوره دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (ص) از انجام رسالات خود فارغ شده، آنچه بنا بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به سر رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف" عند الكمال يرقب الزوال"، هر چيزى كه به حد كمالش رسيد بايد منتظر زوالش بود.

[ سه شنبه ۱۳۸۶/۱۰/۰۴ ] [ 19:11 ] [ سعید ]
سورة النصر (110)
 
بسم الله الرحمن الرحيم
 إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ (1) وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا (2) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا (3)

عموم مفسرين، اين سوره را مربوط به زمان فتح مكه در سال هشتم هجرى مى‏دانند كه گروهى از مردم به خاطر حقانيّت اسلام، ايمان آوردند و بعضى از ترس به اسلام تظاهر كردند، نظير ابوسفيان كه امام على عليه السلام درباره آنان فرمود: «ما اسلموا ولكن استسلموا و اسرّ
الكفر»<1109> آنان در ظاهر مسلمان شدند ولى در دل كافر ماندند. در قرآن براى ايمان دو نوع دخول آمده است: يكى دخول مردم در دين كه در اين سوره مى‏فرمايد: <<يدخلون فى دين اللّه>> و ديگرى دخول ايمان در دل مردم كه در سوره حجرات مى‏فرمايد: <<و لمّا يدخل الا
ن فى قلوبكم>><1110> هنوز دين داخل قلب‏هاى شما نشده است.
در حديث مى‏خوانيم: هنگامى كه حضرت مهدى‏عليه السلام ظهور كنند، مردم دنيا فوج فوج به او ايمان مى‏آورند.<1111>
قرآن به تسبيح خداوند، بيش از تكبير و تحميد سفارش كرده است. واژه تسبيح در قرآن بيش از واژه‏هاى تكبير و تحميد آمده است.
در حديث مى‏خوانيم: هنگام فتح مكه، پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله ابتدا وارد مسجد الحرام شد و نماز گزارد.<1112>
نصرت خداوند، منوط به يارى مردم از دين اوست. <<ان تنصروا اللّه ينصركم>><1113>
كلمه «توّاب» يازده بار در قرآن آمده است كه نه بار همراه با واژه رحمت <<توّاباً رحيماً>>، يكبار همراه با حكمت‏<1114> و يك بار به طور مطلق در اين سوره آمده است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بعد از فتح مكه، عفو عمومى اعلام كردند و همه را بخشيدند و مكه بدون خونريزى فتح شد. حتى هنگامى كه حضرت ديد سعد بن عبادة شعار انتقام مى‏دهد و مى‏گويد «اليوم يوم الملحمة» يعنى امروز تلافى مى‏كنيم، حضرت پرچم را از او گرفت و
دست حضرت على عليه السلام داد و فرمود: شعار را عوض كنيد و بگوييد: «اليوم يوم المرحمة» امروز روز رحمت است نه انتقام.
فتح و نصرت واقعى از جانب خداست، پس به ابزار و تجهيزات و نيروى انسانى تكيه نكنيد كه ممكن است همه امكانات باشد ولى باز هم شكست بخوريد. <<و ما النّصر الاّ من عند اللّه>><1115>
در فتح مكه، اميد بت‏پرستان به يأس و مركز شرك به پايگاه توحيد تبديل شد. موانعى كه بر سر راه مؤمنان بود، برچيده شد، اسلام تثبيت گشت و براى صدور به كشورهاى ديگر آماده شد.
فرمان استغفار يا براى نورانيّت بيشتر قلب است يا براى زدودن غرور پيروزى يا براى گناهان اُمّت و يا به خاطر معرفت بالاى حضرت نسبت به خداوند است.
نگاهى گذرا به فتح مكّه
بعد از صلح حديبيه، چون مشركان پيمان‏شكنى كردند، پيامبر نيرويى فراهم و مكه را بدون خونريزى فتح كرد. مسلمانان در چند كيلومترى مكه اردو زدند و ابوسفيان كه شبانه براى سركشى از مكه خارج شده بود با عباس عموى پيغمبر ملاقاتى داشت. عباس گفت: پيامبر با ده هزار
رباز به سراغ شما آمده است. ابوسفيان ترسيد و به عباس پناهنده شد و پيامبر امان دادن عباس را پذيرفت. پيامبر فرمود: هر كس به مسجد الحرام پناه ببرد يا به خانه ابوسفيان برود يا در خانه خود بماند، در امان است.
پيامبر به عباس فرمود: ابوسفيان را در تنگه‏اى كه گذرگاه مكه هست ببر تا لشگريان الهى كه از آنجا مى‏گذرند، او ببيند. ابوسفيان با ديدن اين مانور وحشت كرد و به عباس گفت: سلطنت فرزند برادرت بسيار عظيم شده است، عباس گفت: سلطنت نيست بلكه نبوت است. سپس عباس به
او گفت: به سراغ مردم مكه برو و آنها را از مقابله با لشگر اسلام بازدار.
ابوسفيان وارد مسجدالحرام شد و به مردم گفت: محمّد با جمعيّتى وارد مكه مى‏شود كه توان مقابله با او را نداريد، پس به مسجد الحرام يا خانه من يا خانه خود پناهنده شويد و اسلام بياوريد تا سالم بمانيد.
به هر حال پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وارد مكه شد و به ياد روزى كه از مكه مخفيانه خارج شد و به شكرانه اين‏پيروزى سجده كرد. سپس پيامبر با تلاوت سوره فتح وارد مسجد الحرام شد و مسلمانان همراه آن حضرت تكبير مى‏گفتند. حضرت نزديك كعبه آمد و بت‏ها را مى‏ شكست
 و مى‏فرمود: <<جاء الحق و زهق الباطل انّ الباطل كان زهوقا>><1116> از آنجا كه دست حضرت به بت‏هاى بزرگ بالاى كعبه نمى‏رسيد، به حضرت على‏عليه السلام دستور داد تا پا بر دوش پيامبر نهد و بت‏ها را سرنگون كند. سپس حلقه كعبه را گرفت و از مردم مكه پرسيد:
امروز چه انتظارى از من داريد؟ گفتند: بخشش. اشك در چشم حضرت جمع شد و مردم گريه كردند. حضرت سخن يوسف را كه به برادرانش فرمود: <<لاتثريب عليكم اليوم>><1117> امروز هيچ سرزنشى بر شما نيست، به زبان آورد و فرمود: همه آزاديد. آنگاه جملات «لااله الاّ اللّهوحده انجز وعده نصر عبده...» را خواند و فرمود: هيچ كس از خون‏هاى ريخته شده و اموال غارت شده گذشته سخنى نگويد و تمام پرونده‏هاى گذشته مختومه و همه مشمول عفو عمومى شديد، پس وارد زندگى نوين شويد.
1- پيروزى در سايه نصرت الهى است. <<اذا جاء نصر اللّه و الفتح>>
2- نابودى سران كفر و شرك، زمينه براى ورود مردم به توحيد و يكتاپرستى است. <<اذا جاء نصر اللّه... النّاس يدخلون فى دين اللّه>>
3- مسلمانان وظيفه دارند در حدّ توان و امكان خود تلاش كنند تا زمينه ورود ديگران به اسلام فراهم شود. <<اذا جاء نصر اللّه... النّاس يدخلون فى دين اللّه>>
4- اگر موانع برطرف شود، مردم گروه گروه ايمان مى‏آورند. <<يدخلون فى دين اللّه افواجا>>
5 - تا قبل از فتح مكه مردم يكى يكى مسلمان مى‏شدند، ولى بعد از فتح مكه، گروه گروه. <<يدخلون فى دين اللّه افواجاً>>
6- فتح و پيروزى شما را مغرور نسازد كه هرچه هست از خداست. <<اذا جاء نصر اللّه... فسبّح بحمد ربّك>>
7- تنزيه خداوند از عيب و نقص و ظلم، بايد همراه با سپاس از نعمت‏ها و ستايش او باشد. <<فسبّح بحمد ربّك>>
8 - سپاس و ستايش و تسبيح خداوند، مقدمه استغفار و آمرزش‏طلبى است. <<فسبح بحمد ...واستغفره>>
9- صالحان كه به قدرت مى‏رسند به جاى غرور و غفلت، جان و روح خود را با ياد خدا معطر مى‏كنند. <<اذا جاء نصر اللّه... فسبّح بحمد ربّك>>
10- خداوند منزّه است از اينكه ياران دينش را تنها بگذارد. <<اذا جاء نصر اللّه... فسبّح>>
11- هر كس، حتى پيامبر، هر قدر هم تسبيح و تحميد كند، در پايان آن استغفار كند. <<واستغفره>>
12- توبه پذيرى سنت خداوند است. <<انّه كان توّاباً>>
«والحمدللّه ربّ العالمين»

[ پنجشنبه ۱۳۸۵/۰۸/۱۱ ] [ 16:6 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب