منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
۱ اَبّ: چراگاه، علفهای خودرو. «فَاَنْبَتْنا فیهاحَبّا … وَ فاکِهَةً وَ اَبّا» (۳۱/عبس)، و در آن دانههای فراوانی رویانیدیم … و میوه و چراگاه. (تکرار: ۱). ۲ اَبَدا: همیشه، پیوسته. «ماکِثینَ فیهِ اَبَدا» (۳ / کهف)، مؤمنان در آن اجر همیشگی هستند. (تکرار: ۲۸). ۳ اِبْراهیم علیه السلام: جدّ اوّلِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و پیامبران بنی اسرائیل، مورد تصدیق مسلمین و یهود و نصاری است. و دین مبین اسلام همان دین ابراهیم است. این پیامبر بزرگ در شهر «اُورْ» از شهرهای بابِل به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد و با بت پرستان به مبارزه برخاست و سپس به شام هجرت فرمود. «ثُمَّ اَوْحَیْنا اِلَیْکَ اَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ اِبْراهیمَ حَنیفا» (۱۲۳/نحل)، یعنی: سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم که خالی از هرگونه انحراف بود پیروی کن. (تکرار: ۶۹). ۴ اِباق: فرار کردن. «اِذْ اَبَقَ اِلَی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ» (۱۴۰ / صافّات)، یعنی: آنگاه که یونس در حال خشم و نارضائی به طرف کشتی پر شده فرار کرد. (تکرار: ۱). ۵ اِبِل: به معنی مطلق شتر است اعمّ از نر و ماده. چنانکه جَمَل شتر نر و ناقه شتر ماده است. «اَفَلا یَنْظُرُونَ اِلَی الاِْبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ» (۱۷/ غاشیه)، آیا آنها به شتر نمی نگرند چگونه آفریده شده؟ (تکرار: ۲). ۶ اَبابیل: دستهها و گروه ها. «وَ اَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرا اَبابیل» (۳ / فیل)، و بر سر آنها پرندگانی را گروه گروه فرستاد. (تکرار: ۱). ۷ اَب: پدر، بزرگ قوم، مصلح. راغب گوید: پدر و نیز هر که سبب اصلاح، یا ایجاد و ظهور چیزی بشود نسبت به آن اب (پدر) است. بدین علّت حضرت رسول صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام گفت: «اَنَا وَ اَنْتَ اَبَوا هذَهِ الاُْمَّةِ»، و به آن که از میهمانان پذیرایی کند اَبُوالاَْضْیاف و به آنکه آتش جنگ برافروزد اَبُو الْحَرْب گویند … به معلّم نیز اَب گفته اند (مفردات). «اَبَتِ» به کسر تاء اصلش اَبی است یاء متکلم به تاء عوض شده است مثل «یا اَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطان» (۴۴ / مریم) ای پدر شیطان را عبادت مکن. (تکرار: ۴۶).
https://t.me/tajrobeyeketabkhani برچسبها: لغات قرآن [ سه شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۳ ] [ 13:48 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |