منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



سوره غاشيه [88]   قسمت دوم

 

 (آيه17)ـ در آيات گذشته بحثهاى فراوانى پيرامون بهشت و نعمتهايش آمده بود, امادر اينجا سخن از كليد اصلى وصول به آن همه نعمتها كه ((معرفة اللّه )) است به ميان آمده , و با ذكر چهار نمونه از مظاهر قـدرت خـداونـد, از خـلقت بديع خدا, و دعوت انسان به مطالعه درباره آنها راه ورود به بهشت را نشان مى دهد, در ضمن اشاره اى است به قدرت بى پايان خدا كه كليد حل مساله ((معاد)) است .

نخست مى فرمايد: ((آيا آنان به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده است؟ )) (افلا ينظرون الى الا بل كيف خلقت ).پيداست كه روى سخن در مرحله اول به اعراب ((مكه )) بود كه ((شتر)) همه چيز زندگى آنها را تشكيل مى داد, و شب و روز با آن سر و كار داشتند.از ايـن گـذشته اين حيوان ويژگيهاى عجيبى دارد كه او را از حيوانات ديگرممتاز مى كند, و به حق آيتى است از آيات خدا, از جمله اين كه :.

1ـ شـتـر حيوانى است كه هم گوشتش قابل استفاده است , و هم شيرش , هم از آن براى سوارى و هم باربرى استفاده مى شود.2ـ شتر نيرومندترين و با مقاومت ترين حيوان اهلى است .3ـ شـتر مى تواند روزهاى متوالى (حدود يك هفته الى ده روز) تشنه بماند, ودر مقابل گرسنگى نيز تحمل بسيار دارد.4ـ شـتر مى تواند هر روز مسافتى طولانى را طى كند, و از زمينهاى صعب العبور, و شنزارهائى كه هـيـچ حـيـوانـى قادر بر عبور از آن نيست بگذرد, و به همين دليل عربها آن را ((كشتى بيابانها)) مى نامند.5ـ از نظر تغذيه بسيار كم خرج است و هرگونه خار و خاشاكى را مى خورد.خـلاصـه ايـن كـه ويژگيهاى اين حيوان چنان است كه دقت در آفرينش او انسان را متوجه خالق بزرگى مى كند كه آفريننده چنين موجودى است .ناگفته پيداست منظور از ((نظر)) در جمله ((افلا ينظرون )) نگاه كردن عادى نيست , بلكه نگاهى است توام با تفكر و انديشه و دقت .

(آيـه18)ـ و بـعـد از آن بـه آسـمان پرداخته , مى فرمايد: ((و (آيا) به آسمان نگاه نمى كنند كه چگونه برافراشته شده ))؟! (والى السما كيف رفعت ).

چـگونه اين كرات عظيم هريك در مدار خود ميخكوب شده اند؟ و بدون ستونى در جاى خود قرار گرفته اند؟ ميليونها سال بر كرات منظومه شمسى مى گذردو محورهاى اصلى حركت اين كرات تغيير نمى يابد.

آيا نبايد درباره خالق و مدبر اين جهان بزرگ انديشيد و به اهداف بزرگ ووالاى او نزديك شد؟!.

(آيـه19)ـ سـپـس مـى افـزايـد: ((و (آيـا) بـه كـوهـهـا نگاه نمى كنند كه چگونه درجاى خود نصب گرديده ))؟! (والى الجبال كيف نصبت ).كـوهـهـائى كه ريشه هاى آن به يكديگر متصل است , و همچون حلقه هاى زره گرداگرد زمين را فراگرفته , و لرزشهاى ناشى از مواد مذاب درونى , و جذر و مد ناشى از جاذبه هاى ماه و خورشيد را به حداقل مى رساند.((نصبت )) از ماده ((نصب )) به معنى ثابت قرار دادن است , و ممكن است اين تعبير ضمنا اشاره اى بـه كـيـفـيـت خلقت كوهها در آغاز آفرينش نيز بوده باشد, همان چيزى كه علم امروز پرده از آن بـرداشـتـه , و پـيدايش كوهها را به عوامل متعددى نسبت مى دهد, و انواع و اقسامى براى آن قائل است :.كوههائى كه بر اثر چين خوردگى زمين پيدا شده .كوههائى كه از آتشفشانها به وجود آمده .كوههائى كه نتيجه آبرفتهاى ناشى از باران است .و كـوهـهـائى كـه در دل دريـاهـا تـكوين مى يابد و مجموعه اى است از رسوبات دريا و باقى مانده حيوانات آن ـ مانند كوهها و جزائر مرجانى .آرى ! هـركـدام از ايـن كـوهـها, و آثار و بركات آنها براى انسانهاى بيدار نشانه هاى زنده اى است از قدرت پروردگار.

(آيه20)ـ سپس به زمين پرداخته , مى گويد: ((و (آيا) به زمين (نگاه نمى كنند)كه چگونه گسترده و هموار گشته است ))؟ (والى الا رض كيف سطحت ).چـگـونـه بـارانهاى مداوم كوهها را شسته , و ذرات خاك را به وجود آورده ,سپس در گودالها پهن كـرده و زمـيـنـهاى صافى كه هم آماده كشاورزى است و هم قابل هرگونه ساختمان , در اختيار انسان قرار داده است ؟.اگر به راستى كره زمين تماما كوه و دره بود زندگى كردن بر آن چقدر مشكل وطاقت فرسا بود؟ چه كسى آن را پيش از تولد ما مسطح و قابل استفاده ساخت ؟.امـور چـهارگانه اى كه در آيات فوق آمده ـشتر, آسمان , كوهها, زمين ـ زيربناى زندگى انسان را تشكيل مى دهد:.آسـمـان كانون نور است و باران و هوا, و زمين مركز پرورش انواع مواد غذائى ,كوهها رمز آرامش و ذخيره آب و مواد معدنى , و شتر نمونه روشنى از چهارپايان اهلى كه در اختيار بشر قرار دارد.بـه اين ترتيب هم مسائل كشاورزى , هم دامدارى و هم صنعتى در اين امورچهارگانه نهفته شده اسـت , و انـديشه در اين نعمتهاى گوناگون , خواه ناخواه انسان رابه شكر منعم وا مى دارد, و شكر منعم او را به معرفت اللّه و شناخت خالق نعمت دعوت مى كند.

(آيـه21)ـ و بـه دنـبـال اين بحث توحيدى روى سخن را به پيامبر كرده , مى گويد:((پس اكنون كه چنين است آنها را) تذكر ده كه تو فقط تذكردهنده اى )) (فذكر انما انت مذكر).

(آيه22)ـ ((تو سلطه گر بر آنان نيستى كه (بر ايمان ) مجبورشان كنى )) (لست عليهم بمصيطر).آرى ! آفـريـنـش آسمان و زمين و كوهها و حيوانات نشان مى دهد كه اين عالم بى حساب نيست , و آفـرينش انسان نيز هدفى داشته , اكنون كه چنين است آنها را باتذكرات خويش به اهداف خلقت و آفرينش آشنا ساز, و راه قرب خدا را به آنهانشان ده , و در مسير تكامل رهبر و راهنمايشان باش .

الـبته راه كمال درصورتى پيموده مى شود كه با ميل واراده واختيار همراه باشد,تو هرگز نمى توانى آنها را مجبور سازى , و اگر هم مى توانستى فايده اى نداشت .

(آيه23)ـ در اين آيه به صورت يك استثنا, مى فرمايد: ((مگر كسى كه پشت كند و كافر شود)) (الا من تولى وكفر) كه در برابر آنها به زور متوسل شو و مقابله كن .

(آيه24)ـ ((كه خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مى كند)) (فيعذبه اللّه العذاب الا كبر).

مـنـظـور از عـذاب اكـبـر يـا ((عـذاب آخـرت )) است در برابر ((عذاب دنيا)) كه عذاب كوچك و كـم اهـميت نسبت به آن است و يا قسمت شديدترى از عذاب قيامت ودوزخ است زيرا عذاب همه مجرمان در دوزخ يكسان نيست .

(آيـه25)ـ و در پـايان سوره با لحنى تهديدآميز مى گويد: ((به يقين بازگشت (همه ) آنها به سوى ما است )) (ان الينا ايابهم ).

(آيه26)ـ بعد مى افزايد: ((و مسلما حسابشان (نيز) بر ما است )) (ثم ان علينا حسابهم ).

و اين در حقيقت نوعى دلدارى و تسلى خاطر به پيامبر(ص ) است كه درمقابل لجاجت آنها ناراحت و دلسرد نشود, و به كار خود ادامه دهد, و در ضمن تهديدى است نسبت به همه اين كافران لجوج كه بدانند حسابشان با كيست .

به اين ترتيب سوره غاشيه كه از مساله قيامت آغاز شد به مساله قيامت نيزپايان مى يابد.

((پايان سوره غاشيه )).

 

[ دوشنبه ۱۳۸۵/۰۵/۰۹ ] [ 23:51 ] [ سعید ]

سوره غاشيه [88]

 

اين سوره در ((مكه )) نازل شده و 26 آيه دارد .

محتواى سوره : ايـن سـوره عـمـدتـا بر سه محور دور مى زند: محوراول بحث ((معاد)) است ,مخصوصا كيفرهاى دردناك مجرمان و پاداشهاى شوق انگيز مؤمنان .مـحـور دوم بـحـث ((توحيد)) است كه با اشاره به آفرينش آسمان و خلقت كوهها و زمين و توجه انسانها به اين سه موضوع اسرارآميز بيان شده .و محور سوم بحث از ((نبوت )) و گوشه اى از وظائف پيامبراسلام (ص ) است .

فضيلت تلاوت سوره :در حـديـثـى از پـيـغمبراكرم (ص ) مى خوانيم : ((هركس آن را تلاوت كند خداوندحساب او را در قيامت آسان مى كند)).و در حـديـثـى از امـام صادق (ع ) مى خوانيم : ((كسى كه مداومت بر قرائت اين سوره در نمازهاى فريضه يا نافله كند خداوند او را تحت پوشش رحمت خود دردنيا و آخرت قرار مى دهد, و در قيامت او را از عذاب آتش امان مى بخشد)).مسلما اين همه ثواب و فضيلت در صورتى عائد مى شود كه تلاوت انگيزه انديشه و عمل گردد.

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.

(آيه1)ـ در آغـاز اين سوره به نام تازه اى درباره قيامت برخورد مى كنيم كه آن ((غاشيه ))است , مى فرمايد: ((آيـا داستان غاشيه [ روزقيامت كه حوادث وحشتناكش همه رامى پوشاند] به تو رسيده است ))؟! (هل اتيك حديث الغاشية ).((غـاشـيـه )) ازمـاده ((غـشـاوة )) بـه مـعـنـى پـوشاندن است , انتخاب اين نام براى قيامت به خاطر آن است كه حوادث وحشتناك آن ناگهان همه را زير پوشش خود قرار مى دهد.

(آيـه2)ـ سپس به بيان چگونگى حال مجرمان پرداخته , مى گويد:((چهره هائى در آن روز خاشع و ذلت بارند)) (وجوه يومئذ خاشعة ).ذلـت و تـرس از عذاب و كيفرهاى عظيم آن روز تمام وجود آنها را فراگرفته , واز آنجا كه حالات روحى انسان بيش از همه جا در چهره او منعكس مى شود, اشاره به خوف و ذلت و وحشتى مى كند كه سراسر چهره آنها را مى پوشاند.

(آيه3)ـ آنگاه مى افزايد: ((آنها كه پيوسته عمل كرده و خسته شده اند))(عاملة ناصبة ).تلاش و كوشش زيادى در زندگى دنيا به خرج مى دهند, ولى هيچ فايده اى جز خستگى نصيبشان نـمـى شـود, نه عمل مقبولى در درگاه خدا دارند, و نه چيزى ازآن همه ثروتهائى كه اندوخته اند مـى تـوانـنـد بـا خـود ببرند, و نه نام نيكى از خود به يادگار مى گذارند, و نه فرزند صالحى , آنها زحمتكشان خسته و بينوايند, و چه تعبيررسائى است جمله ((عاملة ناصبة )) در حق آنان .

(آيـه4)ـ ((و (سـرانجام اين زحمتكشان خسته و بيهوده گر) در آتش سوزان وارد مى گردند)) و با آن مى سوزند (تصلى نارا حامية ).

(آيـه5)ـ ولـى مجازات آنها به همين جا ختم نمى گردد, بلكه هنگامى كه براثر حرارت آتش تشنه مى شوند;? ((از چشمه اى بسيار داغ به آنها مى نوشانند)) (تسقى من عين آنية ).

در آيـه 29 سـوره كـهـف مـى خوانيم : ((و اگر تقاضاى آب كنند آبى براى آنهامى آورند مانند فلز گداخته كه صورتهايشان را بريان مى كند, چه بد نوشيدنى است وچه بد محل اجتماعى ))؟!.

(آيـه6)ـ و در ايـن آيه درباره خوراك آنها به هنگامى كه گرسنه مى شوند;?مى افزايد: ((غذايى جز از ضريع [ خار خشك تلخ و بدبو] ندارند)) (ليس لهم طعام الا من ضريع ).

در حديثى از پيغمبراكرم (ص) مى خوانيم : ((ضريع چيزى است كه در آتش دوزخ , شبيه خار, تلخ ‌تر از ((صبر)) و متعفن تر از مردار, و سوزنده تر از آتش , خداوندآن را ضريع نام نهاده است )).

(آيه7)ـ سپس مى افزايد: ((غذائى كه نه آنها را فربه مى كند و نه از گرسنگى مى رهاند)) (لا يسمن ولا يغنى من جوع ).آنـها كه در اين دنيا انواع غذاهاى لذيذ و چرب و شيرين را از طريق ظلم وتجاوز به حقوق ديگران فـراهـم كردند, و آنها كه اجازه ندادند محرومان جز ازغذاهاى گلوگير و ناگوار استفاده كنند, بايد در آنجا غذائى داشته باشند كه ((عذاب اليم )) آنها گردد.

(آيه8)ـ.بـه دنـبـال تـوصـيـفى كه در آيات گذشته از حال مجرمان و بدكاران در جهان ديگر و عذابهاى دوزخـى آمـده , در ايـنـجـا بـه شـرح حـال مـؤمنان نيكوكار, و توصيف نعمتهاى بى نظير بهشتى مى پردازد, تا ((قهر)) را با ((مهر)) بياميزد, و ((انذار)) را با((بشارت )) همراه سازد.مى فرمايد: ((چهره هائى درآن روز شاداب وباطراوتند)) (وجوه يومئذ ناعمة ).به عكس چهره بدكاران كه در آيات قبل به آن اشاره شده بود كه غرق ذلت واندوه است .

(آيه9)ـ اين چهره ها چنان مى نمايد كه : ((از سعى و تلاش خود خشنودند))(لسعيها راضية ).

بـه عكس دوزخيان كه از تلاش وكوشش خود جز خستگى ورنج بهره اى نبردند,بهشتيان نتايج تلاش وكوشش خودرا به احسن وجه مى بينندوكاملا راضى وخشنودند.تـلاشـهـائى كـه در پـرتو لطف خدا به اضعاف مضاعف , گاه ده برابر, و گاه هفتصد برابر,و گاه بيشتر, رشد و نمو يافته , و گاهى با آن جزاى بى حساب را خريدارى كرده اند.

(آيـه10)ـ سـپـس به شرح اين مطلب پرداخته , مى گويد: ((در بهشتى عالى جاى دارند)) (فى جنة عالية ).

آرى ! آنها در طبقات عالى و مقامات بالاى بهشتند.

(آيـه11)ـ بـعـد به توصيف ديگرى از اين بهشت كه جنبه روحانى و معنوى دارد پرداخته , مى افزايد: ((در آنجا هيچ سخن لغو و بيهوده اى نمى شنوند)) (لاتسمع فيها لا غية ).و چـه آرام بـخش است محيطى كه از همه اين سخنان پاك باشد, و اگر درست بينديشيم قسمت عمده ناراحتيهاى زندگى دنيا از شنيدن اين گونه سخنان است كه آرامش روح و جان و نظامات اجتماعى را برهم مى زند و آتش فتنه ها را شعله ورمى سازد.

(آيـه12)ـ بعد از ذكر اين نعمت روحانى و آرامش كه بر روح و جان بهشتيان به خاطر نبودن سخنان لـغو و بيهوده حكم فرماست به بيان قسمتى از نعمتهاى مادى بهشت پرداخته , مى گويد: ((در آن چشمه اى جارى است )) (فيها عين جارية ).چـشـمـه اى كـه مـطـابـق ميل بهشتيان به هر طرف كه بخواهند جريان پيدامى كند, و نيازى به شكافتن نهر و ساختن بستر ندارد.وجـود چـشـمه هاى متعدد علاوه بر افزودن بر زيبائى و طراوت , اين فايده رانيز دارد كه هركدام نوشابه مخصوصى دارد و ذائقه بهشتيان را هر زمان با انواع شراب طهور شيرين و معطر مى كند.

(آيه13)ـ بعد از ذكر چشمه ها به سراغ تختهاى بهشتى مى رود, مى فرمايد:((در آن (باغهاى بهشتى ) تختهاى زيباى بلندى است )) (فيها سرر مرفوعة ).بلند بودن اين تختها به خاطر آن است كه بهشتيان برتمام مناظر و صحنه هاى اطراف خود مسلط باشند, و از مشاهده آن لذت برند.

(آيـه14)ـ و از آنـجـا كه استفاده از آن چشمه هاى گوارا و شرابهاى طهوربهشتى , نياز به ظرفهايى دارد, در اين آيه مى افزايد: ((و قدحهايى (كه در كنار اين چشمه ) نهاده )) (واكواب موضوعة ) .

(آيـه15)ـ باز به نكته هاى بيشترى از جزئيات نعمتهاى بهشتى پرداخته ,اضافه مى كند: ((و بالشها و پشتيهاى صف داده شده )) (ونمارق مصفوفة ).

تـعـبـيـر بـه ((مصفوفه )) اشاره به تعدد و نظم خاصى است كه بر آنها حاكم است ,اين تعبير نشان مى دهد كه آنها جلسات انس دسته جمعى تشكيل مى دهند.

(آيه16)ـ و در اين آيه , به فرشهاى زيباى بهشتى اشاره كرده , مى فرمايد: ((و(در آنجا) فرشهاى فاخر گسترده شده )) (وزرابى مبثوثة ).

 

[ یکشنبه ۱۳۸۵/۰۵/۰۸ ] [ 17:50 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب