|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
🔹«رب»بر«مالک»، «سرور»، «مدبر»و«مربی» اطلاق میشود. (لسان العرب) 🔸توصیف خداوند، به تدبیرکنندۀ امور مردم، از آداب استعاذه به خداوند قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّٰاسِ 🔹خداوند، آموزندۀ الفاظ استعاذه به پیامبر (ص) 🔸 پیامبر (ص)، در معرض آسیب و خطر و نیازمند امداد الهی 🔹«مَلِکِ» ؛ یعنی، کسی که در شؤون مردم با امر و نهی خود، دخل و تصرف کند. این کلمه، ویژۀ ادارۀ موجودات عاقل است. و از این جهت است که «مَلِکِ النّٰاسِ» گفته میشود؛ ولی «ملک الأشیاء» گفته نمی شود. (مفردات راغب) 🔸توصیف خداوند به فرمان روای مردم، از آداب استعاذه به درگاه او است. 🔹توجّه به حاکمیت فرمانهای الهی بر انسان، برانگیزانندۀ او به پناه بردن به خداوند و اطمینان بخش و دلگرم کنندۀ پناه آورندگان است. 🔸توجّه به انحصار الوهیت در خداوند، زمینه ساز باور به قدرت او بر پناه دادن انسان در مشکلات 🔹«وسوسه» به معنای تصورات پست است (مفردات). به شرّی که به قلب خطور کند و نیز به آنچه خیری در آن نباشد، «وسواس»گفته میشود (مصباح). کلمۀ«وسواس»اسم مصدر «وسوسة» است و برای مبالغه بر شخص وسوسه کننده اطلاق شده است؛ یعنی، او به قدری وسوسه گر است که گویا خود مصداق«وسوسه کردن»یا«تفکر پلید»است. «خناس» - که صیغۀ مبالغه و یا بیانگر نسبت است - از ریشۀ«خنوس» (گرفته خاطر شدن و نهان ساختن خویش«لسان العرب») و به معنای«بسیار نهانکار»یا«اهل نهانکاری»می باشد. 🔸ربوبیت و فرمان روایی خداوند بر مردم و شایستگی او برای الوهیت، دلیل توانایی او بر ناکام گذاشتن وسوسه گران 🔹شیطان، فریب کاری که پس از القای فکر پلید در انسان، خود را کنار کشیده و متواری میشود. 🔸پیامبر (ص)، در معرض تهاجم وسوسههای جنیان و انسانها 📘خلاصه شده از تفسیر راهنما
نکاتی از سوره #فلق در تفسیر راهنما 🔸فعل «قُلْ» گرچه امر به رسول اکرم (ص) است؛ ولی وجود آن در قرآن، قرینۀ تعمیم بر دیگران است. 🔹«فلق»، به معنای صبح یا فجر است (قاموس). تناسب این کلمه با معنای«فلق» (شکافتن)، از این جهت است که طلوع فجر، تاریکی را میشکافد. 🔸برطرف شدن تاریکی شب و شکافتن آن با طلوع صبحدم به تدبیر خداوند، دلیل توانمندی او بر نجات انسانها از حوادث خطرناک 🔸انسان، همواره در خطر آسیب دیدن از بعضی مخلوقات 🔹شرور، مستند به مخلوقات است، نه خالق. 🔸تشبیه رهایی از شرور، به شکافتن تاریکی 🔹آفریننده بودن خداوند، دلیل توانمندی او بر دفع خطر مخلوقات خویش 🔸«غسق»؛ یعنی، آغاز تاریکی شب (صحاح) و«وقوب» (مصدر «وَقَبَ»)، به معنای داخل شدن در همه چیز است (لسان العرب). مراد از «غٰاسِقٍ إِذٰا وَقَبَ»، شب است؛ زمانی که در همه چیز وارد شده و آن را تاریک سازد (لسان العرب به نقل از فرّاء). کلمۀ «غٰاسِقٍ» با فعل «غسق» (جریان یافت)، از یک ریشه و نشانگر پخش شدن شب بر موجودات است. 🔹فعل«نفث»، زمانی گفته میشود که شخص ترشحاتی از دهان بیرون افکند (مصباح) و «نفث»شبیه دمیدن و کمتر از آب دهان افکندن است (صحاح). حرف «ال» در «النَّفّٰاثٰاتِ»، گرچه برای تعریف جنس است؛ ولی در مقایسه با «غٰاسِقٍ» و «حٰاسِدٍ» - که نکره آورده شده است - ممکن است به معروف بودن کسانی که«نفاثة» (افسون گر) بودند، نظر داشته باشد. 🔸پیامبر (ص)، در معرض خطر از سوی جادوگران و کسانی که با دمیدن در گرههایی مخصوص، درصدد آزار دادن آن حضرت بودند. 🔹خداوند، توانا بر ابطال سحر و بی اثر کردن نَفَس جادوگران 🔸پناه بردن به خداوند و به زبان جاری ساختن استعاذه به درگاه او، زمینه ساز دور ماندن انسان از آسیبهای حسودان 🔹نکره بودن «حٰاسِدٍ» - در مقابل معرفه بودن «النَّفّٰاثٰاتِ» - میتواند بیانگر ناشناخته بودن حسودانی باشد که درصدد ضربه زدن به پیامبر (ص) بودند و ممکن است مراد از آن جنس باشد؛ در آن صورت بر همۀ حسودان تعمیم خواهد یافت. [ پنجشنبه ۱۳۹۷/۰۶/۰۱ ] [ 8:21 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||