منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



ادامه سوره ملك [67]

 

(آيـه15)ـ بـه دنـبـال بحثهائى پيرامون دوزخيان و بهشتيان , و كافران و مؤمنان كه در آيات پيشين گذشت در اينجا براى ترغيب و تشويق به پيوستن به صفوف بهشتيان , و برحذر بودن از راه و رسم دوزخـيـان , بـه ذكـر بـخـشـى از نـعمتهاى الهى , وسپس به قسمتى از عذابهاى او, اشاره كرده , مى فرمايد: ((او كسى است كه زمين رابراى شما رام كرد)) (هو الذى جعل لكم الا رض ذلولا ).

((بـر شـانه هاى آن راه برويد, و از روزيهاى پروردگار بخوريد, و (بدانيد)بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست )) (فامشوا فى منـاكبهـا وكلوا من رزقه واليه النشور).

((ذلـول )) به معنى ((رام )) جامعترين تعبيرى است كه درباره زمين ممكن است بشود چرا كه اين مـركـب راهـوار بـا حركات متعدد و بسيار سريعى كه دارد آن چنان آرام به نظر مى رسد كه گوئى مطلقا ساكن است , بعضى از دانشمندان مى گويند: زمين چهارده نوع حركت مختلف دارد كه سه قسمت آن حركت به دور خود, و حركت به دور خورشيد, و حركت همراه مجموعه منظومه شمسى در دل كـهـكـشـان است , اين حركات كه سرعت زيادى دارد چنان نرم و ملايم است كه تا براهين قطعى بر حركت زمين اقامه نشده بود كسى باور نمى كرد حركتى در كار باشد!.

از سوى ديگر, پوسته زمين نه چنان سفت و خشن است كه قابل زندگى نباشد, و نه چنان سست و نرم است كه قرار و آرام نگيرد, بلكه كاملا براى زندگى بشر رام است .

از سـوى سـوم , فـاصـله آن از خورشيد نه چندان كم است كه همه چيز از شدت گرما بسوزد, و نه چـنـدان دور اسـت كـه همه چيز از سرما بخشكد, فشار هوا بركره زمين آن چنان است كه آرامش انسان را تامين كند, جاذبه زمين نه آنقدر زياداست كه استخوانها را درهم بشكند, و نه آن قدر كم است كه با يك حركت انسان ازجا كنده شود و در فضا پرتاب شود!.

خلاصه از هر نظر ((ذلول )) و رام و مسخر فرمان انسان است .

در عين حال تا گامى برندارد و تلاشى نكند بهره اى از روزيهاى زمين نخواهد داشت ! .

ولـى بـدانـيـد اينها هدف نهائى آفرينش شما نيست , اينها همه وسائلى است درمسير ((نشور)) و رستاخيز و حيات ابدى شما.

(آيه16)ـ به دنبال اين تشويق و تبشير به سراغ تهديد و انذار مى رود, ومى افزايد: ((آيا خود را از عذاب كسى كه حاكم بر آسمان است در امان مى دانيد كه دستور دهد زمين بشكافد و شما را در خود فرو بـرد, و دائمـا بـه لـرزش خـود ادامه دهد))؟! بطورى كه حتى قبر شما هم آرام نباشد (ءامنتم من فى السمـا ان يخسف بكم الا رض فاذا هى تمور).

آرى ! اگـر او دسـتـور دهد اين زمين ذلول و آرام طغيان مى كند, و به صورت حيوان چموشى در مى آيد, زلزله ها شروع مى شود, شكافها در زمين ظاهر مى گرددو شما و خانه ها و شهرهايتان را در كام خود فرو مى بلعد, و باز هم به لرزه واضطراب خود ادامه مى دهد.

(آيـه17)ـ سـپـس مى افزايد: لازم نيست حتما زلزله ها به سراغ شما آيد بلكه مى تواند اين فرمان را به تـنـدبادها دهد ((آيا خود را از عذاب خداوند آسمان درامان مى دانيد كه تندبادى پر از سنگريزه بر شـمـا فـرسـتد)) و شما را زير كوهى از آن مدفون سازد؟! (ام امنتم من فى السمـا ان يرسل عليكم حـاصبا).

((و به زودى خواهيد دانست تهديدهاى من چگونه است ))! (فستعلمون كيف نذير).

(آيـه18)ـ در حـقـيـقت آيات فوق به اين معنى اشاره مى كند كه عذاب آنهامنحصر به عذاب قيامت نيست , در اين دنيا نيز خداوند با مختصر تكان زمين , ياحركت بادها, مى تواند به زندگى آنها پايان دهد, و بهترين دليل اين امكان , وقوع آن در امتهاى پيشين است .

لذا در اين آيه مى گويد: ((كسانى كه پيش از آنان بودند (آيات الهى و رسولان او را) تكذيب كردند, اما (ببين ) مجازات من چگونه بود))؟! (ولقد كذب الذين من قبلهم فكيف كـان نكير).

گـروهـى را بـا زلـزله هاى ويرانگر, و اقوامى را با صاعقه ها, و جمعى را با طوفان يا تندباد مجازات كرديم , و شهرهاى ويران شده و خاموش آنها را به عنوان درس عبرتى باقى گذارديم .

(آيه19)ـ در آيـات آغـاز ايـن سـوره بـه هنگامى كه بحث از قدرت و مالكيت خداوند بودسخن از آسمانهاى هـفـتـگـانـه و سـتارگان و كواكب آنها به ميان آمد, در اين آيه همين مساله قدرت با ذكر يكى از مـوجـودات بـه ظـاهر كوچك عالم هستى تعقيب مى شود,مى فرمايد: ((آيا به پرندگانى كه بالاى سـرشـان اسـت و گاه بالهاى خود را گسترده و گاه جمع مى كنند نگاه نكردند؟!)) (اولم يروا الى الطير فوقهم صـافات ويقبضن ) همه پرواز مى كنند اما هركدام برنامه مخصوصى دارند.

ايـن اجـسـام سـنـگين برخلاف قانون جاذبه از زمين برمى خيزند, و به راحتى تمام برفراز آسمان , ساعتها, و گاه هفته ها و ماهها! پشت سرهم به حركت سريع ونرم خود ادامه مى دهند, بى آنكه هيچ مشكلى داشته باشند.

چه كسى بدن آنها را به گونه اى آفريده كه به راحتى در هوا سير مى كنند؟! وچه كسى اين قدرت را به بالهاى آنها بخشيده ؟.

لذا در پايان آيه مى افزايد: ((جز خداوند رحمان كسى آنها را بر فراز آسمان نگه نمى دارد, چرا كه او به هر چيز بيناست )) و نياز هر مخلوقى را مى داند (مـايمسكهن الا الرحمن انه بكل شى بصير).

اوست كه وسائل و نيروهاى مختلف را براى پرواز در اختيار آنها گذارده ,نگهدارنده پرندگان در آسـمـان , همان نگهدارنده زمين و موجودات ديگر است و هرزمان اراده كند نه پرنده قدرت پرواز دارد و نه زمين آرامش خود را حفظ مى كند.

(آيـه20)ـ در ايـن آيـه بـه اين معنى اشاره مى كند كه كافران در برابر قدرت خداوند هيچ گونه يار و مـددكـارى نـدارنـد, مى فرمايد: ((آيا اين كسى كه لشكرشماست مى تواند شما را در برابر خداوند رحمان يارى دهد))؟! (امن هذا الذى هوجند لكم ينصركم من دون الرحمن ).

نـه تـنـهـا نمى توانند شما را در گرفتاريها يارى دهند, بلكه اگر بخواهد همانها رامامور عذاب و نابودى شما مى كند.

((ولى كافران تنها گرفتار فريبند)) (ان الكـافرون الا فى غرور).

پـرده هـاى غـرور و جهل بر عقلهاى آنها افتاده , و به آنان جازه نمى دهد اين همه درس عبرت را بر صفحات تاريخ يا در گوشه و كنار زندگى خود ببينند.

(آيـه21)ـ بـاز بـراى تـاكـيـد بـيشتر مى افزايد: ((يا آن كس كه شما را روزى مى دهداگر روزيش را بازدارد)) چه كسى مى تواند نياز شما را تامين كند؟ (امن هذا الذى يرزقكم ان امسك رزقه ).

هرگاه به آسمان دستور دهد نبارد, و زمينها گياهى نروياند, و يا آفات مختلف نباتى محصولات را نـابود كنند, چه كسى توانائى دارد غذائى در اختيار شمابگذارد؟ و يا اگر روزيهاى معنوى و وحى آسمانى را از شما قطع كند چه كسى توانائى راهنمائى شما را دارد؟.

اينها حقايقى است آشكار, ولى لجاجت و خيره سرى , حجابى است در برابردرك و شعور آدمى , و لذا در پـايان آيه مى فرمايد: ((بلكه آنها در سركشى و فرار ازحقيقت لجاجت مى ورزند)) (بل لجوا فى عتو ونفور).

(آيه22)ـ در تعقيب آيات گذشته , پيرامون كافران و مؤمنان , در اين آيه وضع حال اين دو گروه را در ضمن مـثـال جـالـبـى منعكس ساخته , مى فرمايد: ((آيا كسى كه به روافتاده حركت مى كند, به هدايت نـزديكتر است , يا كسى كه راست قامت در صراطمستقيم گام برمى دارد)) و پيش مى رود (افمن يمشى مكبا على وجهه اهدى امن يمشى سويا على صراط مستقيم ).

در ايـنـجـا افـراد بى ايمان و ظالمان لجوج مغرور, به كسى تشبيه شده اند كه ازجاده اى ناهموار و پرپيچ و خم , مى گذرد, در حالى كه به رو افتاده , و با دست و پا, يابه سينه حركت مى كند, نه راه را بـه درسـتى مى بيند, و نه قادر بر كنترل خويشتن است , نه از موانع باخبر است و نه سرعتى دارد؟ كمى راه مى رود و درمانده مى شود.

ولى مؤمنان را به افراد راست قامتى تشبيه مى كند كه از جاده اى هموار وصاف و مستقيم باسرعت و قدرت و آگاهى تمام , به راحتى پيش مى رود.

چـه تشبيه جالب و دقيقى ؟ كه آثار آن در زندگى اين دو گروه كاملا نمايان است و با چشم خود مى بينيم .

(آيه23)ـ در اين آيه پيامبر(ص ) را مخاطب ساخته , مى افزايد: ((بگو: او كسى است كه شما را آفريد, و بـراى شـمـا گوش و چشم و قلب قرار داد, اما كمترسپاسگزارى مى كنيد)) (قل هو الذى انشاكم وجعل لكم السمع والا بصـار والا فئدة قليلا مـا تشكرون ).

خـداونـد, هـم وسـيـله مشاهده و تجربه را در اختيار شما قرارداد (چشم ) و هم وسيله آگاهى بر نـتـيـجه افكار ديگران (گوش ) و هم وسيله انديشيدن در علوم عقلى (قلب) را, خلاصه تمام ابزار لازم بـراى آگـاهـى به علوم عقلى و نقلى را در اختيار شماگذارده است , اما كمتر كسى سپاس اين همه نعمتهاى بزرگ را به جا مى آورد, زيراشكرنعمت آن است كه هر نعمتى در مسير هدفى كه به خاطر آن آفريده شده است به كار گرفته شود.

(آيه24)ـ بار ديگر پيامبر(ص ) را مخاطب ساخته , مى فرمايد: ((بگو: او كسى است كه شما را در زمين آفريد و به سوى او محشور مى شويد)) (قل هو الذى ذراكم فى الا رض واليه تحشرون ).

پـيام اين سه آيه اين است كه : در راه راست و صراط مستقيم ايمان و اسلام گام برداريد, و از تمام ابزار شناخت بهره گيريد, و به سوى زندگى جاويدان حركت كنيد.

(آيـه25)ـ سـپس در همين رابطه , به گفتار منكران معاد و پاسخ آنها پرداخته ,مى فرمايد: ((آنها (از روى اسـتـهـزا) مى گويند: اگر راست مى گوئيد اين وعده قيامت چه زمانى است ))؟! (ويقولون متى هذا الوعد ان كنتم صـادقين ).

(آيـه26)ـ در اين آيه به آنها چنين پاسخ مى گويد: ((به آنها بگو: علم آن تنهانزد خداست , و من تنها بيم دهنده آشكارى هستم )) (قل انما العلم عنداللّه وانمـا انانذير مبين ).

و بـايد چنين باشد چرا كه اگر تاريخ قيامت معلوم بود هرگاه فاصله زيادى داشت مردم در غفلت فرو مى رفتند, و اگر فاصله كم بود حالتى شبيه به اضطرار پيدامى كردند, و در هر حال , هدفهاى تربيتى ناتمام مى ماند.

(آيـه27)ـ در ايـن آيه , مى افزايد: ((هنگامى كه آن (وعده الهى ) را از نزديك مى بينند صورت كافران زشت و سياه مى گردد)) به گونه اى كه آثار غم و اندوه از آن مى بارد (فلما راوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا).

((و بـه آنـهـا گـفته مى شود: اين همان چيزى است كه تقاضاى آن را داشتيد))!(وقيل هذا الذى كنتم به تدعون ).

(آيـه28)ـ ايـن آيه و دو آيه بعد كه آخرين آيات سوره ((ملك )) است و همه باكلمه ((قل )) خطاب به پـيـامبر(ص ) شروع مى شود ادامه بحثهائى است كه در آيات قبل كفار شده , كه جنبه هاى ديگرش در اين آيات , منعكس است .

نـخست به آنها كه غالبا انتظار مرگ پيامبر(ص ) و يارانش را داشتند و گمان مى كردند كه با مرگ وى آئيـن او بـرچـيـده مـى شـود و همه چيز پايان مى يابد ـو غالب دشمنان شكست خورده درباره رهبران راستين هميشه همين انتظار را دارندـ مى فرمايد:((بگو: به من خبر دهيد اگر خداوند مرا و تـمـام كـسانى كه با من هستند, هلاك كند, يامورد ترحم قرار دهد چه كسى كافران را از عذاب دردنـاك پـنـاه مى دهد))؟ (قل اريتم ان اهلكنى اللّه ومن معى او رحمنـا فمن يجير الكـافرين من عذاب اليم ).

كـافـران مـكه , به پيامبر(ص ) و مسلمانان نفرين مى كردند و تقاضاى مرگ او راداشتند به گمان ايـن كـه اگر آن حضرت از دنيا برود, دعوتش نيز برچيده مى شود, آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.

(آيـه29)ـ و در ادامـه هـمـيـن سخن مى افزايد: ((به آنها بگو: او خداوند رحمان است , ما به او ايمان آورده , و بـر او تـوكـل كـرده ايم , و به زودى مى دانيد چه كسى درگمراهى آشكار است )) (قل هو الرحمن آمنا به وعليه توكلنـا فستعلمون من هو فى ضلا ل مبين ).

يـعـنـى , اگـر ما به خدا ايمان آورده ايم , و او را ولى و وكيل و سرپرست خودبرگزيده ايم , دليلش روشن است , او خداى رحمان است , رحمت عامش همه جارسيده , و فيض انعامش دوست و دشمن را فراگرفته , اما معبودهاى شما چه كارى كرده اند؟!.

(آيـه30)ـ در آخـريـن آيـه به عنوان ذكر يك مصداق از رحمت عام خداوند كه بسيارى از مردم از آن غافلند, مى گويد: ((به آنها بگو: به من خبر دهيد اگر آبهاى (سرزمين ) شما در زمين فرو رود چه كـسى مى تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد))؟! (قل اريتم ان اصبح مـاؤكم غورا فمن ياتيكم بمـاء معين ).

در روايـاتـى كـه از ائمـه اهـل بيت (ع ) به ما رسيده , آيه اخير به ظهور حضرت مهدى ـ عج ـ و عدل جهان گستر او تفسير شده است كه همه از باب ((تطبيق )) است , وبه تعبير ديگر ظاهر آيه مربوط بـه آب جـارى اسـت كـه مايه حيات موجودات زنده است , و باطن آيه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر اوست كه آن نيزمايه حيات جامعه انسانى است .

((پايان سوره ملك )).

[ سه شنبه ۱۳۸۵/۱۲/۰۱ ] [ 17:16 ] [ سعید ]

سوره ملك [67]

 

اين سوره در ((مكه )) نازل شده و داراى 30 آيه است .

 

محتواى سوره :

سوره ملك ـكه نام ديگرش ((منجيه )) (نجاتبخش ) و نام سومش ((واقعية )) يا((مانعة )) است زيرا تـلاوت كـننده خود را از عذاب الهى يا عذاب قبر نگاه مى داردـ ازسوره هاى بسيار پرفضيلت قرآن مى باشد, و مسائل زيادى در آن مطرح شده كه عمدتا بر سه محور دور مى زند.

1ـ بـحـثـهـائى پـيرامون ((مبدا)) و صفات خداوند, و نظام شگفت انگيز خلقت مخصوصا آفرينش آسمانها و ستارگان , و آفرينش زمين و مواهب آن , و همچنين آفرينش پرندگان , و آبهاى جارى و آفرينش گوش و چشم و ابزار شناخت .

2ـ بحثهائى پيرامون ((معاد)) و عذاب دوزخ , و گفتگوهاى ماموران عذاب بادوزخيان , و مانند آن .

3ـ انذار و تهديد كافران و ظالمان به انواع عذابهاى دنيا و آخرت .

 

فضيلت تلاوت سوره :

در حديثى از امام باقر(ع ) مى خوانيم كه فرمود: ((سوره ملك سوره ((مانعه ))است , يعنى از عذاب قـبـر مـمـانعت مى كند, و در تورات به همين نام ثبت است ,كسى كه آن را در شبى بخواند بسيار خوانده , و خوب خوانده , و از غافلان محسوب نمى شود)).

البته اين همه آثار عظيم مربوط به خواندن بدون فكر و عمل نيست , هدف خواندنى است آميخته با الهام گرفتن براى عمل .

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.

(آيه1)ـ اين سوره با مساله مهم مالكيت و حكاميت خداوند و جاودانگى ذات پاك او آغاز مى شود كه در واقع كليد همه بحثهاى اين سوره است .

مـى فـرمايد: ((پربركت و زوال ناپذير است كسى كه حكومت جهان هستى به دست اوست , و او بر هر چيز تواناست )) (تبـارك الذى بيده الملك وهو على كل شىء قدير).

(آيـه2)ـ در ايـن آيه به هدف آفرينش مرگ و حيات انسان كه از شؤون مالكيت و حاكميت خداست اشاره كرده , مى فرمايد: ((آن كسى كه مرگ و حيات راآفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما بهتر عمل مى كنيد)) (الذى خلق الموت والحيوة ليبلوكم ايكم احسن عملا ).

منظور از آزمايش خداوند نوعى پرورش است , به اين معنى كه انسانها را به ميدان عمل مى كشد تا ورزيده و آزموده و پاك و پاكيزه شوند و لايق قرب خداگردند.

به اين ترتيب عالم ميدان آزمايش بزرگى است براى همه انسانها و وسيله آزمايش , مرگ و حيات , و هـدف ايـن آزمون بزرگ رسيدن به حسن عمل , كه مفهومش ((تكامل معرفت , و اخلاص نيت , و انجام هر كار خير)) است .

و از آنـجـا كـه در ايـن ميدان آزمايش بزرگ , انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مى شود و نبايد اين لغزشها او را مايوس كند, و از تلاش و كوشش براى اصلاح خويش باز دارد, در پايان آيه به بندگان وعده يارى و آمرزش داده مى گويد: ((و اوشكست ناپذير و بخشنده است )) (وهو العزيز الغفور).

(آيـه3)ـ بـعـد از بـيـان نـظـام مرگ و زندگى , به نظام كلى جهان پرداخته , وانسان را به مطالعه مـجـمـوعـه عـالم هستى دعوت مى كند, تا از اين طريق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده كند, مـى فـرمـايـد: ((هـمان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگرآفريد)) (الذى خلق سبع سموات طبـاقا).

و به دنبال آن مى افزايد: ((در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبى نمى بينى )) (مـا ترى فى خلق الرحمن من تفـاوت ).

بـا تـمـام عـظـمتى كه عالم هستى دارد هرچه هست نظم است و استحكام , وانسجام , و تركيبات حـسـاب شـده , و قوانين دقيق و اگر بى نظمى در گوشه اى از جهان راه مى يافت آن را به نابودى مى كشيد.

و در پـايـان آيـه بـراى تاكيد بيشتر مى فرمايد: ((بار ديگر نگاه كن (و عالم را بادقت بنگر) آيا هيچ شكاف و خلل و اختلافى (در جهان ) مشاهده مى كند))؟!(فارجع البصر هل ترى من فطور).

مـنـظـور ايـن است كه هر چه انسان در جهان آفرينش دقت كند كمترين خلل وناموزونى در آن نمى بيند.

(آيـه4)ـ و لذا در اين آيه براى تاكيد همين معنى مى افزايد: ((بار ديگر به عالم هستى بنگر, سرانجام چشمانت به سوى تو باز مى گردد در حالى كه خسته وناتوان شده )) و در جستجوى خلل و نقصان در اين عالم بزرگ ناكام مانده است ! (ثم ارجع البصر كرتين ينقلب اليك البصر خـاسئا وهو حسير).

(آيـه5)ـ ايـن آيـه , نـظرى به صفحه آسمان افكنده , و از ستارگان درخشنده وزيبا سخن به ميان آورده , مـى گـويـد: ((مـا آسـمان پايين را با چراغهاى فروزانى زينت بخشيديم , و آنها [ شهابها] را تـيـرهـائى بـراى شياطين قرار داديم , و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختيم )) (ولقد زينا السمـاء الدنيـا بمصـابيح وجعلنـاهـا رجوما للشياطين واعتدنـا لهم عذاب السعير).

ايـن آيـه بـار ديـگر اين حقيقت را تاكيد مى كند كه تمام ستارگانى كه ما مى بينيم همه بخشى از آسمان اول است , آسمانى كه از ميان آسمانهاى هفتگانه به ما نزديكترمى باشد, و به همين دليل به عنوان ((السما الدنيا)) (آسمان نزديك و پائين ) از آن تعبير شده است .

(آيـه6)ـ از آنـجـا كه در آيات گذشته سخن از نشانه هاى عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفـرينش بود, در اينجا سخن از كسانى مى گويد كه اين دلائل را ناديده گرفته , و راه كفر و شرك را پيش مى گيرند, و همچون شياطين , عذاب الهى را به جان مى خرند.

نخست مى فرمايد: ((براى كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند عذاب جهنم است و بدفرجامى است )) (وللذين كفروا بربهم عذاب جهنم وبئس المصير).

(آيـه7)ـ سپس به شرح گوشه اى از اين عذاب وحشتناك پرداخته ,مى افزايد: ((هنگامى كه (كفار) در آن افكنده شوند صداى وحشتناكى از آن مى شنوند و اين در حالى است كه پيوسته مى جوشد)) (اذا القوا فيهـا سمعوا لهـااشهيقا وهى تفور).

آرى ! هـنـگـامى كه آنها با نهايت ذلت و حقارت در آن پرتاب مى شوند فرياد وحشتناك و طولانى جهنم برمى خيزد, و تمام وجود آنها را در وحشت فرو مى برد.

(آيـه8)ـ سـپـس بـراى مـجـسم ساختن خشم ((دوزخ )) مى افزايد: ((نزديك است از شدت غضب پاره پاره شود))! (تكـاد تميز من الغيظ).

درسـت همانند ظرف عظيمى كه روى آتش فوق العاده پرحرارتى گذارده اند وچنان مى جوشد و زير و رو مى شود كه هر زمان بيم متلاشى شدن آن مى رود.

سـپـس ادامـه مـى دهـد: ((هر زمان كه گروهى در آن افكنده مى شوند نگهبانان دوزخ (از روى تـعصب و توبيخ ) از آنها مى پرسند (مگر شما رهبر و راهنمانداشتيد؟) مگر بيم دهنده الهى به سراغ شما نيامد))؟ پس چرا به اين روز سياه افتاده ايد؟! (كلمـا القى فيهـا فوج سالهم خزنتهـا الم ياتكم نذير).

(آيه9)ـ ولى آنان در پاسخ ((مى گويند: آرى بيم دهنده به سراغ ما آمد,ولى ما او را تكذيب كرديم و گـفـتـيـم : خـداوند هرگز چيزى نازل نكرده (تا به هواى نفس خويش ادامه دهيم , حتى به آنها گفتيم ) شما در گمراهى عظيمى هستيد))!(قـالوا بلى قد جـاءنـا نذير فكذبنـا وقلنـا مـا نزل اللّه من شىء ان انتم الا فى ضلا ل كبير).

نـه تـنـهـا آنـهـا را تـصـديق نكرديم , و به پيام حيات بخششان گوش فرا نداديم ,بلكه به مخالفت برخاسته , و اين طبيبان روحانى را گمراه خوانديم , و از خود رانديم .

(آيه10)ـ بعد به دليل اصلى بدبختى و گمراهى خود اشاره كرده ((ومى گويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم , و يا تعقل مى كرديم , درميان دوزخيان نبوديم ))!(وقـالوا لو كنا نسمع او نعقل مـا كنا فى اصحـاب السعير).

(آيـه11)ـ آرى ((اينجاست كه به گناه خود اعتراف مى كنند, دور باشنددوزخيان از رحمت خدا))! (فاعترفوا بذنبهم فسحقا لا صحـاب السعير).

از يـكـسـو خـداونـد گـوش شنوا عقل و هوش داده , و از سوى ديگر پيامبرانش رابا دلائل روشن فـرسـتـاده , اگر اين دو با هم ضميمه شوند سعادت انسان تامين است وگرنه بدبختى و دورى از رحمت خدا نصيب انسان خواهد شد.

(آيـه12)ـ بـه دنـبال بحثهائى كه در آيات گذشته پيرامون كفار و سرنوشت آنهادر قيامت بيان شد, قرآن در اينجا به سراغ مؤمنان و پاداشهاى عظيم آنها مى رود.

نـخـسـت مـى فـرمـايد: ((كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى ترسند مسلماآمرزش و پاداش بزرگى دارند))! (ان الذين يخشون ربهم بالغيب لهم مغفرة واجركبير).

(آيـه13)ـ سـپس براى تاكيد مى افزايد: ((گفتار خود را پنهان كنيد يا آشكار(تفاوتى نمى كند) او به آنچه در سينه هاست آگاه است )) (واسروا قولكم او اجهروابه انه عليم بذات الصدور).

بـعـضـى از مـفـسـران شان نزولى براى اين آيه از ((ابن عباس )) نقل كرده اند كه جمعى ازكفار يا منافقان پشت سر پيامبرخدا(ص ) سخنان ناروائى مى گفتند و جبرئيل به پيامبر(ص ) خبر مى داد, بعضى از آنها به يكديگر گفتند: ((سخنان خود را پنهانى بگوئيد تا خداى محمد نشنود))!.

آيه فوق نازل شد و گفت : چه آشكار بگوئيد و چه پنهان , خدا از آن آگاه است .

(آيه14)ـ اين آيه در حقيقت به منزله دليلى است براى آنچه در آيه قبل آمد,مى فرمايد: ((آيا آن كسى كـه مـوجـودات را آفـريـد از حال آنها آگاه نيست ؟ در حالى كه او (از اسرار دقيق ) باخبر و آگاه است )) (الا يعلم من خلق وهو اللطيف الخبير).

[ سه شنبه ۱۳۸۵/۱۲/۰۱ ] [ 17:15 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب