|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
(آيه 101) در تعقيب
آيات گذشته كه درباره جهاد و هجرت بحث مى كرد، در اين آيه به مسأله نماز
مسافر اشاره كرده مى فرمايد: «هنگامى كه سفر مى كنيد، گناهى بر شما نيست
كه نماز را كوتاه كنيد اگر از فتنه (و خطر) كافران بترسيد; زيرا كافران،
دشمن آشكارى هستند» (وَ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِى الاَْرْضِ فَلَيْسَ
عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَوةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ
يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ
عَدُوًّا مُبِينًا). بى شك، نماز مسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد............ ادامه مطلب [ پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۷/۲۳ ] [ 16:16 ] [ سعید ]
(آيـه 50)ـ در ايـن
آيـه بـرتـرى طلبيها را يك نوع افترا و دروغ به خدابستن و گناه بزرگ و
آشكار معرفى مى كند, مى فرمايد: ((ببين اين جمعيت چگونه با ساختن فضائل
دروغين و نسبت دادن آنها بـه خـدا, بـه پـروردگار خويش دروغ مى بندند,
آنهااگر گناهى جز همين گناه نداشته باشند, براى مجازات آنان كافى است ))
(انظر كيف يفترون على اللّه الكذب وكفى به اثما مبينا)
ادامه مطلب [ پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۷/۲۳ ] [ 16:12 ] [ سعید ]
سوره نساء سوره نساء از نظر ترتيب نزول بعد از سوره ممتحنه قرار دارد زيرا مى دانيم ترتيب كنونى سوره هاى قرآن مطابق ترتيب نزول سوره ها نيست. همچنين از نظر تعداد كلمات و حروف، اين سوره طولانى ترين سوره هاى قرآن بعد از سوره بقره مى باشد و نظر به اينكه بحثهاى فراوانى در مورد احكام و حقوق زنان در آن آمده، به سوره «نساء» ناميده شده است.
ادامه مطلب [ پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۷/۲۳ ] [ 15:59 ] [ سعید ]
آيا تفاوتهاى طبيعى در انسانها با عدالت سازگار است؟ در آيه 32 از سوره نساء مى خوانيم «ولا تتمنّوا ما فضّل الله بعضكم على بعض...» (برتريهايى كه خداوند نسبت به بعضى از شما بر بعضى ديگر قرار داده آرزو نكنيد...) با توجه به آيه شريفه بسيارى از خود مى پرسند چرا بعضى از افراد استعدادشان بيشتر و بعضى كمتر، بعضى زيبا و بعضى ديگر از زيبائى، كم بهره اند، بعضى از نظر جسمى فوق العاده نيرومند و بعضى معمولى هستند، آيا اين «تفاوتهاى طبيعى» با اصل عدالت پروردگار سازگار است؟ در پاسخ بايد به چند نكته توجه داشت: 1 ـ قسمتى از تفاوت هاى جسمى و روحى مردم با يكديگر، معلول اختلافات طبقاتى و مظالم اجتماعى و يا سهل انگارى هاى فردى است كه هيچ گونه ارتباطى به دستگاه آفرينش ندارد، مثلاً بسيارى از فرزندان ثروتمندان از فرزندان مردم فقير، هم از نظر جسمى قوى تر و زيباتر و هم از نظر استعداد پيشرفته ترند، به دليل اينكه آنها از تغذيه و بهداشت كافى بهره مندند در حالى كه اينها در محروميت قرار دارند، و يا افرادى هستند كه بر اثر تنبلى و سهل انگارى نيروهاى جسمى و روحى خود را از دست مى دهند. اين گونه اختلافها را بايد «اختلافهاى ساختگى و بى دليل» دانست كه با از بين رفتن نظام طبقاتى و تعميم عدالت اجتماعى از ميان خواهد رفت، و هيچگاه اسلام و قرآن بر اين گونه تفاوت ها صحّه نگذاشته است. 2 ـ قسمتى ديگر از اين تفاوتها، طبيعى و لازمه آفرينش انسان است يعنى يك جامعه اگر هم از عدالت اجتماعى كامل برخوردار باشد تمام افرادش همانند مصنوعات يك كارخانه، يك شكل و يك جور نخواهند بود و طبعاً باهم تفاوت هائى خواهند داشت، ولى بايد دانست كه معمولاً مواهب الهى واستعدادهاى جسمى و روحى انسانها آنچنان تقسيم شده كه هر كسى قسمتى از آن را دارد، يعنى كمتر كسى پيدا مى شود كه اين مواهب را يكجا داشته باشد، يكى از نيروى بدنى كافى برخوردار است، و ديگرى استعداد رياضى خوبى دارد، يكى ذوق شعر، و ديگرى عشق به تجارت، و بعضى هوش سرشارى براى كشاورزى، و بعضى، از استعدادهاى ويژه ديگرى برخوردارند، مهم اين است كه جامعه يا خود اشخاص، استعدادها را كشف كنند، و آنها را در محيط سالمى پرورش دهند، تا هر انسانى بتواند نقطه قوت خويش را آشكار سازد و از آن بهره بردارى كند. 3 ـ اين موضوع را نيز بايد يادآورى كرد كه يك جامعه همانند يك پيكر انسان، نياز به بافت ها و عضلات و سلولهاى گوناگون دارد، يعنى همانطور كه اگر يك بدن، تمام از سلولهاى ظريف همانند سلولهاى چشم و مغز ساخته شده باشد دوام ندارد، و يا اگر تمام سلولهاى آن خشن و غير قابل انعطاف همانند سلولهاى استخوانى باشند كارائى كافى براى وظائف مختلف نخواهد داشت، بلكه بايد از سلولهاى گوناگونى كه يكى وظيفه تفكر و ديگرى مشاهده و ديگرى شنيدن و ديگرى سخن گفتن را عهده دار شوند تشكيل شده باشد، همچنين براى به وجود آمدن يك «جامعه كامل» نياز به استعدادها و ذوق ها و ساختمان هاى مختلف بدنى و فكرى است، اما نه به اين معنى كه بعضى از اعضاء پيكر اجتماع در محروميت به سر برند و يا خدمات آنها كوچك شمرده شود و يا تحقير گردند، همانطور كه سلولهاى بدن با تمام تفاوتى كه دارند همگى از غذا و هوا و ساير نيازمندى ها به مقدار لازم بهره مى گيرند. و به عبارت ديگر تفاوت ساختمان روحى و جسمى در آن قسمتهائى كه طبيعى است (نه ظالمانه و تحميلى) مقتضاى «حكمت» پروردگار است و عدالت هيچگاه نمى تواند از حكمت جدا باشد، فى المثل اگر تمام سلولهاى بدن انسان يكنواخت آفريده مى شد، دور از حكمت بود، و عدالت به معنى قرار دادن هر چيز در محل مناسب خود نيز در آن وجود نداشت، همچنين اگر يك روز تمام مردم جامعه مثل هم فكر كنند و استعداد همانندى داشته باشند در همان يك روز وضع جامعه به كلى درهم مى ريزد.( تفسير نمونه 3/365) [ چهارشنبه ۱۳۸۸/۰۱/۰۵ ] [ 14:25 ] [ سعید ]
سوره نساء [4] سوره نساء مدنى است و 176 آيه دارد. بطورى كه از همين آيه (كه اولين آيه اين سوره
است) بر مىآيد سوره نسا در مقام بيان احكام زناشويى است، از قبيل اينكه:"
چند همسر مىتوان گرفت"،" با چه كسانى نمىتوان ازدواج كرد" و ...
و نيز در مقام بيان احكام ارث است و در خلال آياتش امورى ديگر نيز ذكر شده، نظير
احكامى از نماز، جهاد، شهادات، تجارت و غيره، و مختصرى هم در باره اهل كتاب سخن
رفته است.و مضامين آياتش شهادت مىدهد بر اينكه اين سوره در مدينه و بعد از هجرت
نازل شده و از ظاهر آنها بر مىآيد كه يك باره نازل نشده است، هر چند كه غالب آيات
آن بىارتباط به هم نيستند. بطور كلى بحثهاى مختلفى كه در اين سوره مى
خوانيم عبارتند از: 1 - دعوت به ايمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه
با دشمنان سرسخت . 2 - قسمتى از سرگذشت پيشينيان براى آشنايى هر
چه بيشتر به سرنوشت جامعه هاى ناسالم . 3 - حمايت از كسانى كه نيازمند به كمك هستند،
مانند يتيمان ، و دستورهاى لازم براى نگاهدارى و مراقبت از حقوق آنها. 4 - قانون ارث بر اساس يك روش طبيعى و عادلانه
در برابر شكل بسيار زننده اى كه در آن زمان داشت و به بهانه هاى مختلفى افراد ضعيف
را محروم مى ساختند. 5 - قوانين مربوط به ازدواج و برنامه هايى براى
حفظ عفت عمومى . 6 - قوانين كلى براى حفظ اموال عمومى . 7 - كنترل و نگهدارى و بهسازى نخستين واحد
اجتماع يعنى محيط خانواده . 8 - حقوق و وظايف متقابل افراد جامعه در برابر
يكديگر. 9 - معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بيدار باش به
مسلمانان در برابر آنها. 10 - حكومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنين
حكومتى . 11 - تشويق مسلمانان به مبارزه با دشمنان
شناخته شده . 12 - معرفى دشمنانى كه احيانا فعاليتهاى
زيرزمينى داشتند. 13 - اهميت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن
با يك جامعه فاسد و غير قابل نفوذ. 14 - مجددا بحثهايى درباره ارث و لزوم تقسيم
ثروتهاى متراكم شده در ميان وارثان . [ دوشنبه ۱۳۸۷/۰۸/۰۶ ] [ 5:33 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||