منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


(آيه 91)ـ در اين آيه به پاره اى از زيانهاى آشكار شراب و قمار پرداخته نخست مى گويد: ((شيطان مى خواهد از طريق شراب و قمار در ميان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذكر خدا باز دارد)) (انـما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة والبغض فى الخمر والميسر ويصدكم عن ذكراللّه وعن الصلوة ).


ادامه مطلب
[ دوشنبه ۱۳۸۸/۱۱/۰۵ ] [ 23:7 ] [ سعید ]
(آيـه 44)ـ ايـن آيه و آيه بعد, بحث گذشته را تكميل كرده , و اهميت كتاب آسمانى موسى , يعنى تـورات را چـنـين شرح مى دهد: ((ما تورات را نازل كرديم كه درآن هدايت و نور بود)) هدايت به سـوى حـق و نـور و روشنايى براى برطرف ساختن تاريكيهاى جهل و نادانى (انا انزلنا التورية فيها هدى ونور).
ادامه مطلب
[ دوشنبه ۱۳۸۸/۱۱/۰۵ ] [ 23:2 ] [ سعید ]
سـوره مـائـده .

اين سوره در ((مدينه )) نازل شده و 120 آيه است .

محتواى سوره :.
اين سوره محتوى يك سلسله از معارف و عقايد اسلامى و يك سلسله ازاحكام و وظايف دينى است .
در قـسمت اول به مساله ولايت و رهبرى بعد از پيامبر(ص ) و مساله تثليث مسيحيان و قسمتهايى از مسائل مربوط به قيامت و رستاخيز و بازخواست از انبيادر مورد امتهايشان اشاره شده است .
و در قـسمت دوم , مساله وفاى به پيمانها, عدالت اجتماعى , شهادت به عدل و تحريم قتل نفس (و بـه تـنـاسـب آن داستان فرزندان آدم و قتل هابيل بوسيله قابيل ) وهمچنين توضيح قسمتهايى از غذاهاى حلال و حرام و قسمتى از احكام وضو وتيمم آمده است .
و نـامـگـذارى آن بـه ((سوره مائده )) به خاطر اين است كه داستان نزول مائده ((34)) براى ياران مسيح در آيه 114 اين سوره ذكر شده است .
(آيه 1).

لزوم وفا به عهد و پيمان !.
بطورى كه از روايات اسلامى و سخنان مفسران بزرگ استفاده مى شود, اين سوره آخرين سوره (و يا از آخرين سوره هايى ) است كه بر پيامبر(ص ) نازل شده است .
در ايـن سـوره ـ بـه خاطر همين موقعيت خاص ـتاكيد روى يك سلسله مفاهيم اسلامى و آخرين بـرنـامـه هاى دينى و مساله رهبرى امت و جانشينى پيامبر(ص ) شده است و شايد به همين جهت اسـت كـه بـا مساله لزوم وفاى به عهد و پيمان , شروع شده , و در نخستين جمله مى فرمايد: ((اى افراد با ايمان به عهد و پيمان خود وفاكنيد)) (ي ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود).

ادامه مطلب
[ دوشنبه ۱۳۸۸/۱۱/۰۵ ] [ 23:0 ] [ سعید ]

 يَآ أيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ لَاالْهَدْىَ وَلَا الْقَلاَئِدَ وَلَا  ءَآمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ رَّبِّهِمْ وَرِضْوَاناً وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَئَانُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى‏ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدوَانِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ   (مائده، 2)
 اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! حرمت شعائر الهى، و ماه حرام، و قربانى حج و حيواناتى كه براى حج علامت‏گذارى شده‏اند و راهيان خانه خدا، كه فضل و خشنودى پروردگارشان را مى‏طلبند نشكنيد، و هرگاه از احرام بيرون آمديد (و اعمال عمره را به پايان رسانديد) مى‏توانيد شكار كنيد. و دشمنى با گروهى كه شما را از مسجدالحرام بازداشتند، شما را به بى‏عدالتى و تجاوز وادار نكند. و در انجام نيكى‏ها و دورى از ناپاكى‏ها يكديگر را يارى دهيد، و هرگز در گناه و ستم، به هم يارى نرسانيد، و از خداوند پروا كنيد، كه همانا خداوند، سخت كيفر است.

   

نكته‏ها:

«الْهَدْيَ»، حيوان بى‏نشانى است كه براى قربانى در حج هديه مى‏شود، و «الْقَلائِدَ» حيواناتى هستند كه پيش از مراسم حج، با آويختن چيزى به گردن آنها يا داغ زدن، علامت‏دار مى‏شوند تا در مناسك حج، قربانى شوند.

خداوند در ابتداى اين آيه، احترام به همه شعائر را واجب و هتك حرمت آنها را حرام نموده است، ولى در ميان شعائر، چند مورد را به خصوص ذكر كرده است از جمله: چهار ماه رجب، ذيقعده، ذيحجّه و محرّم كه جنگ در آنها حرام است و ماه ذيحجّه كه حج در آن انجام مى‏شود، هَدْى كه قربانى بى‏نشان است و قلائد كه قربانى نشان‏دار است.

در سال ششم هجرى، مسلمانان با طىّ هشتاد فرسخ راه از مدينه به مكّه آمده بودند تا حج بگذارند، ولى كافران مانع شدند و صلح حديبيه پيش آمد. اكنون كه مكّه فتح شده، نبايد دست به تجاوز بزنند. «صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ»

 

هميارى در نيكى و پاكى‏

 

در آيه 177 سوره‏ى بقره، مواردى از «برّ» را بيان كرده است: «لكن البرّ مَن آمن باللّه واليوم الاخر و الملائكة والكتاب والنبيّين و آتى المال على حبّه ذوى القُربى‏ واليتامى و... واولئك هم المتّقون» برّ، ايمان به خدا و قيامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و انبيا و رسيدگى به محرومان جامعه و پايبندى به قراردادها و صبر در كارهاست.
در روايات بسيارى به تعاون بر نيكى‏ها ويارى رساندن به مظلومان ومحرومان، سفارش شده واز كمك ويارى به ستمگران نهى شده است و ما در اينجا چند حديث را براى تبرّك ذكر مى‏كنيم:
 * امام صادق‏عليه السلام فرمود: هر كس براى يارى رساندن به ديگران گامى بردارد، پاداش مجاهد و رزمنده دارد.( وسائل، ج 8، ص 602.)
 * تا زمانى كه انسان در فكر يارى رساندن به مردم است خداوند او را يارى مى‏كند.( وسائل، ج‏8، ص 586.)
 * يارى كردن مسلمان، از يك ماه روزه‏ى مستحبّى واعتكاف بهتر است.( وسائل، ج‏11، ص‏345.)
 * هر كس ظالمى را يارى كند خودش نيز ظالم است.( وسائل، ج‏11، ص 345.)
 * حتّى در ساختن مسجد، ظالم را يارى نكنيد.( وسائل، ج‏12، ص‏130.)

 

تغذيه در اسلام

 

اسلام مكتب عدل است، نه مثل غربى‏ها افراط در مصرف گوشت را توصيه مى‏كند، و نه مثل بودايى‏ها آن را حرام مى‏داند، و نه مثل چينى‏ها خوردن گوشت هر حيوانى را به هر شكلى جايز مى‏داند. در اسلام براى مصرف گوشت، شرايط و حدودى است، از جمله:
 الف) گوشت حيوانات گوشتخوار را نخوريد وداراى آلودگى‏هاى مختلف ميكربى وانگلى و... هستند.
 ب) گوشت درندگان را نخوريد، كه روح قساوت و درندگى در شما پيدا مى‏شود.
 ج) گوشت حيواناتى كه موجب تنفر عمومى است، مصرف نكنيد.
 د) گوشت حيوانى كه هنگام ذبح، نام خدا بر آن گفته نشده، نخوريد.
 ه) گوشت مردار را نخوريد. چون هنگام مرگ حيوان، خون پيش از هر چيز ديگر فاسد شده و ايجاد نوعى مسموميّت مى‏كند، از اين رو حيواناتى كه خفّه شده، شاخ خورده، پرت شده، كتك خورده و دريده شده‏اند و جان دادنشان همراه با بيرون آمدن كامل خون نيست، در اسلام خوردن آنان حرام است.( تفسير نمونه، ج‏4، ص‏259.)
  از همه‏ى حيوانات حرام گوشت، فقط نام خوك در اين آيه آمده، چون مصرف آن رواج داشته است.
  امام صادق‏عليه السلام درباره‏ى گوشت مردار فرمود: كسى به آن نزديك نشد مگر آنكه ضعف ولاغرى وسستى وقطع نسل وسكته ومرگ ناگهانى او را گرفت.

  خونخوارى رسم جاهليّت بود و اين كار، سبب قساوت قلب و بى‏رحمى مى‏شود تا حدّى كه خطر كشتن فرزند يا پدر و مادر را به همراه دارد. خونخوار، رفيق ودوست نمى‏شناسد.( تفسير الميزان.) لذا خوردن خون حرام است، امّا تزريق آن اشكالى ندارد.
  سؤال: آيا اجازه‏ى كشتن حيوانات براى مصرف گوشت آنها، با رحمت الهى سازگار است؟
 پاسخ: اساس آفرينش بر تبديل وتحوّل است. خاك، گياه مى‏شود، گياه، حيوان مى‏گردد و حيوان به انسان تبديل مى‏شود ونتيجه‏ى اين تبديل‏ها، رشد است.

 

پيام‏ها:

1 خداوند از مؤمنان، انتظار ويژه‏اى دارد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا»

2 احترام گذاردن به شعائر الهى، وظيفه‏ى اهل ايمان است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ»

3 هتك حرمت و قداست شعاير الهى، حرام است. «لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ»

4 همه‏ى زمان‏ها يكسان نيستند. برخى روزها مثل أيّام اللّه و برخى ماهها مثل ماهِ حرام، احترام ويژه‏اى دارند. «وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ»

5 حيوانى هم كه در مسير هدف الهى قرار گيرد، احترام دارد. «وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ»

6 راهيان خانه خدا بايد مورد احترام قرار گيرند. «وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ» (هر برنامه‏اى كه به احترام و امنيّت زائران خانه خدا ضربه بزند حرام است، خواه در سفر حج باشد يا عمره.)

7 هدف اصلى در حج، زيارت كعبه است. «آمِّينَ الْبَيْتَ»

8 حج و عمره، راهى براى تحصيل دنيا و آخرت است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً»

9 سراغ سود حلال رفتن يك ارزش است. قرآن، فضل پروردگار را كه همان سودِ كسب و كار است، در كنار رضوان و قرب الهى قرار داده است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً»

10 هر نوع فعّاليّت اقتصادى و تجارى در مكّه، براى كشورهاى اسلامى آزاد است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ»

11 بهره‏هاى مادّى، تفضّل الهى به انسان و از شئون ربوبيّت اوست. «فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ»

12 دشمنى‏هاى ديگران در يك زمان، مجوّز ظلم و تجاوز ما در زمانى ديگر نمى‏شود. («وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ» ... «أَنْ تَعْتَدُوا»)

13 بى‏عدالتى و تجاوز از حدّ، حرام است حتّى نسبت به دشمنان. «شَنَآنُ قَوْمٍ») ... ( «أَنْ تَعْتَدُوا» (در انتقام نيز عدالت را رعايت كنيد.)

14 احساسات دينى، بهانه‏ى ظلم نشود. «صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا»

15 وفاى به پيمان‏ها و حفظ حرمت و قداست شعائر الهى نياز به هميارى و تعاون دارد. («لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ» ... «وَ تَعاوَنُوا»)

16 چشم‏پوشى از خطاى ديگران، يكى از راه‏هاى تعاون بر نيكى است.(«لا يَجْرِمَنَّكُمْ» ... «تَعاوَنُوا»)

17 حكومت و جامعه‏ى اسلامى، بايد در صحنه‏ى بين‏المللى، از مظلوم و كارهاى خير حمايت و ظالم و بدى‏ها را محكوم كند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»

18 براى رشد همه جانبه‏ى فضايل بايد زمينه‏ها را آماده ساخت و در راه رسيدن به آن هدف، تعاون داشت. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ»

19 به جاى حمايت از قبيله، منطقه، نژاد و زبان، بايد از «حقّ» حمايت كرد و به «بِرّ» يارى رساند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ»

20 در جامعه‏ى اسلامى، نيكوكار تنها نيست و ستمگر ياور ندارد. («تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» ... «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»)

21 كسانى كه قداست شعائر الهى را مى‏شكنند و به بدى‏ها كمك مى‏كنند، بايد خود را براى عقاب شديد الهى آماده كنند. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ»

[ سه شنبه ۱۳۸۸/۰۵/۰۶ ] [ 13:18 ] [ سعید ]

آيه اکمال دين

از آياتى كه در مورد امامت و در روز غدير پس از نصب امام نازل گرديده، آيه اكمال است، محدثان مى گويند: پس از نصب على بر خلافت در روز غدير، آيه اكمال فرود آمد. يعنى «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا» [1]. «امروز آئين شما را تكميل نمودم، و نعمت خود را در حق شما به پايان رسانيدم و اسلام براى شما به عنوان دين برگزيدم» شگفت اين است كه فخر رازى ناخودآگاه به حقيقت اعتراف كرده است: او در تفسير آيه اكمال(اليوم اكملت)مى گويد: صاحبان آثار(سيره نويسان و محدثان و مورخان)مى گويند: پس از نزول اين آيه پيامبر اكرم هشتاد و يك يا هشتاد و دو روز عمر كرد و پس از آن در شريعت نه فزونى رخ داد و نه نسخ و نه دگرگونى و اين بر اساس گزارش پيامبر بود كه از مرگ خود خبر داد و خود اين يكى از معجزات پيامبر است [2].

اكنون با اين حساب روشن خواهيم كرد كه اين آيه بسان آيه پيشين در روز غدير فرود آمده است زيرا پيامبر اكرم(ص)از نظر اهل سنت در 12 ربيع سال 11 درگذشته است. و سرگذشت غدير در 18 ذى الحجه سال 10 رخ داده است. و فاصله 18 يا 12 ربيع تقريبا هشتاد و يك يا هشتاد و دو روز است و اين مطلب به ملاحظه اين كه ممكن است دو ماه از اين سه ماه فاقد سلخ بودند طبعا فاصله هاى دو واقعه هشتاد و دو روز خواهد بود و اگر روز وفات پيامبر حساب نكنيم و بگوئيم محاسب آن روز را به حساب نياورده، فاصله هر دو واقعه، هشتاد و يك روز خواهد بود. در اين جا نظر خواننده گرامى را به اسامى صحابه كه نزول آيه را در روز غدير نقل كرده اند، جلب مى نماييم:

زيد بن ارقم. [3]ابو سعيد خدرى. [4]ابن عباس. [5]ابو هريره. [6]مولف الغدير در كتاب ارزشمند خود نزول آيه را در روز غدير از 16 دانشمند سنى نقل كرده است [7]. و اگر روايات شيعه را نيز بر آن بيفزاييم نزول آيه در چنين واقعه حالت تضافر به خود خواهد گرفت

[1]. مائده‏3:. [2]. تفسير فخر رازى، ج‏11، ص 139. [3]. الغدير، ج‏11، ص 230. [4]. در المنثور: ج‏2، ص 298 - فتح الغدير، ج‏2، ص 57. [5]. مسند احمد، ج‏1، ص 33 - مستدرك حاكم: ج‏3، ص 132. [6]. تاريخ بغداد: خطيب بغدادى، ج‏8، ص 290. [7]. الغدير: ج‏1، ص 230 - 237. جعفر سبحانى

 

 


[ شنبه ۱۳۸۷/۰۸/۱۸ ] [ 15:43 ] [ سعید ]

سوره مائده[5]

 

سوره مائده مدنى است و يكصد و بيست آيه دارد. نام اين سوره مباركه از يكصد و دوازدهمين آيه آن، كه داستان فرود مائده بر حواريّون مسيح را ترسيم مى‏كند، برگرفته شده است.

اگر در آيات اين سوره، آيات اول و آخر و وسطش دقت كنيم و در مواعظ و داستانهايى كه اين سوره متضمن آنها است تدبر كنيم، خواهيم دريافت كه غرض جامع از اين سوره دعوت به وفاى به عهدها، و پايدارى در پيمانها، و تهديد و تحذير شديد از شكستن آن و بى اعتنايى نكردن به امر آن است و اينكه عادت خداى تعالى به رحمت و آسان كردن تكليف بندگان و تخفيف دادن به كسى كه تقوا پيشه كند و ايمان آورد و باز از خدا بترسد و احسان كند جارى شده، و نيز بر اين معنا جارى شده كه نسبت به كسى كه پيمان با امام خويش را بشكند، و گردن‏كشى و تجاوز آغاز نموده از بند عهد و پيمان در آيد، و طاعت امام را ترك گويد، و حدود و ميثاقهايى كه در دين گرفته شده بشكند، سخت‏گيرى كند.

و به همين جهت است كه مى‏بينى بسيارى از احكام حدود و قصاص، و داستان مائده زمان عيسى (ع)، كه از خدا خواست مائده‏اى از آسمان براى او و يارانش بيايد، و داستان دو پسران آدم، و اشاره به بسيارى از ظلمهاى بنى اسرائيل و پيمان‏شكنى‏هاى آنان دراين سوره آمده است، و در آياتى بر مردم منت مى‏گذارد كه دينشان را كامل و نعمتشان را تمام كرد، و طيبات را بر ايشان حلال، و خبائث را بر ايشان حرام كرد، و احكام و دستوراتى بر ايشان تشريع كرد كه مايه طهارت آنان است، و در عين حال عسر و حرجى هم نمى‏آورد.

مناسب با زمان نزول اين سوره نيز تذكر اين مطالب بوده، براى اينكه اهل حديث و تاريخ اتفاق دارند بر اينكه سوره مائده آخرين سوره از سوره‏هاى مفصل قرآن است، كه در اواخر ايام حيات رسول خدا (ص) بر آن جناب نازل شده، در روايات شيعه و سنى هم آمده كه در مائده ناسخ هست ولى منسوخ نيست، چون بعد از مائده چيزى نازل نشد تا آن را نسخ كند، و مناسب با اين وضع همين بود كه در اين سوره به حفظ پيمانهايى كه خداى تعالى از بندگانش گرفته، و خويشتن دارى در حفظ آنها سفارش كند.

 

[ شنبه ۱۳۸۷/۰۸/۰۴ ] [ 18:15 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب