منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



 
«18» مَن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاَهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً   هر كس پيوسته زندگى دنياى زودگذر را بخواهد، به مقدارى كه بخواهيم و براى هركه اراده كنيم، در اين دنيا بشتاب فراهم مى‏كنيم، سپس جهنّم را برايش قرار مى‏دهيم كه با شرمندگى وطردشدگى، وارد آن خواهد شد.

«19» وَمَنْ أَرَادَ الْأَخِرَةَ وَسَعَى‏ لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُوراً   و هر كس خواهان آخرت باشد و براى آن تلاش شايسته و در خور كند، و مؤمن  باشد، پس تلاش آنان سپاس گزارده مى‏شود.

«20»كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً   ما از عطاى پروردگارت، اينان (فرصت طلبان) و آنان (دنيا طلبان) را كمك مى‏كنيم و عطاى پروردگارت از كسى منع نمى‏شود.

 نكته‏ها:
از ديدگاه قرآن، دنياطلبى و دنياگرايى اگر سبب غفلت از آخرت و انحصار خواسته‏ها در دنيا باشد، نكوهيده است.
در جهان ماديّات نزاع و درگيرى زياد است و همه كس به همه آرزوهايش نمى‏رسد، پس بايد اندازه و سهميه‏اى باشد كه چه كسى چه مقدار داشته باشد: «عجّلنا له فيها ما نشاء لمن نريد»، امّا در دنياى معنويات، چون تزاحم و محدوديّتى نيست، همه صد درصد كامياب مى‏شوند و راه براى بيشتر هم باز است. «كان سعيهم مشكورا»

 پيام‏ها:
 1- دنيا زودگذر است. «العاجلة»
 2- انسان، با اراده خلق شده ودر انتخاب آزاد است، ولى اراده‏ى الهى اصل است. «يريد... لمن نريد»
 3- آنچه زشت است، خصلت دنياگرايى است، نه اصل دنيا. «كان يريد العاجلة»
 4- خواست انسان بى حدّ و حصر است، پس بايد در چهارچوب اراده‏ى الهى محدود شود. «ما نشاء»
 5 - همه‏ى دنياخواهان به دنيا نمى‏رسند. «لمن نريد»
 6- دنياطلبان، هم در آتش مى‏سوزند (عذاب جسمى)، هم تحقير مى‏شوند (عذاب روحى). «يصلاها مذموماً مدحوراً»
 7- آخرت، بدون تلاش به دست نمى‏آيد. «سَعى‏ لها»
 8- براى سعادت اخروى، تلاش ويژه‏اى لازم است. «سَعى لها سَعيَها»
9  - شرط سعادت اخروى، ايمان و تلاش است. «كان سعيهم مشكوراً»
 10- تلاش مؤمنان مورد تقدير است، چه به نتيجه برسد يا نرسد. «كان سعيهم مشكورا»
 11- دست‏يابى دنياگرايان به دنيا، احتمالى است، «عجّلنا... لِمَن نريد» ولى دست‏يابى مؤمنان آخرت‏گرا به پاداش، قطعى است. «كان سعيهم مشكورا»
 12 - اراده وتلاش انسان در سعادت او نقش دارد. «اراد... سعى... كان‏سعيهم‏مشكورا»
 13- تشكّر از تلاش ديگران، كارى الهى است. «كان سعيهم مشكورا»
 14- هر سعى و تلاشى مورد تقدير و ستايش خدا نيست. «من اراد الاخرة و سعى لها... كان سعيهم مشكورا»
 15  سنّت خدا بر اين است كه نعمت و امداد خويش را در اختيار همگان قرار دهد، تا هر كس صفات خوب و بد خويش را بروز دهد. «كُلًّا نُمِدُّ»
 16 الطاف الهى از شئون ربوبيّت و تفضّل اوست، و گر نه ما طلبى از او نداريم.«عَطاءِ رَبِّكَ»
 17 عطاى خداوند، هميشگى است. «ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً»

تفسیر نور


[ پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۶/۲۶ ] [ 18:43 ] [ سعید ]

سوره اسراء [17]

 

اين سوره در مكه نازل شده و 111 آيه دارد.

نام مشهور اين سوره بنى اسرائيل است و نامهاى ديگرى نيز از قبيل اسراء و سبحان دارد.

اين سوره پيرامون مساله توحيد و تنزيه خداى تعالى از هر شريكى كه تصور شود مى‏باشد، و با اينكه در اين مورد بحث مى‏كند، اما مساله تسبيح خدا را بر مساله حمد و ثناى او غلبه داده، و بيشتر به قسم دوم پرداخته است، هم چنان كه ابتداى آن را با جمله" سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ ..." شروع كرده و در خلال سوره هم پى در پى تسبيح او را تكرار نموده، يك جا فرموده:" سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يَقُولُونَ" ، و جايى ديگر فرموده:" قُلْ سُبْحانَ رَبِّي" و يافرموده:" وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا ..." ، و حتى در آيه‏اى كه سوره به آن ختم مى‏شود نيز معناى تسبيح خداى را متذكر گرديده و او را بر تنزهش از داشتن شريك و ولى و اتخاذ فرزند ستوده و فرموده است:" وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً".

در مضامين آيات هيچ دليلى بر اينكه در مدينه نازل شده باشند ديده نمى‏شود، و احكامى هم كه در اين آيات هست احكامى نيست كه نزولش اختصاص به مدينه داشته باشد، چون نظائر آن در سوره‏هاى مكى نيز ديده مى‏شود، مانند سوره انعام و اعراف.

اين سوره مطلب را با اشاره به داستان معراج رسول خدا (ص) و سير آن حضرت از مسجد الحرام به مسجد اقصى (كه همان بيت المقدس باشد و بنائى است مرتفع‏ (هيكل) كه داوود و سليمان (ع) براى بنى اسرائيل بنا نمودند، و خدا آن را خانه مقدس ايشان قرار داد) شروع نموده و متذكر شده است.

آن گاه كلام را به مناسبت، به مقدرات بنى اسرائيل كشانده، از عزت و ذلت آنان و اينكه خداوند در هر روزگارى كه او را اطاعت مى‏كردند سربلندشان مى‏كرده، و هر وقت كه از در عصيان در مى‏آمدند ذليل و خوارشان مى‏ساخته، سخن گفته و نيز كيفيت نزول كتاب بر آنان و پيرامون دعوت آنان به توحيد و نفى شرك توضيح داده است.

سپس به همين مناسبت كلام را به وضع اين امت معطوف ساخته، كه بر اين امت نيز كتاب نازل كرده پس اگر اطاعت كنند اجرا مى‏برند، و اگر عصيان بورزند عقاب مى‏شوند، و ملاك كار ايشان مانند آنان به همان اعمالى است كه مى‏كنند، و به طور كلى با هر انسانى بر طبق عملش معامله مى‏كنند، و سنت الهى در امتهاى گذشته نيز بر همين منوال بوده است.

پس آن گاه حقايق مهم و بسيارى از معارف مربوط به مبدأ و معاد و شرايع عامه از اوامر و نواهى و غير آن را بيان مى‏كند.

و از آيات برجسته، در اين سوره آيه شريفه" قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى"و نيز آيه" كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً" و نيز آيه" وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوها" و همچنين آيات ديگر، است.

[ چهارشنبه ۱۳۸۷/۰۸/۰۱ ] [ 6:20 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب