منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


#محمد نورالهی:

🔹پاسخ به شبهه‌ی قرآنی
در باب زایش انسان از «صل

محمد نورالهی:
بسم الله الرحمن الرحیم

🔹پاسخ به شبهه‌ی قرآنی
در باب زایش انسان از «صلب و ترائب»🔸

قرآن کریم در منابع مختلف نقد اسلام، آماج نخستین حملات است چه از نظر وثاقت متن و چه نقد مضامین. خود نقد مضامین نیز دست کم ۲ گروه مجزا را شامل می‌شود:
أ) عدم تطابق با مزاعم و عادات ذهنی بشر جدید (به‌خصوص مباحث حقوق بشری و حقوق زنان)
ب) عدم تطابق با علم جدید
این نوشته یکی از موضوعات دسته‌ی ب را برعهده‌ی تحلیل گرفته است.
در سوره‌ی طارق آمده است:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ(۵)
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ(۶)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ.(۷) (متن و اساس ‌ترجمه‌ها از نرم‌افزار حبل‌المتین)
منتقدان باتوجه به معنی اولیه‌ی الفاظ و ترجمه‌های موجود می‌گویند این باور که منی انسان از صلب= پشت مرد و ترائب= استخوانهای سینه یا خصوصاً سینه‌ی زن بیرون بیاید مهمل و غلط است و نشان‌دهنده‌ی منشأ غیرالاهی قرآن است. اما پاسخ:
۱) صلب لفظاً به معنی سخت و‌ محکم است
صلیب= تیرک چوبی از همین ریشه است (گرچه اصل ریشه‌شناسی و ارتباطش با «چلیپا» روشن نیست)
اطلاق صلب بر ستون فقرات و پشت اطلاق مجازی است.
۲) ترائب از بن تُراب= خاک و لفظاً جمع تریبة و تریبة تسمی صفت (=کاربرد صفت به جای اسم) تریب= خاک‌سان و به معنی همسطح و اصطلاحاً به استخوانهای همسطح و عموماً به استخوانهای جفت ترقوه گفته می‌شود اما چنانکه در ادامه می‌آید در این سوره «ترائب» معادل استخوانهای همسان و همسطحی از لگن خاصره‌ی زنان (pelvis) آمده که اکنون بدانها «عانة» (لاتینی: os pubis، انگلیسی pubic bone) می‌گویند.
از بن «ترب» به معنی همسطحی و ‌همسانی در قرآن «أتراب» را داریم، جمع تُرب و تِرب به معنی همسال:
الواقعة
عُرُبًا أَتْرَابًا
ﻋﺸﻘﻮﺭﺯِ ﻫﻢﺳﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ .(۳۷)
النبأ
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا
ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻰ ﻧﻮپستان ﻭ ﻫﻢﺳﻦ(۳۳)

اما دلیلی ندارد اینجا «ترائب» را که اصلاً به معنی «استخوانهای همسان» است تنها خاص ترقوه بدانیم. جالب نظر اینکه استخوانهای عانه با اتصالی که در انگلیسی بدان pubic symphosis یعنی همبُوِشگاه، همرستنگاه عانه‌ای می‌گویند به هم پیوند خورده اند که باز یاداور تعبیر «تریبة= همسان» می‌تواند بود و جالب اینکه این دو استخوان بسیار شبیه به هم اند.
۳) اکنون آیات را بازخوانی کنیم:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ
ﭘﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ [ﺑﺎ ﺗﺎﻣﻞ] ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟(۵)
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ
ﺍﺯ ﺁﺑﻰ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ(۶)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ
ﺍﺯ میان ﺻﻠﺐ ﻭ ترائب ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰﺁﻳﺪ .(۷)
وجه‌ و ‌احتمالی که منتقدان متوجه آن نبوده اند این است که آیه‌ی ۷ ادامه‌ی آیه‌ی ۶ نیست (خروج منی) بلکه آیه‌ای جداست و به «خروج انسان از رحم مادر» اشاره دارد به دو دلیل:
۱) تعبیر «من بین» به هیچ وجه «درون» و «داخل» معنی نمی‌دهد تا عبارت بعد را به محل ترشح منی مربوط بدانیم،
۲) آیه‌ی بعد مربوط به بازگشت انسان به زندگی، پس از مرگ است:
إِنَّهُ عَلَىٰ رَجْعِهِ لَقَادِرٌ
همانا ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ [ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﺶ] ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ ،(۸)
يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ
ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺭﺍﺯﻫﺎ ﻓﺎﺵ ﻣﻰﺷﻮﺩ .(۹)
که نمی‌تواند به بازگشت منی ارجاع داشته باشد. اما در ادامه وجه اینکه چرا خداوند علام الغیوب به جای «رحم» از تعبیر «صلب و ترائب» (که ضمنا با بلاغتی شگفت تداعی‌کننده‌ی دوران زندگی آدمیزاد میان سختی و‌ راحتی و نیز زن و مرد و دوگانه‌هایی از این دست نیز هست) استفاده کرده در عکس زیر به گویایی هرچه تمامتر آمده است، که:
وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (همانا این ﻛﺘﺎﺑﻰ ﺍﺳﺖ سخت‌بسته)🔅لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ
(ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺑﺎﻃﻠﻰ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﻧﻤﻰﺁﻳﺪ، فروستادشی ﺍﺯ داور ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ) .(فصلت، ۴۱و۴۲)
(متن با الهام از این منبع نوشته شده است جز بحثهای زبانی
https://www.google.com/amp/s/quranicwisdom.wordpress.com/2012/08/12/human-creation-quran2/amp/
:👇👇👇👇

ب و ترائب»🔸

قرآن کریم در منابع مختلف نقد اسلام، آماج نخستین حملات است چه از نظر وثاقت متن و چه نقد مضامین. خود نقد مضامین نیز دست کم ۲ گروه مجزا را شامل می‌شود:
أ) عدم تطابق با مزاعم و عادات ذهنی بشر جدید (به‌خصوص مباحث حقوق بشری و حقوق زنان)
ب) عدم تطابق با علم جدید
این نوشته یکی از موضوعات دسته‌ی ب را برعهده‌ی تحلیل گرفته است.
در سوره‌ی طارق آمده است:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ(۵)
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ(۶)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ.(۷) (متن و اساس ‌ترجمه‌ها از نرم‌افزار حبل‌المتین)
منتقدان باتوجه به معنی اولیه‌ی الفاظ و ترجمه‌های موجود می‌گویند این باور که منی انسان از صلب= پشت مرد و ترائب= استخوانهای سینه یا خصوصاً سینه‌ی زن بیرون بیاید مهمل و غلط است و نشان‌دهنده‌ی منشأ غیرالاهی قرآن است. اما پاسخ:
۱) صلب لفظاً به معنی سخت و‌ محکم است
صلیب= تیرک چوبی از همین ریشه است (گرچه اصل ریشه‌شناسی و ارتباطش با «چلیپا» روشن نیست)
اطلاق صلب بر ستون فقرات و پشت اطلاق مجازی است.
۲) ترائب از بن تُراب= خاک و لفظاً جمع تریبة و تریبة تسمی صفت (=کاربرد صفت به جای اسم) تریب= خاک‌سان و به معنی همسطح و اصطلاحاً به استخوانهای همسطح و عموماً به استخوانهای جفت ترقوه گفته می‌شود اما چنانکه در ادامه می‌آید در این سوره «ترائب» معادل استخوانهای همسان و همسطحی از لگن خاصره‌ی زنان (pelvis) آمده که اکنون بدانها «عانة» (لاتینی: os pubis، انگلیسی pubic bone) می‌گویند.
از بن «ترب» به معنی همسطحی و ‌همسانی در قرآن «أتراب» را داریم، جمع تُرب و تِرب به معنی همسال:
الواقعة
عُرُبًا أَتْرَابًا
ﻋﺸﻘﻮﺭﺯِ ﻫﻢﺳﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ .(۳۷)
النبأ
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا
ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻰ ﻧﻮپستان ﻭ ﻫﻢﺳﻦ(۳۳)

اما دلیلی ندارد اینجا «ترائب» را که اصلاً به معنی «استخوانهای همسان» است تنها خاص ترقوه بدانیم. جالب نظر اینکه استخوانهای عانه با اتصالی که در انگلیسی بدان pubic symphosis یعنی همبُوِشگاه، همرستنگاه عانه‌ای می‌گویند به هم پیوند خورده اند که باز یاداور تعبیر «تریبة= همسان» می‌تواند بود و جالب اینکه این دو استخوان بسیار شبیه به هم اند.
۳) اکنون آیات را بازخوانی کنیم:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ
ﭘﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ [ﺑﺎ ﺗﺎﻣﻞ] ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟(۵)
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ
ﺍﺯ ﺁﺑﻰ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ(۶)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ
ﺍﺯ میان ﺻﻠﺐ ﻭ ترائب ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰﺁﻳﺪ .(۷)
وجه‌ و ‌احتمالی که منتقدان متوجه آن نبوده اند این است که آیه‌ی ۷ ادامه‌ی آیه‌ی ۶ نیست (خروج منی) بلکه آیه‌ای جداست و به «خروج انسان از رحم مادر» اشاره دارد به دو دلیل:
۱) تعبیر «من بین» به هیچ وجه «درون» و «داخل» معنی نمی‌دهد تا عبارت بعد را به محل ترشح منی مربوط بدانیم،
۲) آیه‌ی بعد مربوط به بازگشت انسان به زندگی، پس از مرگ است:
إِنَّهُ عَلَىٰ رَجْعِهِ لَقَادِرٌ
همانا ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ [ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﺶ] ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ ،(۸)
يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ
ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺭﺍﺯﻫﺎ ﻓﺎﺵ ﻣﻰﺷﻮﺩ .(۹)
که نمی‌تواند به بازگشت منی ارجاع داشته باشد. اما در ادامه وجه اینکه چرا خداوند علام الغیوب به جای «رحم» از تعبیر «صلب و ترائب» (که ضمنا با بلاغتی شگفت تداعی‌کننده‌ی دوران زندگی آدمیزاد میان سختی و‌ راحتی و نیز زن و مرد و دوگانه‌هایی از این دست نیز هست) استفاده کرده در عکس زیر به گویایی هرچه تمامتر آمده است، که:
وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (همانا این ﻛﺘﺎﺑﻰ ﺍﺳﺖ سخت‌بسته)🔅لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ
(ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺑﺎﻃﻠﻰ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﻧﻤﻰﺁﻳﺪ، فروستادشی ﺍﺯ داور ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ) .(فصلت، ۴۱و۴۲)
(متن با الهام از این منبع نوشته شده است جز بحثهای زبانی
https://www.google.com/amp/s/quranicwisdom.wordpress.com/2012/08/12/human-creation-quran2/amp/
:


برچسب‌ها: نورالهی
[ یکشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ ] [ 15:9 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب