|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
«باب سى و يكم» در ذكر معنى (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) حديث كرد ما را محمد بن ابراهيم بن اسحق طالقانى «رضى» گفت كه خبر داد ما را احمد بن محمد بن سعيد مولاى بنى هاشم از على بن حسن بن على بن فضال از پدرش كه گفت از حضرت على بن موسى الرضا (ع) سؤال كردم از بسم اللَّه فرمود كه معنى قول قائل بسم اللَّه يعنى نشان ميكنم بر نفس خود سمه را از سمات خداى عز و جل و آن عبادت است راوى ميگويد كه بآن حضرت عرض كردم كه كه سمه چيست فرمود علامت و نشان. پدرم «ره» گفت كه حديث كرد ما را سعد بن عبد اللَّه از احمد بن محمد از قاسم بن يحيى از جدش حسن بن راشد از عبد اللَّه بن سنان كه گفت حضرت صادق (ع) را سؤال كردم از معنى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فرمود كه باء آن بهاء و روشنى است و حسن خدا است و سين سناء و رفعت و شرف خدا و ميم و مجد و كرم و كثرت عطاى خدا و بعضى از ايشان روايت كرده است كه ميم ملك و مالكيت يا پادشاهى خدا است و اللَّه اله و معبود هر چيزيست و رحمان بخشاينده است بهمه آفريدگان خويش يعنى در دنيا و رحيم و مهربان است بمؤمنان بخصوص يعنى در آخرت. حديث كرد ما را محمد بن حسن بن احمد بن وليد «ره» گفت كه حديث كرد ما را محمد بن حسن صفار از عباس بن معروف از صفوان بن يحيى از آنكه او را حديث كرده از حضرت صادق (ع) كه آن حضرت سؤال شد از معنى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فرمود كه باء بهاء خدا استو سين سناء خدا و ميم ملك خدا راوى ميگويد كه عرض كردم كه الله يعنى چه فرمود كه الف آلاء و نعمتهاى خدا است بر خلقش از نعيم بولايت ما و لام الزام خدا است خلق خود را كه ولايت ما را بر ايشان لازم گردانيده عرض كردم كه هاء چه معنى دارد فرمود كه هوان و خوارى از براى كسى است كه با محمد و آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين مخالفت كرده عرض كردم كه رحمان فرمود كه بخشاينده است بهمه عالم عرض كردم كه رحيم فرمود كه مهربانست بمؤمنان بخصوص حديث كرد ما را پدرم «رضى» گفت كه حديث كرد ما را سعد بن عبد اللَّه از سلمة بن خطاب از قاسم بن يحيى از جدش حسن بن راشد از ابو الحسن حضرت موسى بن جعفر (ع) كه گفت سؤال كردم او را از معنى الله فرمود يعنى مستولى شده بر آنچه دقيق و جليل باشد يعنى بر همه چيز غلبه دارد. حديث كرد ما را محمد بن قاسم جرجانى مفسر «ره» گفت كه حديث كردند ما را ابو يعقوب يوسف بن محمد بن زياد و ابو الحسن حضرت على بن محمد بن سيار و هر دو از شيعه امامى مذهب بودند از پدران خويش از ابو الحسن حضرت على بن محمد عليهما السلام در قول خداى عز و جل بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فرمود كه الله همان كسى است كه هر مخلوقى در نزد بريده شدن اميد از هر كه غير او است و پاره پاره شدن اسباب از همه آنچه سواى او باشد در نزد حاجتها و سختيها بسوى او پناه ميبرد ميگويد يا ميگوئى بسم الله يعنى يارى ميجويم بر همه كارهاى خويش بخدائى كه عبادت و پرستش درست نباشد مگر از براى او آنكه فرياد رسنده است هر گاه فريادرسى از او خواسته شود و جواب دهنده هر گاه خوانده شود و اين آن چيزيست كه مردى بحضرت صادق (ع) عرض كرد كه يا ابن رسول الله مرا بر خدا دلالت و رهنمائى كن كه او چيست چه صاحبان جدال بر من بسيار شدهاند و مرا حيران و سرگردان نمودهاند حضرت بآن مرد فرمود كه اى بنده خدا هرگز بر كشتى سوارشده عرض كرد آرى فرمود كه آيا كشتى شكسته كه تو در آن باشى در جايى كه نه كشتى باشد كه تو را برهاند و نه شنائى كه تو را بىنياز گرداند عرض كرد آرى فرمود كه آيا در آنجا و در آن زمان دلت باين در آويخته و چنگ در زده كه چيزى از چيزها قادر است بر اينكه تو را از ورطه و محل هلاكتت برهاند عرض كرد آرى حضرت صادق (ع) فرمود كه اين همان خدائيست كه قادر است بر نجات دادن در جايى كه هيچ نجات دهنده نيست و فرياد رسنده در جايى كه فرياد رسنده نه بعد از آن حضرت صادق (ع) فرمود و هر آينه بسا است كه بعضى از شيعيان ما در ابتداى كار خويش بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را ترك كرده پس خداى عز و جل او را بمكروه و ناخوشى مىآزمايد تا آنكه او را بر شكر خداى تبارك و تعالى و ثناى بر او آگاهى دهد و عيب و تقصيرش را از او بكاهاند و باطل و نابود گرداند در نزد تركش گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را و فرمود كه مردى بسوى حضرت على بن الحسين عليهما السلام برخاست و عرض كرد كه مرا خبر ده كه معنى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ چيست على بن الحسين عليهما السلام فرمود كه حديث كرد مرا پدرم از برادرش حضرت امام حسن (ع) از پدرش امير المؤمنين عليهم السلام كه مردى بسوى او برخاست و عرض كرد كه يا امير المؤمنين مرا خبر ده از بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ كه معنى آن چيست فرمود كه قول تو اللَّه بزرگتر نامى است از نامهاى خداى عز و جل و آن نامى است كه نسزد كه غير خدا بآن ناميده شود و هيچ مخلوقى بآن ناميده نشده آن مرد عرض كرد كه پس تفسير و بيان قول آن جناب اللَّه چيست فرمود كه آنكه هر مخلوقى در نزد بريده شدن اميد از هر كه غير از او است و پاره پاره شدن اسباب از هر كه سواى او باشد در نزد حاجتها و سختيها بسوى او پناه ميبرد و بيانش آنست كه هر سردارى در اين دنيا و بزرگوارى در آن و هر چند كه بىنيازى و طغيانش بزرگ باشد و حاجتهاى كسى كه غير او يا پستتر از او است بسوى او بسيار باشد پس بدرستى كه ايشان بزودى محتاج شوند بحاجاتى چند كه اين بزرگى نما بر آنها قدرت ندارد و همچنين اين بزرگ نما محتاج مىشود بحاجتى چند كه بر آنها قدرت ندارد پس در نزد ضرورت و ناچارى وفاقه و پريشانيش بسوى خدا منقطع مىشود تا وقتى كه مقصودش كفايت شود بسوى شرك برگردد آيا نشنيدهاى كه خداى عز و جل ميفرمايد كه قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ يعنى بگو اى محمد با كفار بر وجه محاجه و الزام كه چه مىبينيد اگر بيابد شمارا عذاب خدا يا بيايد شما را روز قيامت يعنى هول و عذاب آخرت آيا غير خدا را ميخوانيد تا عذاب از شما بردارد و اگر هستيد راستگويان كه بتان خدايانند بلكه نه چنانست كه در آن زمان بتان را بخوانيد بلكه او را ميخوانيد و بس و تضرع جز بدرگاه او نبريد پس ميبرد و دفع ميكند از شما در دنيا آنچه او را بسوى دفع آن ميخوانيد اگر خواهيد و حكمتش مقتضى كشف و دفع آن باشد و فراموش ميكنيد آنچه را كه شريك ساختهايد باو يعنى خدايان خود را ميگذاريد و در دفع عذاب متوجه او ميشويد پس خداى جل جلاله ببندگانش فرمود كه اى كسانى كه بسوى رحمت من فقير و محتاجيد بدرستى كه من حاجت بسوى خود را الزام كردهام بر شما در هر حالى و همچنين خوارى بندگى را در هر وقتى پس بسوى من فزع كنيد در هر كارى كه در آن شروع ميكنيد و تمام و بلوغ غايت و پايان آن را اميد داريد پس بدرستى كه من اگر خواهم كه بشما عطاء كنم غير من بر منع شما قدرت ندارد و اگر خواهم كه شما را منع كنم غير من بر عطاء كردن بشما قدرت ندارد پس من سزاوارتر كسى هستم كه از او سؤال شده و اولى كسى كه بسوى او تضرع و زارى شده پس در نزد ابتداى هر كار كوچك يا بزرگى بگوئيد كه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يعنى يارى ميجويم بر اين كار بخدائى كه عبادت درست نباشد از براى غير او آنكه فرياد رسنده است هر گاه از او فريادرسى خواسته شود و جواب دهنده هر گاه خوانده شود رحمان و بخشاينده كه رحم ميكند بگستردن رزق بر ما و رحيم يعنى مهربان در دينهاى ما و دنيا و آخرت ما كه دين را بر ما سبك گردانيده و آن را آسان و سبك قرار داده و او ما را رحم ميكند بجدا شدن ما از دشمنانش بعد از آن فرمود كه رسول خدا (ص) فرمود كه هر كه امرى كه او را فرا گرفته او را اندوهناك سازد و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بگويد و او صاحب اخلاص از براى خدا باشد و بدل خويش بسويش رو آورد از يكى از دو خصلت جدا نباشد يا بلوغ و رسيدن بحاجاتش در دنيا و يا آنكه آماده مىشود از برايش در نزد پروردگارش و ذخيره مىشود در پيش آن جناب و آنچه نزد خدا است بهتر و باقىتر است از براى مؤمنان [ پنجشنبه ۱۳۸۷/۱۰/۱۹ ] [ 20:57 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||