منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید




خلاصه آشنايى با قرآن (1)

متفكر شهيد استاد مرتضى مطهرى

 

در تحليل محتواى قرآن بهتر است كار را از اينجا شروع كنيم كه ببينيم قرآن خودش درباره خودش چه نظرى دارد و خود را چگونه معرفى مى‏كند؟ اولين نكته‏اى كه قرآن درباره خود مى‏گويد اين است كه اين كلمات و عبارات، سخن خداست.

توضيح ديگرى كه قرآن دربراه خود مى‏دهد، معرفى رسالتش است كه عبارت از هدايت ابناء بشر و راهنمايى آنها براى خروج از تاريكى‏ها بسوى نور است.

يك وظيفه قرآن ياد دادن و تعليم كردن است. در اين جهت مخاطب قرآن عقل انسان خواهد بود و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن مى‏گويد. اما بجز اين زبان، قرآن زبان ديگرى نيز دارد كه مخاطب آن عقل نيست بلكه دل است و اين زبان دوم، احساس نام دارد. يكى از متعاليترين غرايز و احساسات هر انسان، حس مذهبى و فطرت خداجويى اوست. و سرو كار قرآن با اين حس شريف و برتر است. وقتى قرآن زبان خود را زبان دل مى‏نامد، منظورش آن دلى است كه مى‏خواهد با آيات خود آن را صيقل بدهد و تصفيه كند و به هيجان بياورد. اين زبان غير از زبان موسيقى است كه احيانا احساسات شهوانى انسان را تغذيه مى‏كند و نيز غير از زبان مارشهاى نظامى و سرودهاى رزمى است كه در ارتشها مى‏نوازند و حس سلحشورى را تقويت مى‏كنند.

در قرآن تعبيراتى نظير هدى للمتقين، هدى و بشرى للمؤمنين و لينذر من حى   زياد آمده است.اينجا مى‏توان سؤال كرد كه هدايت براى پرهيز كاروان لزومى ندارد زيرا آنها خود پرهيزكارند. از سوى ديگر آيا اينكتاب براى همه جهانيان است‏يا صرفا براى مومنين؟ بايد گفت در آياتى كه خطاب قرآن به همه مردم عالم است، در واقع مى‏خودهد بگويد قرآن اختصاص به قوم و دسته خاصى ندارد. هر كس بسمت قرآن بيايد نجات پيدا مى‏كند، و اما در آياتى كه از كتاب هدايت بودن براى مؤمنين و متقين نام مى‏برد، مى‏خواهد اين نكته را روشن كند كه در نهايت چه كسانى رو بسوى قرآن خواهند آورد و چه گروههايى از آن دورى خواهد گزيد.

قرآن به انحاء مختلف سنديت عقل را امضا كرده است. تنها در يك مورد مى‏توان از حدود شصت، هفتاد آيه قرآن نام برد كه در آنها به اين مسئله اشاره شده است كه; اين موضوع را طرح كرده‏ايم تا درباره آن تعقل كنيد. قرآن مى‏فرمايد: بدترين جنبنده‏ها كسانى هستند كه كر و گنگ و لايعقلند.

قرآن سخنانى مى‏گويد كه پذيرش آنها بدون آنكه حجيت عقل پديرفته شده باشد امكان پذير نيست. مثلا از حريف استدلال عقلى مى‏طلبد: قل هاتوا برهانكم

دليل ديگرى كه نشان مى‏دهد قرآن براى عقل اصالت قائل است اين است كه مسائل را در ارتباط على و معلولى آنها بيان مى‏كند. رابطه علت و معلول و اصل عليت پايه تفكرات عقلانى است و قرآن خود آن را محترم شمرده و بكار مى‏برد.

يكى ديگر از دلايل حجيت عقل از نظر قرآن اين است كه براى احكام و دستورها، فلسفه ذكر مى‏كند. معناى اين امر اين است كه دستور داده شده معلول اين مصلحت مى‏باشد.

دليل ديگرى كه بر اصالت عقل نزد قرآن دلالت دارد و از دلايل قبلى رساتر است، مبارزه قرآن با مزاحمهاى عقل است.

ازجمله منشاهايى كه قرآن براى خطا ذكر مى‏كند، يكى اين است كه انسان گمان را بجاى يقين بگيرد.

دومين منشا خطا در ماده استدلال كه بالاخص در مسائل اجتماعى مطرح مى‏شود مسئله تقليد است.

عامل موثر ديگر در ايجاد خطا، كه قرآن از آن ياد مى‏كند، پيروى از هواى نفس و تمايلات نفسانى و داشتن غرض و مرض است.

«من‏» انسانى عبارتست از مجموعه بسيارى انديشه‏ها، آرزوها، ترسها، اميدها، عشقها و... همه اينها در حكم رودها و نهرهايى هستند كه همه در يك مركز بهم مى‏پيوندند. خود اين مركز دريايى عميق و ژرف است كه هنوز هيچ بشر آگاهى ادعا نكرده كه توانسته است از اعماق اين دريا اطلاع پيدا كند را كه قرآن دل مى‏نامد عبارتست از واقعيت‏خود آن دريا كه همه آنچه را كه ما روح ظاهر مى‏ناميم، رشته‏ها و رودهائى است كه به اين دريا مى‏پيوندد. حتى خود عقل نيز يكى از رودهايى است كه به اين دريا متصل مى‏شود.

قرآن آنجا كه از وحى سخن مى‏گويد و آنجا كه از قلب گفتگو مى‏كند، بيانش قراتر از عقل و انديشه مى‏رود اما ضد عقل و انديشه نيست. در اين مورد قرآن بينشى فراتر از عقل و احساس را بيان مى‏كند اساسا عقل را بدان راهى نيست و از درك آن عاجز است.

قلب از ديدگاه قرآن يك ابزار شناخت به حساب مى‏آيد. اساسا مخاطب بخش عمده‏اى از پيام قرآن، دل انسان است. پيامى كه تنها گوش دل قادر به شنيدن آن است و هيچ گوش ديگرى را ياراى شنيدن آن نيست. از اين رو قرآن تاكيد زيادى در حفظ و نگهدارى و تكامل اين ابزار دارد. در قرآن بكرات به مسايلى از قبيل تزكيه نفس و روشنائى قلب و صفاى دل برمى‏خوريم: قد افلح من زكيها

قرآن صريحا عنوان مى‏كند كه آن عشقها و ايمانها و بينشها و گرايشهاى متعالى و آن اثر گذاشتنهاى قرآن و پندپذيرى از آن و ... همه بستگى به اين دارد كه انسان و جامعه انسانى از رذالتها و دنائتها و هوى پرستى‏ها و شهوت‏رانى‏ها، دور بماند.

آنجا كه انسان به گمراهى كشيده مى‏شود دليلش اين است كه از ابتدا جهت‏گيرى خاصى داشته و جوياى حقيقت‏خالص نبوده است. پيامبر در جواب كسى كه سؤال كرده بود «بر» چيست، جوابداد اگر تو واقعا بدنبال بر هستى، آنگاه كه قلبت به چيزى آرام مى‏گيرد و وجدانت آسوده مى‏شود بدان كه آن بر است. ولى آنگاه كه به چيزى راغب هستى آما دلت آرام و قرار نمى‏گيرد مطمئن باش كه آن اثم است.

آنچه كه قرآن در تعليماتش مد نظر دارد، پرورش انسانهايى است كه هم از سلاح عقل بهره‏مندند و هم از اسلحه دل و قلب و اين هر دو را با بهترين شيوه و عاليترين كيفيت در راه حق بكار مى‏گيرند.

[ دوشنبه ۱۳۸۷/۰۷/۲۲ ] [ 15:45 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب