منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
اسلام نميگويد كار محبت آميز و كار نيكتان منحصرا بايد درباره مسلمين باشد و به هيچ وجه خيري از شما به ديگران نرسد ، ولي يك مطلب هست و آن اينكه مسلمانان نبايد از دشمن غافل شوند . مسلمان همواره بايد بداند كه عضو جامعه اسلامي است ، جزئي است از اين كل جزء يك كل و عضو يك پيكر بودن خواه ناخواه شرايط و حدودي را ايجاب ميكند غير مسلمان عضو يك پيكر ديگر است عضو پيكر اسلامي روابطش با اعضاي پيكر غير اسلامي بايد به نحوي باشد كه لااقل با عضويتش در پيكر اسلامي ناسازگار نباشد ، يعني به وحدت و استقلال اين پيكر آسيبي نرسد پس خواه ناخواه نميتواند روابط مسلمان با غير مسلمان با روابط مسلمان و مسلمان يكسان و احيانا از آن نزديكتر باشد . ولاء منفي در اسلام عبارت است از اينكه يك مسلمان همواره در مواجهه با غير مسلمان بداند با اعضاي يك پيكر بيگانه مواجه است و معني اينكه نبايد ولاء غير مسلمان را داشته باشد اين است كه نبايد روابط مسلمان با غير مسلمان در حد روابط مسلمان با مسلمان باشد. پس منافاتي نيست ميان آنكه مسلمان به غير مسلمان احسان و نيكي كند و در عين حال ولاء او را نپذيرد ، يعني او را عضو پيكري كه خود جزئي از آن است نشمارد و بيگانه وار با او رفتار كند ، همچنانكه منافاتي نيست ميان ولاء منفي و اصل بشر دوستي و رحمت براي بشر بودن لازمه بشر دوستي اين است كه انسان به سرنوشت و صلاح و سعادت واقعي همه انسانها علاقه مند باشد به همين دليل هر مسلماني علاقه مند است كه همه انسانهاي ديگر ، مسلمان باشند و هدايت يابند ، اما وقتي كه اين توفيق حاصل نشد ، ديگران را كه چنين توفيقي يافته اند نبايد فداي آنان كه توفيق نيافته اند كرد و اجازه داد كه مرزها در هم بريزد و هر نوع فعل و انفعالي صورت گيرد . فرض كنيد گروهي از مردم دچار يك نوع بيماري هستند ، بشر دوستي ايجاب ميكند كه آنها را نجات دهيم ، و تا وقتي كه نجات نيافته اند بشر دوستي ايجاب ميكند كه به آنها نيكي كنيم ، اما بشر دوستي ايجاب نميكند كه هيچ محدوديتي ميان آنها - كه از قضا بيماريشان مسري است - و افراد سالم و شفا يافته برقرار بكنيم ا.. اسلام دين بشر دوستي است . اسلام حتي مشرك را دوست دارد اما نه از آن نظر كه مشرك است ، بلكه از اين نظر كه مخلوقي از مخلوقات خداست ، و البته از آن جهت كه در راه هلاكت و ضلالت افتاده است و راه نجات و سعادت را گم كرده است ، ناراحت است ، و اگر او را دوست نميداشت در مقابل شرك و بدبختياش بيتفاوت ميبود . در اسلام حب و بغض هست اما حب و بغض عقلي و منطقي نه احساسي و بيقاعده و ضابطه دوستي و دشمني كه صرفا از احساس برخيزد منطق ندارد ، احساسي است كور و كر كه بر درون انساني مسلط ميگردد و او را به هر طرف كه بخواهد ميكشد ، اما حب و بغض عقلي ناشي از يك نوع درك ، و در حقيقت ، ناشي از علاقه به سرنوشت انسان ديگري است كه مورد علاقه واقع شده است . ولاءها و ولایتها [ جمعه ۱۳۸۶/۱۲/۲۴ ] [ 23:39 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |