منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
ادامه همان سخن آنگاه امام(عليه السلام) با صراحت وارد بحث شد و رو به وليد بن عتبه كرد و فرمود: «أَيُّهَا الاَْميرُ! إِنّا أَهْلُ بَيْتِ النَّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِكَةِ وَ مَحَلُّ الرَّحْمَةِ وَ بِنا فَتَحَ اللّهُ وَ بِنا خَتَمَ، وَ يَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ خَمْر قاتِلُ النَّفْسِ الُْمحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلي لا يُبايِعُ لِمِثْلِهِ، وَ لكِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْتَظِرُ وَ تَنْتَظِرُونَ أَيُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَ الْبَيْعَةِ». «اى امير! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى باشيم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز كرد و با ما پايان برد. در حالى كه يزيد مردى است فاسق، مى گسار، قاتل بى گناهان و آن كسى كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود. بنابراين، هرگز شخصى مانند من، با مردى همانند وى بيعت نخواهد كرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانيم و ببينيم كدام يك از ما، به خلافت و بيعت شايسته تريم!».( فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18-19 ; مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325.) مرحوم صدوق(قدّس سرّه) مى گويد: امام(عليه السلام) به وليد فرمود: «يا عُتْبَةُ(با توجّه به اين كه والى مدينه در آن زمان وليد بن عتبه بود، عبارت «يابن عتبة» صحيح مى باشد. ) قَدْ عَلِمْتَ أَنَا أَهْلُ بَيْتِ الْكَرامَةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ أَعْلامُ الْحَقِّ الَّذينَ اَوْدَعَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلُوبَنا، وَ اَنْطَقَ بِهِ أَلْسِنَتَنا، فَنَطَقَتْ بِاِذْنِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدّي رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) يَقُولُ: «اِنَّ الْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى وُلْدِ أَبي سُفْيانَ» وَ كَيْفَ أُبايِعُ أَهْلَ بَيْت قَدْ قالَ فيهِمْ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله)هذا». «اى پسر عُتبه! تو مى دانى كه ما اهل بيت كرامت و بزرگوارى و معدن رسالتيم، و ماييم آن نشانه هاى حق كه خدا به دل هايمان سپرده و زبان ما را بدان گويا ساخته كه به اذن خداوند گويا است. سپس فرمود: از جدّم رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم كه مى فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است!» اكنون من چگونه با خاندانى كه رسول خدا درباره آنان چنين فرمود، بيعت نمايم؟!».( امالى صدوق، ص 130 و بحارالانوار، ج 44، ص 312.) * * * اين سخن صريح از يك سو با دليل عقلى، يزيد را محكوم مى كرد، چرا كه يك فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بيگناهان هرگز سزاوار خلافت و حكومت بر مردم نيست، و از سوى ديگر با دليل نقل ; زيرا پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفيان حرام است. [ پنجشنبه ۱۳۸۶/۱۱/۲۵ ] [ 1:25 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |