منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
سوره فجر [89] اين سوره در ((مكه )) نازل شده و داراى 30 آيه است . محتواى سوره : در بخش اول اين سوره به سوگندهاى متعددى برخورد مى كنيم كه در نوع خود بى سابقه است , و اين قسمها مقدمه اى است براى تهديد جباران به عذاب الهى .در بـخـش ديـگرى از اين سوره اشاره اى به بعضى از اقوام طغيانگر پيشين مانند قوم عاد و ثمود و فرعون , و انتقام شديد خداوند از آنان كرده است , تاقدرتهاى ديگر حساب خود را برسند.در سـومـيـن بـخش اين سوره به تناسب بخشهاى گذشته اشاره مختصرى به امتحان و آزمايش انسان دارد.در آخـريـن بخش اين سوره به سراغ مساله معاد و سرنوشت مجرمان و كافران ,و همچنين پاداش عظيم مؤمنانى كه صاحب نفوس مطمئنه هستند مى رود. فضيلت تلاوت سوره : در حـديـثـى از پـيـغـمبراكرم (ص ) مى خوانيم : ((كسى كه آن را در شبهاى دهگانه (ده شب اول ذى الـحـجه ) بخواند خداوند گناهان او را مى بخشد و كسى كه در ساير ايام بخواند نور و روشنائى خواهد بود براى روزقيامتش )).در حـديـثى از امام صادق (ع ) مى خوانيم : ((سوره فجر را در هر نماز واجب ومستحب بخوانيد كه سـوره حسين بن على (ع ) است , هركس آن را بخواند باحسين بن على (ع ) در قيامت در درجه او از بهشت خواهد بود)). مـعرفى اين سوره به عنوان ((سوره حسين بن على(ع ) )) ممكن است به خاطراين باشد كه مصداق روشن ((نفس مطمئنه )) كه در آخرين آيات اين سوره مخاطب واقع شده حسين بن على (ع ) است , همان گونه كه در حديثى از امام صادق (ع ) ذيل همين آيات آمده است .و بـه هـر حـال اين همه پاداش و فضيلت از آن كسانى است كه تلاوت آن رامقدمه اى براى اصلاح خويش و خودسازى قرار دهند. به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. (آيـه1)ـ در آغـاز ايـن سوره به پنج سوگند بيدارگر اشاره شده ; نخست مى فرمايد:((به سپيده دم سوگند)) (والفجر). (آيه2)ـ ((و به شبهاى دهگانه )) (وليال عشر). ((فـجـر)) در اصـل بـه مـعـنـى شكافتن وسيع است , و از آنجا كه نور سپيده صبح تاريكى شب را مى شكافد از آن تعبير به ((فجر)) شده است . بعضى گفته اند: منظور از ((فجر)) هر روشنائى است كه در دل تاريكى مى درخشد.بـنـابـرايـن درخـشـيدن اسلام و نور پاك محمدى (ص ) در تاريكى عصرجاهليت يكى از مصاديق ((فجر)) است , و همچنين درخشيدن سپيده صبح قيام حضرت مهدى (عج ) هنگام فرورفتن جهان در تاريكى و ظلمت ظلم و ستم , مصداق ديگرى از آن محسوب مى شود ـ همان گونه كه در بعضى از روايات به آن اشاره شده است .و قـيـام عـاشوراى حسينى در آن دشت خونين كربلا, و شكافتن پرده هاى تاريك ظلم بنى اميه , و نشان دادن چهره واقعى آن ديوصفتان مصداق ديگر بود.و همچنين تمام انقلابهاى راستينى كه بر ضد كفر و جهل و ظلم و ستم درتاريخ گذشته و امروز انجام مى گيرد.و حـتى نخستين جرقه هاى بيدارى كه در دلهاى تاريك گنهكاران ظاهرمى شود و آنها را به توبه دعوت مى كند ((فجر)) است .البته اين يك توسعه در مفهوم آيه است در حالى كه ظاهر آيه همان ((فجر)) به معنى طلوع سپيده صبح است . و امـا ((لـيـال عـشـر)) (شـبهاى دهگانه ) مشهور همان شبهاى دهگانه ذى الحجه است كه شاهد بزرگترين و تكان دهنده ترين اجتماعات عبادى ـسياسى مسلمين جهان يعنى حج است . بـعـضـى نـيز آن را به ده شب آخر ماه مبارك رمضان كه شبهاى قدر در آن است ; و بعضى آن را به شبهاى آغاز ماه محرم , تفسير كرده اند ـ البته جمع ميان هر سه تفسير ممكن است . در بـعـضـى از روايـاتـى كه اشاره به بطون قرآن مى كند ((فجر)) به وجود حضرت مهدى ـ عج ـ و ((ليال عشر)) به ده امام قبل از او, و ((شفع )) كه در آيه بعد مى آيد به حضرت على (ع ) و فاطمه زهرا(ع ) تفسير شده است . (آيه3)ـ سپس سوگندها را ادامه داده , مى افزايد: ((و به زوج و فرد))(والشفع والوتر). در تـفسير ((شفع )) و ((وتر)) (زوج و فرد) در اين آيه بالغ بر سى و شش قول نقل كرده اند ولى دو معنى از همه مناسبتر است . نـخـسـت ايـن كـه : مـنـظور روز عيد قربان و روز عرفه باشد كه با شبهاى دهگانه آغاز ذى الحجه مناسبت كامل دارد, و مهمترين قسمتهاى مناسك حج در آنها انجام مى شود. دوم ايـن كـه مـنـظـور هـمـان نماز شفع و وتر است كه در آخر نافله شب خوانده مى شودو اين با سـوگند به فجر ـ كه وقت سحرگاهان و وقت راز و نياز به درگاه پروردگاراست ـ مناسب است بخصوص اين كه هر دو تفسير در رواياتى كه از معصومين نقل شده نيز وارد است . (آيـه4)ـ و بـالاخره در آخرين سوگند, مى فرمايد: ((و به شب هنگامى كه (به سوى روشنائى روز) حركت مى كند سوگند)) (والليل اذا يسر) كه پروردگارت دركمين ظالمان است !.گـوئى شـب مـوجـودزنـده اى است و داراى حس و حركت كه در تاريكى خودگام برمى دارد, و به سوى صبحى روشن حركت مى كند. اگر الف و لام ((الليل )) به معنى عموم باشد تمام شبها را شامل مى شود كه خود آيتى است از آيات خدا, و پديده اى است از پديده هاى مهم آفرينش .و اگر الف و لام آن عهد باشد اشاره به شب معينى است , و به تناسب سوگندهاى گذشته منظور شب عيد قربان است كه حاجيان از عرفات به ((مزدلفه ))(مشعرالحرام ) و بعد از گذراندن شب در آن وادى مقدس به هنگام طلوع آفتاب به سوى سرزمين منى روان مى شوندـ اين تفسير در رواياتى كه از معصومين نقل شده نيز آمده است بـه هـرحال پيوند اين قسمهاى پنجگانه (سوگند به فجر, و شبهاى دهگانه , وزوج و فرد و شب به هـنـگـامـى كـه حركت مى كند) در صورتى كه همه را ناظر به ايام ذى الحجه و مراسم بزرگ حج بدانيم روشن است .در غـيـر ايـن صورت اشاره به مجموعه اى از حوادث مهم عالم تكوين و تشريع شده كه نشانه هايى هستند از عظمت خداوند و پديده هايى هستند شگفت انگيز درعالم هستى (آيـه5)ـ بـعـد از ذكر اين قسمهاى پرمعنى و بيدارگر, مى افزايد: ((آيا در آنچه گفته شد سوگند مهمى براى صاحبان خرد نيست ))؟! (هل فى ذلك قسم لذى حجر). ((حجر)) در اصل به معنى ((منع )) مى باشد و از آنجا كه ((عقل )) انسان را ازكارهاى نادرست منع مى كند از آن تعبير به ((حجر)) شده . (آيه6)ـ به دنبال آيات گذشته كه متضمن سوگندهاى پرمعنايى درباره مجازات طغيانگران بود, در اينجا بـه چـند قوم نيرومند از اقوام پيشين كه هركدام براى خودقدرتى عظيم داشتند, اما راه طغيان و كفر را پيش گرفتند اشاره مى كند, و سرنوشت دردناك آنها را روشن مى سازد. مى فرمايد: ((آيا نديدى پروردگارت با قوم عاد چه كرد؟)) (الم تركيف فعل ربك بعاد).مـنـظـور از ((رؤيـت )) (ديدن ) در اينجا علم و آگاهى است , منتها از آنجا كه داستان اين اقوام به قدرى مشهور و معروف بوده كه گوئى مردم زمانهاى بعد نيز آن را با چشم خود مى ديدند تعبير به ((رؤيت )) شده است . ((عـاد)) هـمـان قـوم پـيامبر بزرگ خدا ((هود)) بودند و احتمالا حدود هفتصدسال قبل از ميلاد مسيح (ع ) وجود داشتند و در سرزمين ((احقاف )) يا ((يمن )) زندگى مى كردند. (آيه7)ـ سپس مى افزايد: ((و با آن شهر ارم با عظمت )) (ارم ذات العماد).((عماد)) به معنى ستون اشاره به ساختمانهاى باعظمت و كاخهاى رفيع وستونهاى عظيمى است كه در اين كاخها به كار رفته بود. (آيـه8)ـ و لـذا در اين آيه , مى افزايد: ((همان شهرى كه مانندش آفريده نشده بود)) (التى لم يخلق مثلها فى البلا د).اين تعبير نشان مى دهد كه منظور از ((ارم )) همان شهر بى نظير آنهاست . (آيـه9)ـ سپس به سراغ دومين گروه طغيانگر از اقوام پيشين مى رود,مى فرمايد: ((و قوم ثمود كه صـخره هاى عظيم را از (كنار) دره مى بريدند)) و از آن خانه و كاخ مى ساختند (وثمود الذين جابوا الصخر بالواد). قـوم ((ثـمـود)) از قـديـمـى تـريـن اقوامند و پيامبرشان ((صالح(ع ) )) بود, و در سرزمينى به نام ((وادى الـقـرى )) مـيان مدينه و شام زندگى داشتند, داراى تمدنى پيشرفته وزندگانى مرفه و ساختمانهاى عظيم و پيشرفته بودند. (آيـه10)ـ سـپـس به سومين قوم پرداخته , مى گويد: ((و فرعونى كه قدرتمند وشكنجه گر بود))! (وفرعون ذى الا وتاد).اشاره به اين كه آيا نديدى خداوند با قوم فرعون قدرتمند و ظالم و بيدادگرچه كرد؟!.((اوتـاد)) بـه معنى ميخ است ; و فرعون را ((ذى الا وتاد)) گفته اند زيرا; او داراى لشكر فراوانى بود كـه بسيارى از آنها در خيمه ها زندگى مى كردند, و چادرهاى نظامى را كه براى آنها برپا مى شد با ميخها محكم مى كردند.ديـگـر اين كه بيشترين شكنجه فرعون نسبت به كسانى كه مورد خشم او قرارمى گرفتند اين بود كـه آنـها را به چهارميخ مى كشيد, دستها و پاهاى او را با ميخ به زمين مى بست , يا با ميخ به زمين مـى كـوبـيد, و يا بر روى قطعه چوبى مى خواباندند ودست و پاى او را با ميخ به آن مى كوبيدند, يا مى بستند و به همان حال رها مى كردندتا بميرد!. (آيه11)ـ سپس در يك جمع بندى به اعمال اين اقوام سه گانه اشاره كرده ,مى افزايد: ((همان اقوامى كه در شهرها طغيان كردند)) (الذين طغوا فى البلا د). (آيه12)ـ ((و فساد فراوان در آنها به بار آوردند)) (فاكثروا فيها الفساد).فـسـاد كـه شـامل هرگونه ظلم و ستم و تجاوز و هوسرانى و عياشى مى شود درواقع يكى از آثار طغيان آنها بود. (آيه13)ـ سپس در يك جمله كوتاه و پرمعنى به مجازات دردناك همه اين اقوام طغيانگر اشاره كرده , مـى افـزايد: ((به همين سبب خداوند تازيانه عذاب را برآنها فروريخت )) (فصب عليهم ربك سوط عذاب ). اين تعبير كوتاه اشاره به مجازاتهاى شديد و مختلفى است كه دامنگير اين اقوام شد, اما ((عاد)) به وسيله تندباد سرد و سوزناك هلاك شدند (حاقه /6).و قوم ثمود به وسيله صيحه عظيم آسمانى نابود شدند (حاقه /5).و اما قوم فرعون در ميان امواج نيل غرق و مدفون گشتند (زخرف /55). [ جمعه ۱۳۸۵/۰۲/۱۵ ] [ 19:27 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |