منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



 

 

 مَثَل گردباد آتشبار

 

(اءَيَوَدُّ اءَحَدُكُمْ اءَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَاءَعْنَابٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاَْنْهَرُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَا تِ وَاءَصَابَهُ ا لْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَآءُ فَاءَصَابَهَآ إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَا لِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الاَْيَتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ).(88)

((آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير درختان آن ، نهرها در جريان باشند و براى او در آن (باغ ) از هر گونه ميوه اى وجود داشته باشد درحالى كه به سن پيرى رسيده و فرزندانى (كوچك و) ضعيف دارد (در اين هنگام ) گردبادى (كوبنده ) كه در آن آتش (سوزانى ) است به آن برخورد كند و شعله ور گردد و بسوزد! (اين گونه است حال كسانى كه انفاقهاى خود را با ريا و منّت و آزار باطل مى كنند) اين چنين خداوند آيات خود را براى شما آشكار مى سازد؛ شايد بينديشيد (و با انديشه ، راه حق را بيابيد) )).

دوست دارد شخصى آيا از شما

كش بود بستان پر برگ و نوا؟

آبها جارى در آن وز هر قبيل

باشد اثمارش زاعناب و نخيل

پس رسد پيرى بر او و اطفال خُرد

باشد او را پس رسد صافش به دُرد

باد پر آتش وزد بر جنّتش

جمله سوزد روضه پرنعمتش

بر شما آرد حقّ اين سان آيتى

تا كنيد اندر معانى فكرتى

هست بستان آن عملها در قياس

طفلها اعضا و اركان و حواس

باد آتش بارت آن عجب و ريا

كه كند يكجا عملها را هَبا

قلب را سازد سياه و منقلب

روح ماند بى نوا و مضطرب

بسته گردد راه قوت او را به دل

ماند از اطفال خُردش منفعل

هيچ نيكوتر نباشد زين مثل

كاورد بر خلق ذات لَمْ يَزَل

گر تو را بر نفس خود باشد نظر

اين مَثَل كافيست اندر خير و شرّ

كن عمل را پاك از شوب ريا

تا بود مقبول درگاه خدا(89)

 

وجه تشبيه 

در اين آيه حال كسانى كه عمل نيكى انجام مى دهند و سپس با ((ريا كارى )) و منّت و اذيّت و آزار، آن را از بين مى برند، به حال كسى تشبيه شده كه با زحمت فراوان باغى احداث كرده كه سبز و خرّم است و درختان گوناگون ، از قبيل درخت خرما و انگور در آن وجود دارد و همواره آب از پاى درختان آن مى گذرد و نياز به آبيارى ندارد، در حالى كه خود پير و سالخورده شده و فرزندان ناتوان و ضعيفى اطراف او را گرفته اند و تنها راه تاءمين زندگى آنان همين باغ است ، و اگر اين باغ از بين برود، نه او و نه فرزندان او، هيچ كدام قدرت و توانايى بر احداث آن ندارند، ناگهان گرد باد سوزان و آتش بارى بر آن مى وزد و به طور كلّى آن را مى سوزاندو از بين مى برد، در اين هنگام اين شخص ‍ سالخورده كه قواى جوانى را از دست داده و نمى تواند از راه ديگرى تاءمين زندگى كند و فرزندان او هم ضعيف و ناتوان هستند، چه حالى پيدا مى كند؟ و چه حسرت و اندوه مرگبارى به او دست مى دهد؟ همچنين است حال افراد ريا كار و منّت گذار كه در دنيا، عمرشان را در مسير غير خدا تلف مى كنند و كارهاى خيرشان همه خود نمايى و رياكارى است و روز قيامت كه روز نيازمندى و احتياج شديد به ثمره كارشان است ، به كلّى نتيجه كار و تلاش آنها از ميان مى رود و (هَباءً مَنْثُورا) مى شود و جز حسرت و اندوه چيزى براى آنان باقى نمى ماند بنابر اين وجه تشبيه در آيه مورد بحث ((نابود شدن محصول كار)) و در نتيجه باقى ماندن در ((حسرت و ندامت )) است . چنانكه قرآن كريم در جاى ديگر مى فرمايد:(...كَذَا لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ اءَعْمَلَهُمْ حَسَرَا تٍ عَلَيْهِمْ ...)(90)؛ (( (آرى ،) خداوند اين چنين اعمالشان را به صورت حسرت زايى به آنان نشان مى دهد)).

از آيه فوق به دست مى آيد كه انسانهاى رياكار از يك سو اعمال ريايى خود را مى بينند كه نابود شده و هيچ پاداشى ندارند، و از سوى ديگر اعمال ديگران را كه خالص براى خدا انجام داده اند، مشاهده مى كنند كه خداوند پاداش عظيمى به صاحبان آن مى دهد، حسرت و اندوهشان زياد مى شود كه چرا عمرشان را بيهوده در راه غير خدا صرف كرده اند. پشيمانى هم در آنجا سودى ندارد، چرا كه راه بازگشت و جبران گذشته بسته است .

از آنجا كه سرچشمه همه بدبختيها، مخصوصاً كارهاى ابلهانه ، مانند منّت گذاردن و آزار رساندن ، به كار نينداختن انديشه است ، خداوند در پايان آيه مردم را به تفكّر و انديشه دعوت كرده ، مى فرمايد: ((اين چنين خداوند آيات را براى شما توضيح مى دهد شايد بينديشيد)).

علاّمه طباطبايى رحمه اللّه مى فرمايد: ((منشاء اين گونه رفتارهايى كه اعمال آدمى را باطل مى سازد، بيماريهاى اخلاقى از قبيل ((مال پرستى ))، ((جاه دوستى ))، ((تكبر))، ((عجب ))، ((خودپسندى ))، ((بخل شديد)) و ... مى باشد.

اين بيماريهاى روحى و امراض قلبى است كه نمى گذارد آدمى مالك نفس خود باشد و در باره نفع و ضرر واقعى خويش بينديشد و مجال تفكر صحيح را از انسان مى گيرد و اگر نبود اين گونه بيماريها، مجال تفكر پيدا مى كرد و هرگز دچار چنين اشتباه و خسارت جبران ناپذيرى نمى شد)).(91)

نكته ها: 

1- تاءثير اعمال نيك در نسلها

((از جمله (وَاَصابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِيَّةٌ ضُعَفاءُ)(92)؛ ((صاحب آن باغ پير و سالخورده باشد و فرزندانى كوچك و ناتوان داشته باشد)) چنين استفاده مى شود كه انفاق و بخشش در راه خدا و كمك به نيازمندان همچون باغ خرمى است كه هم خود انسان از ثمرات آن بهره مند مى شود و هم فرزندان او، درحالى كه رياكارى و منّت و آزار، هم سبب محروميّت خود او مى شود و هم نسلهاى آينده كه بايد از ثمرات و بركات اعمال نيك او بهره مند گردند، محروم خواهند شد، و اين خود دليل بر آن است كه نسلهاى آينده در نتايج اعمال نيك نسلهاى گذشته سهيم هستند، از نظر اجتماعى نيز چنين است ، زيرا محبوبيت و اعتمادى كه پدران بر اثر كار نيك در افكار عمومى پيدا مى كنند، سرمايه بزرگى براى فرزندان آنها خواهد بود)).(93)

2- معناى اِعْصار

((اعصار)) در لغت به معناى ((گردباد)) است كه به هنگام وزش باد از دو سوى مخالف تشكيل مى گردد و به شكل عمودى است كه يك سر آن به زمين چسبيده و سر ديگر آن در آسمان مى باشد.

((جمله (اِعْصارٌ فيهِ نْارٌ) يعنى گردبادى كه در آن آتشى باشد، ممكن است اشاره به گردبادهاى ناشى از بادهاى ((سموم )) و سوزان و خشك كننده باشد و يا گردبادى كه از روى خرمن آتشى بگذرد، و طبق معمول كه گردباد هرچه را بر سر راه خود بيابد، با خود همراه مى برد آن را از زمين برداشته و به نقطه ديگر بپاشد، و ممكن است اشاره به گردبادى باشد كه به همراه صاعقه به نقطه اى اصابت كند و همه چيز را تبديل به خاكستر نمايد و در هر حال اشاره به نابودى سريع و مطلق است )).(94)

3- اهمّيت تفكّر در قرآن 

قرآن مجيد در حدود ((پنجاه )) مورد در باره تفكّر و اهميّت آن و نكوهش ‍ انديشه نكردن تاءكيد كرده است .

موارد تفكّر و دايره آن بسيار وسيع است ؛ تفكّر در نظام آفرينش ، در بعثت پيامبران ، در معاد و زندگى پس از مرگ در تاريخ و سرگذشتهاى بشر، در آفرينش ‍ انسان ، در اين كه از كجا آمده و آمدنش بهر چه بوده ؟ به كجا مى رود و مسؤ وليتش چيست ؟ و ... .

از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه فرمود:

((اءَفْضَلُ الْعِبادَةِ إِدْمانُ التَّفَكُّر فِى اللّهِ وَ فِى قُدْرَتِهِ(95)؛ برترين عبادتها، تفكّر درباره خدا و قدرت اوست )).

در روايت ديگر از آن حضرت وارد شده كه فرمود:

((كانَ اءَكْثَرُ عِبادَةِ اءَبى ذَرٍ - رحمة اللّه عليه - خِصْلتين التَّفَكُّرُ وَ الاِْعتِبار(96)؛ بيشترين عبادت ابوذررحمه اللّه تفكر و عبرت گرفتن بود)).

از امام رضاعليه السّلام روايت شده كه مى فرمايد:

((لَيْسَ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصَّلاةِ وَالصَّوْمِ، إِنَّماالْعِبادَةُ التَّفَكُّرُ فى اءَمْرِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ(97)؛ عبادت به زياد نماز خواندن و روزه گرفتن نيست عبادت واقعى تفكّر در كار خداوند متعال و اسرار جهان آفرينش است )).

در روايت است كه :

((عن الحسن الصيقل قال : ساءلت اباعبداللّه عليه السّلام عمّا يروي النّاس اءنّ تفكُّرَ ساعةٍ خَيْرٌ مِنْ قيامِ ليلةٍ، قُلت : كيفَ يَتَفَكَّر؟ قال : يَمرُّ بالْخَربَةِ اءو بالدّارِ فَيَقولُ: اءين ساكنوكَ، اءين بانوكَ، ما [با] لكَ لا تَتَكَلَّمين .(98)؛ ((حسن صقيل )) گفت : از امام صادق عليه السّلام پرسيدم : منظور از روايتى كه مى گويد: ((يك ساعت تفكر، از يك شب عبادت بهتر است )) چيست ؟ و چگونه بايد تفكّر كرد؟

امام در پاسخ فرمود: هنگامى كه از كنار ويرانه ، يا خانه مخروبه اى (كه از ساكنان خالى شده ) مى گذرد، خطاب به آن بگويد: ساكنان تو كجا رفتند؟

بنيانگذارانت چه شدند؟ چرا سخن نمى گويى ؟)).

از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه فرمود:

((فِكْرُ ساعَةٍ خَيرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ؛(99) يك ساعت فكر كردن از يك سال عبادت بهتر است )).

و در حديثى ديگر فرمود:

((فِكرَةُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سِتِّينَ سَنَةٍ(100)؛ ساعتى انديشيدن ، بهتر از شصت سال عبادت كردن است )).

اختلاف تعابير به خاطر تفاوت مراتب تفكّر و انديشه است ، يعنى تفكر نسبت به افراد و موارد آن متفاوت است ؛ بعضى از تفكّرها، يك ساعتش بهتر از يك شب عبادت و بعضى بالاتر از يك سال عبادت و بعضى ديگر برتر از ((هفتاد)) سال عبادت است . بلكه بعضى از لحظه هاى تفكّر از هفتصد سال عبادت هم بالاتر است ، مانند لحظه تفكر حرّبن يزيد رياحى سلام اللّه عليه روز عاشورا در كربلا.

((حرّ)) اگر هزار سال هم عمر مى كرد و همواره به عبادت خدا مشغول مى بود، هرگز به درجه و مقامى كه بايك لحظه تفكّر صحيح نائل گشت ، نمى رسيد.

امام خمينى قدّس سرّه مى فرمود:

((اين وصيّت نامه هايى كه اين عزيزان [رزمندگان اسلام ] مى نويسند، مطالعه كنيد. پنجاه سال عبادت كرديد و خدا قبول كند، يك روز هم يكى از اين وصيّتنامه ها را بگيريد و مطالعه كنيد و تفكّر كنيد))(101) بنا بر اين تفكّر و انديشه مايه تنبّه و بيدارى و عبرت و بصيرت است . البته نه هر تفكّرى ، انديشه اى كه در آن عمق نگرى و حقيقت گرايى باشد، نه سطحى نگرى و ظاهر بينى و تواءم با دنيا پرستى و رياست طلبى ، مانند تفكّر ((عمر سعد)) كه از سر شب تا صبح فكر كرد، بعد به اين نتيجه رسيد كه :

((آدم عاقل نقد را با نسيه معاوضه نمى كند!)) دنيا و رياست ملك ((رى )) نقد است و بهشت و دوزخ نسيه . لذا آماده جنگ با امام حسين عليه السّلام شد. قرآن كريم به اين گونه متفكّران نفرين مى كند؛ (إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ # فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ)؛(102) ((او (براى مبارزه با قرآن ) انديشه كرد و مطلب را آماده ساخت . مرگ بر او باد! چگونه (براى مبارزه با حق ) مطلب را آماده كرد)).

 

88-بقره / 266.

89-تفسير صفى ، ج 1، ص 124.

90-بقره / 167.

91-اقتباس از تفسير الميزان ، ج 2، ص 393.

92-بقره / 266.

93-تفسير نمونه ، ج 2، ص 245 246.

94-تفسير نمونه ، ج 2، ص 245 246.

95-اصول كافى ، ج 2، ص 55، ح 3.

96-خصال صدوق ، باب خصلتهاى دو گانه ، ح 33.

97-اصول كافى ، ج 2، ص 55، ح 4.

98-همان ، ص 54، ح 2.

99- بحار الانوار، ج 6، ص 133.

100-نهج الفصاحة ، ح 2059.

101-صحيفه نور، ج 15، ص 32.

102-مدثر / 18 19.

[ پنجشنبه ۱۳۸۶/۱۰/۰۶ ] [ 13:26 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب