منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



 

مرحوم‌ طبرسي‌ (12)

 

اين‌ متفكر اسلامي‌ در مورد رمزهاي‌ اين‌ حروف‌ مقطعه‌ به‌ 11 مورد  اشاره‌ كرده‌ است.

 

1- اين‌ حروف‌ از متشابهات‌ قرآن‌ است‌ كه‌ خداي‌ سبحان‌ علم‌ به‌ آن‌ رابه‌ خود اختصاص‌ داده‌ و خداوند در قرآن‌ به‌ آن‌ اشاره‌ فرموده‌ است‌ (13).

 

2- هر يك‌ از اين‌ حروف‌ نام‌ سوره‌اي‌  است‌ كه‌ در آغاز آن‌ آمده‌ است.

 

3- اين‌ حروف‌ اسمائي‌ هستند براي‌ مجموع‌ قرآن.

 

4- مراد از اين‌ حروف‌ اين‌ است‌ كه‌ اسماء خداي‌ تعالي‌ دلالت‌ كنند.مثلا معناي‌ (الف،لام،ميم)اين‌ است‌ كه‌ "انا الله‌ اعلم"، "من‌ اللهم‌ مي‌دانم" و معناي‌ (الف،لام،ميم،راء)اين‌ است‌ كه‌ "انا الله‌ اعلم‌ و اري"، من‌ اللهم‌ مي‌دانم‌ و مي‌بينم" و معناي‌ (الف،لام،ميم،صاد) اين‌ است‌ كه‌ "انا الله‌ اعلم‌ و افصل"،"من‌ كه‌ اللهم‌ مي‌دانم‌ و جداكنندهِ‌ حق‌ از باطلم"، و در حروف‌ (كاف،ها،يا،عين،صاد) كاف‌ از "كافي" و هاء از "هادي" و ياء از "حكيم" و عين‌ از "عليم" و صاد از "صادق" گرفته‌ شده‌ است. (اين‌ مطلب‌ از ابن‌ عباس‌ نيز روايت‌ شده). مرحوم‌ طبرسي‌ در توضيح‌ ادله‌ خود مي‌گويد:

 

حروفي‌ كه‌ از اسماء خدا گرفته‌ شده‌ طرز قرار گرفته‌ شدنش‌ مختلف‌ است، بعضي‌ از حروف‌ از اول‌ نام‌ خدا گرفته‌ شده، مانند كاف‌ كه‌ از "كافي"، و بعضي‌ از وسط‌ گرفته‌ شده، مانند ياء از "حكيم" است، بعضي‌ از آخر گرفته‌ شده، مانند ميم‌ كه‌ از "علم" گرفته‌ شده‌

 

5- اين‌ حروف‌ اسمائي‌ از خداست‌ اما مقطعه‌ و بريده، كه‌ اگر از مردم‌ كسي‌ بتواند آن‌ها را آنطور كه‌ بايد تركيب كند، باسم‌ اعظم‌ خدا دست‌ يافته، همانطور كه‌ مي‌بينيد از نام‌ سه‌ سوره‌ "الم" و "حم" و سوره‌ "ن" ،اگر تركيب‌ شود "الرحمان" درست‌ مي‌شود.  همچنين‌ ساير حروف، چيزي كه‌ هست‌ ما انسانها قادر به‌ تركيب‌ آن‌ نيستيم.(اين‌ معنا نيز از سعيدبن‌ جبير نيز روايت‌ شده).

 

6- اين‌ حروف‌ سوگندهايي‌ است‌ كه‌ خداي تعالي‌ خورده، و كانه‌ خداوند باين‌ حروف‌ سوگند مي‌خورد بر اينكه‌ قرآن‌ كلام‌ اوست، و اصولا حروف‌ "الف‌ باء" داراي شرافتي‌ هستند، چون‌ با همين‌ حروف‌ است‌ كه‌ كتب‌ آسماني‌ و اسماء حسناي‌ خدا و صفات‌ عاليه‌ او و ريشه لغتهاي‌ امتهاي‌ مختلف‌ درست‌ ميشود.

 

7- اين‌ حروف‌ اشاراتي‌ است‌ به‌ نعمتهاي‌ خدا و بلاهاي‌ او و مدت‌ زندگي‌ اقوام‌ و عمر و اجلشان.

 

8- مراد ازاين‌ حروف، اين‌ است‌ كه‌ اشاره‌ كند به‌ اينكه‌ امت‌ اسلام‌ تا آخر دهر باقي‌ ميماند، ومنقرض‌ نمي‌شود. حساب‌ عمل‌ هم‌ كه‌ نوعي‌ محاسبه‌ است‌ بر اين‌ معنا دلالت‌ دارد.

 

9- مراد از اين‌ حروف‌ همان‌ حروف‌ الفباء است. چيزي كه‌ هست‌ با ذكر نام‌ بعضي‌ از آنها،از ذكر بقيه‌ بي‌ نياز بود، درحقيقت‌ خواسته‌ بفرمايد: اين‌ قرآن‌ از الفباء تركيب‌ شده‌است.

 

10- اين‌ حروف‌ به‌ منظور ساكت‌ كردن‌ كفار در ابتداي‌ سوره‌ها قرار گرفته، چون‌ مشركين‌ به‌ يكديگر سفارش‌ مي‌كردند "مبادا به‌ قرآن‌ گوش‌ دهيد، و هر جا كسي‌ قرآن‌ مي‌خواند، سر و صدا بلند كنيد تا صوت‌ قرآن‌ در بين‌ صوتهاي‌ نامربوط‌ گم‌ شود"، قرآن‌ اين‌ جريان‌ را در آيه‌ (...لا تسمعوا لهذا القران‌ و الغوا فيه‌لعلكم‌ تغلبون)(14) حكايت‌ فرموده، و گاهي‌ مي شد كه‌ در هنگام‌ شنيدن‌ صوت‌ قرآن‌ سوت‌ مي‌زدند، وبسا مي‌شد كف‌ مي‌زدند، و يا صداهاي‌ دسته‌ جمعي‌ درمي‌آوردند، تااينكه‌ بر رسول‌ خدا(ص) اين‌ حروف‌ نازل‌ شد، تا آن‌ رجاله‌ها را ساكت‌ كند، چون‌ وقتي‌ اين‌ حروف‌ را مي‌شنيدند، به‌ نظرشان‌ عجيب‌ و غريب‌ مي‌آمد، و به‌ آن‌ گوش‌ فرا داده‌ و درباره‌اش‌ فكر مي‌كردند، وهمين‌ اشتغالشان‌ به‌ آن‌ حروف‌ از جار و جنجال‌ بازشان‌ مي‌داشت، و در نتيجه‌ صداي‌ قرآن‌ به‌ گوششان‌ مي‌رسيد.

 

11- اين‌ حروف‌ از قبيل‌ شمردن‌ حروف‌ الفباء است، مي‌خواهد بفهماند، اين‌ قراني‌ كه‌ تمامي‌ شما مردم‌ عرب‌ را از آوردن‌ مثلش‌ عاجز كرده، از جنس‌ همين‌ حروفي‌ است‌ كه‌ روزمره‌ با آن‌ محاوره‌ و گفتگو مي‌كنيد، و اگر در چند جا و چند سوره‌ اين‌ حروف‌ تكرار شده، براي‌ اين‌ بوده‌ كه‌ همه‌ جا محكمي‌ برهان‌ را به‌ رخ‌ كفار بكشد.

 

 

علامه‌ طباطبايي‌ (15)

 

متفكر بزرگ‌ اسلامي‌ در كتاب‌ تفسير خود مي‌نويسد(16):  وجوهي‌ كه‌ مرحوم‌ طبرسي‌ نقل‌ كرده‌ هيچكدام‌ قانع‌ كننده‌ نيست. و در رد اظهارات‌ وي‌ دلايلي‌ را طرح‌ مي‌كند.

 

در مورد نقل‌ اول‌ مي‌گويد: محكم‌ و متشابه‌ بودن‌ از صفات‌ آياتي‌ است‌ كه‌ الفاظش‌ بر معنايش‌ دلالت‌ دارد،و زمانيكه‌ معاني‌ الفاظ‌ با عقايد مسلمه‌ سازش‌ ندارد، مي‌گوييم‌ اين‌ آيه‌ متشابه‌ است. و تاويل‌ از قبيل‌ معنا كردن‌ لفظ‌ نيست‌ بلكه‌ تاويل‌ها عبارتند از، حقايق‌ واقعي‌ كه‌ مضامين‌ بيانات‌ قراني‌ از آن‌ حقايق‌ سرچشمه‌ گرفته، چه‌ محكماتش‌ و چه‌ متشابهاتش‌ و بنابراين‌ نه‌ حروف‌ مقطعه‌ قرآن‌ از متشابهات‌ ميباشد، و نه‌ معاني‌ آن‌ از باب‌ تاويل.

 

و اما ده‌  قول‌ ديگر كه‌ اصلا نمي‌توان‌ تفسيرش‌ ناميد، بلكه‌ تصويرهايي‌ است‌ كه‌ ازحد احتمال‌ تجاوز ننموده‌ و هيچ‌ دليلي‌ كه‌ بر يكي‌ از آنها دلالت‌ كند در دست‌ نيست. وي‌ در ادامه‌ ازقول‌ ابن‌ عباس‌ مي‌گويد:

 

درتفسير (الف- لا- ميم) گفته‌ شده‌ كه‌  "الف" اشاره‌ به‌ "الله" و "لام" به‌ "جبرئيل" و "ميم" به‌ "محمد(ص)" است. ونيز از بعضي‌ ديگر نقل‌ شده‌ كه‌ گفته‌اند:

 

حروف‌ مقطعه‌ درقرآن‌ داراي‌ منظوري‌ است، مانند حرف‌ نون‌ در سوره‌ "ن" اشاره‌ به‌ اينكه‌ در اين‌ سوره‌ بيشتر راجع‌ به‌ نصرت‌ موعود بر رسول‌ خدا صحبت‌  شده‌ و حرف‌ قاف‌ در سوره‌ " ق" اشاره‌ است‌ به‌ اينكه‌ در اين‌ سوره‌ بيشتر درباره‌ قرآن، و ياقهر الهي‌ سخن‌ رفته‌ و برخي‌ نيز گفته‌اند براي‌ هشدار دادن‌ است.

 

اما خود در اين‌ زمينه‌ مي‌گويد:

 

نكته‌اي‌ كه‌ در اينجا نبايد از آن‌ غافل‌ بود، اين‌ است‌ كه، اين‌ حروف‌ در چند سوره‌ افتتاح‌ شده، يعني‌ در بيست‌ و نه‌ سوره، حروف‌ مقطعه‌ آمده‌ كه‌ بعضي‌ با يك‌ حرف‌ افتتاح‌ شده‌است. و اين‌ حروف‌ هم‌ با يكديگر تفاوتي‌ دارند،و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ بعضي‌ از آن‌ها تنها در يك‌ جا آمده‌ مانند"ن" وبعضي‌ ديگردر آغاز چند سوره‌ آمده‌ مانند "الم" و "المر" و "طس" ، با در نظر گرفتن‌ اين‌ دو نكته‌ اگر كمي‌ در اين‌ سوره‌هايي‌كه‌ سرآغازش‌ يكي‌ است، مانند سوره‌هاي‌ (الف، لام‌ ،ميم)، وسوره‌هاي‌ "طه" دقت‌ كني، خواهي‌ ديد، كه‌ سورهائي‌كه‌ حروف‌ مقطعه‌ اول‌ آن‌ يكي‌ است، از نظر مضمون‌ نيز بهم‌ شباهت‌ دارند،و سياقشان‌ يك‌ سياق‌ است. بطوريكه‌ شباهت‌ بين‌ آن‌هادر ساير سوره‌ها ديده نمي‌شود.

 

موكد اين‌ معنا شباهتي‌ است‌ كه‌ در آيات‌ اول‌ بيشتر اين‌ سوره‌ها مشاهده‌ ميشود، مثلا در سوره‌هاي‌ (حا- ميم)، آيه‌ اول‌ آن‌ عبارت‌ است‌ از( تلك‌ آيات‌ الكتاب)است. يا عبارتي‌  كه‌ اين‌ معنا را مي‌رساند. با در نظر گرفتن‌ اين‌ شباهت‌ها ممكن‌ است‌ آدمي‌ حدس‌ بزند كه‌ بين‌ اين‌ حروف‌ و مضامين‌ سوره‌هايي‌ كه‌ با اين‌ حروف‌ آغاز شده‌ ارتباط‌ خاصي‌ باشد، مويد اين‌ حدس‌ آن‌ است‌ كه‌ مي‌بينيم‌ سوره‌ اعراف‌ كه‌ با (الف- لا- ميم‌ -صاد) آغاز شده، مطالبي‌ را كه‌ در سوره‌هاي‌ (الف- لا- ميم) وسورهِ(ص) هست، در خود جمع‌ كرده، و نيز مي‌بينيم‌ سوره‌ رعد كه‌ با حروف(الف، لام، ميم،راء) افتتاح‌ شده، مطالب‌ هر دو قسم‌ سوره‌هاي‌ (الف‌ لام‌ ميم) و (الف‌ لام‌ ميم‌ راء) را دارد.

 

از اينجا استفاده‌ مي‌شود كه، اين‌ حروف‌ رموزي‌ هستند بين‌ خداي‌ تعالي‌ و پيامبرش‌ صلوات‌ الله‌ عليه.

 

و اي‌ بسا اگر اهل‌ تحقيق‌ در مشتركات‌ اين‌ حروف‌ دقت‌ كنند، و مضامين‌ سوره‌هائي كه‌ بعضي‌ از اين‌ حروف‌ در ابتدايش‌ آمده‌ با يكديگر مقايسه‌ كنند، رموز بيشتري‌ برايشان‌ كشف‌ شود.

 

وهمچنين‌ معناي‌ آن‌ روايتي‌ هم‌ كه‌ اهل‌ سنت‌ از علي‌ (ع)نقل‌ كرده‌اند،همين‌ باشد،و آن‌ روايت‌ بطوريكه‌ در مجمع‌ البيان‌ آمده‌ اين‌ است‌ كه‌ آن‌ جناب‌ فرمود:براي‌ هركتابي‌ نقاط‌ برجسته‌ و چكيده‌اي‌ است، و چكيده‌ قرآن‌ حروف‌ الفباء است.

 

 

ابوالمحاسن‌الجرجاني(17)

 

ادلهِ‌ اين‌ انديشمند اسلامي‌ در راستاي‌ برخي‌ از سخنان‌ مرحوم‌ طبرسي‌ مي‌باشد وي‌ در اين‌ زمينه‌ مي‌گويد:

 

‌‌گفته‌اند كه‌ سبب‌  آنكه‌ اوايل‌ اين‌ سوره‌ها خداي‌ جل‌ جلاله‌ بحروف‌ مقطعه‌ ياد كرده‌ است، آن‌ است‌ كه‌ چون‌ رسول‌ (ص) قرآن‌ خواندي‌ مشركان‌ بيامدندي‌ و مجمع‌ ساختندي‌ و شعر خواندندي‌  وسمر گفتندي‌ تا مردمان آواز رسول‌الله‌ نشنوندو در اسلام‌ رغبت‌ نكنند. اين‌ حروف‌ مقطعه‌ فرستاد و ايشان‌ مانند اين‌ نشنيده‌ بودند تا چون‌ بشنيدند ايشان‌ را عجب‌ آمد خاموش‌ شدند و گوش‌ آن‌ كردند. و در قولي‌ ديگر آن‌ است‌ كه‌ اين‌ حروف‌ بفرست‌ تا گويد كه‌ اين‌ قرآن‌ از جنس‌ همين‌ حروف‌ است. و عبدالله‌ عباس‌ گفت: خداي‌ تعالي‌ به‌ اين‌ حروف‌ قسم‌ خورد تا آن‌كه‌ كلام‌ او از اين‌ حروف‌ منظوم‌ است.

 

 

دكتر رشاد (18)

 

 دكتر رشاد خليفه،دانشمند مصري‌ پس‌ سه‌ سال‌ كار و تلاش، نتيجه‌ تحقيقاتش نتايج‌ شگفت‌انگيزي‌ را به‌ دنبال‌ داشت، و بدين‌ ترتيب‌ بود كه‌ توانست‌ به‌ اثبات‌ رساند كه‌ اين‌ كتاب‌ بزرگ‌ آسماني، محصول‌ مغز بشر نيست‌ و انسانها قادر نخواهند بود مثل‌ آن‌ را بياورند.

 

استاد مزبور براي‌ كشف‌ معاني‌ حروف‌ مقطعه‌ از دستگاه‌ الكترونيكي‌ استفاده‌ كرد. و از طريق‌ اين‌ دستگاه‌ توانست‌ درصد استفاده‌ حروف‌ را در سوره‌ها بدست‌ آورد دكتر رشاد گفت: مي‌دانيم‌ كه‌ قرآن‌ مجيد 114 سوره‌ دارد كه‌ از ميان‌ آن‌ 86 سوره‌ در مكه‌ نازل‌ گرديده، و 28 سوره‌ در مدينه‌ و از ميان‌ مجموع‌ سوره‌هاي‌ قرآن‌ 29 سوره‌ داراي‌ حروف‌ مقطعه‌ مي‌باشد. جالب‌ اين‌ است‌ كه‌ اين‌ حروف‌ مجموعا نصف‌ حروف‌ 28 گانه‌ الفباي‌ عربي‌ است‌ كه‌ عبارتند از:(ا - ح‌ - ر- س- ص‌ -ط‌ - ع‌ - ق‌ - ك‌ - ل‌ - م‌ - ن‌ - ه- - ي) كه‌ گاهي‌ آن‌ها را نوراني‌ نيز مي‌نامند.

 

او در ادامه‌ تحقيقاتش‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيد كه‌ ميان‌ اين‌ حروف‌ و حروف‌ هر سوره‌اي‌ كه‌ آن‌ها در آغازش‌ قرار گرفته، رابطه‌اي‌ وجود داشته‌ و براي‌ اين‌ كار تمام‌ حروف‌ 114 سوره‌ را به‌ طور جداگانه‌ و همچنين‌ مجموع‌ حروف‌ هر سوره‌ را دقيقا تعيين‌ كرده‌  و با شماره‌ هر سوره‌ به‌ مغز الكترونيكي‌ سپرد. و به‌ مدت‌ دو سال‌ طول‌ كشيد تا به نتايج‌ شگفت‌انگيزي‌ رسيد. نتايج‌ بدست‌ آمده‌ اين‌ چنين‌ بود:

 

1- نسبت‌ حرف‌ "ق" در سوره‌ "ق" از تمام‌ سوره‌هاي‌ قرآن‌ بدون‌ استثناء بيشتر است. يعني‌ آياتي‌ كه‌ در طي‌ 23 سال‌ دوران‌ نزول‌ قرآن‌ در 113 سوره‌ ديگر قرآن‌ آمده، آنچنان‌ است‌ كه‌ حرف‌ قاف‌ در آن‌ها كمتر بكار رفته، و اين‌ حيرت‌آور است‌ كه‌ انساني‌ بتواند مراقب‌ تعداد هر يك‌ از حروف‌ سخنان‌ خود در طول‌ 23 سال‌ باشد، و در عين‌ حال‌ آزادانه‌ مطالب‌ خود را بدون‌ كمترين‌ تكلفي‌ بگويد. مسلما چنين‌ كاري‌ از عهده‌ يك‌ انسان‌ بيرون‌ است، حتي‌ محاسبه‌ آن‌ براي‌ بزرگترين‌ رياضي‌دانهابدون‌ كمك‌ مغزهاي‌ الكترونيكي‌ امكان‌پذير نخواهد بود.

 

2- همچنين‌ محاسبات‌ نشان‌ داد كه‌ حرف‌ "ص" در سوره‌ "ص" نيز همين‌ حال‌ را دارد. يعني‌ مقدار آن‌ به‌ تناسب‌ مجموع‌ حروف‌ سوره‌ از هر سوره‌ ديگر قرآن‌ بيشتر است. و نيز حرف‌ "ن" در سوره‌ "ن‌ و القلم"، بزرگترين‌ رقم‌ نسبي‌ را در 114 سوره‌ قرآن‌ دارد.

 

تنها استثنايي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ وجود دارد، سوره‌ "حجر" است‌ كه‌ تعدا نسبي‌ حرف‌ "ن" در آن‌ بيشتر از سوره‌ "ن‌ و القلم" است. اما جالب‌ اين‌ است‌ كه‌ سوره‌ "حجر" يكي‌ از سوره‌هايي‌ است‌ كه‌ آغاز آن‌ "الر" مي‌باشد. و بعدا خواهيم‌ ديد كه‌ اين‌ سوره‌ها كه‌ آغاز آنها با "الر" است، بايد همگي‌ در حكم‌ يك‌ سوره‌ محسوب‌ گردد، و اگر چنين‌ كنيم‌ نتيجه‌ مطلوب‌ به‌ دست‌ خواهد آمد يعني‌ نسبت‌ تعداد "ن" در مجموع‌ اينها ازسوره‌ "ن‌ و القلم" كمتر خواهد شد.

 

3- چهار حرف‌ "المص" را در آغاز سوره‌ "اعراف" در نظر بگيريد اگر الفها و ميم‌ها و صادهايي‌ را كه‌ در اين‌ سوره‌ وجود دارد با هم‌ جمع‌ كنيم‌ و نسبت‌ آن‌ را با حروف‌ اين‌ سوره‌ بسنجيم، خواهيم‌ ديد كه‌ از تعداد مجموع‌ آن‌ در هر سوره‌ ديگر قرآن‌ بيشتر است. همچنين‌ چهار حرف‌ "المر" در آغاز سوره‌ "رعد" نيز همين‌ حال‌ را دارد، و نيز پنج‌ حرف‌ "كهيعص" در آغاز سوره‌ "مريم" اگر روي‌ هم‌ حساب‌ شوند، بر مجموع‌ اين‌ پنج‌ حرف‌ در هر سوره‌ ديگر قرآن‌ فزوني‌ دارند.

 

در اينجا به‌ چهره‌تازه‌تري‌ از مسئله‌ برخورد مي‌كنيم‌ كه‌ نه‌ تنها يك‌ حرف‌ جداگانه‌ در اين‌ كتاب‌ آسماني‌ روي‌ حساب‌ و نظم‌ خاص‌ گسترده‌ شده، بلكه‌ حروف‌ متعدد آن‌ نيز چنين‌ وضع‌ حيرت‌ آوري‌ را دارند

 

4- تاكنون‌ بحث‌ درباره‌ حروفي‌ بود كه‌ تنها در آغاز يك‌ سوره‌ قرآن‌ قرار داشت، اما حروفي‌ كه‌ در آغاز چند سوره‌ قرار دارد مانند (المر، الم)، شكل‌ ديگري‌ به‌ خود مي‌گيرد، و آن‌ اينكه‌ بر طبق‌ محاسبات‌ مغز الكترونيكي‌ مجموع‌ اين‌ سه‌ حرف‌ مثلا(ا- ل‌ - م)، اگر در مجموع‌ سوره‌هايي‌ كه‌ با "الم" آغاز مي‌گردد حساب‌ شود، و نسبت‌ آن‌ با مجموع‌ حروف‌ اين‌ سوره‌ها بدست‌ آيد، از ميزان‌ آن‌ در هر يك‌ از سوره‌هاي‌ ديگر قرآن‌ بيشتر است.

 

در اينجا باز مسئله‌ صورت‌ جالبتري‌ به‌ خود گرفته‌ و آن‌ اينكه‌ نه‌ تنها حروف‌ هر سوره‌ قرآن‌ تحت‌ ضابطه‌ و حساب‌ معيني‌ است‌ بلكه‌ مجموع‌ حروف‌ سوره‌هاي‌ مشابه‌ نيز ضابطه‌ و نظام‌ واحدي‌ دارند.

 

ضمنا اين‌ موضوع‌ نيز روشن‌ مي‌شود كه‌ از چه‌ رو چند سوره‌ مختلف‌ قرآن‌ با "الم" يا با "المرا" آغاز شده‌ و اين‌ موضوع‌ تصادفي‌ و بي‌ دليل‌ نيست.

 

استاد مزبور ضمن‌ اين‌ مطالعات‌ به‌ نكات‌ جالبي‌ دست‌ يافت‌ كه به‌ طور اجمال‌ طرح‌ مي‌شود:

 

 

 

1- بدين‌ ترتيب‌ رسم‌ الخط‌ اصلي‌ قرآن‌ حفظ‌ مي‌شود.

 

وي‌ مي‌گويد تمام‌ اين‌ محاسبات‌ در صورتي‌ صحيح‌ است‌ كه‌ به‌ رسم‌الخط‌ اصلي‌ و قديمي‌ قرآن‌ دست‌ نزنيم، (مثلا اسحق‌ و زكوه`‌ و صلوه`) را به‌ همين‌ صورت‌ بنويسيم، نه‌ مانند (اسحاق‌ و زكات‌ و صلاه`) در غير اين‌ صورت‌ محاسبات‌ ما بهم‌ خواهد خورد.

 

 

2- دليل‌ ديگري‌ بر عدم‌ تحريف‌ قرآن‌

 

اين‌ تحقيقات‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ قرآن‌ مجيد حتي‌ يك‌ كلمه‌ و يك‌ حرف‌ كم‌ و زياد نشده‌ والا بطور مسلم‌ محاسبات‌ ماروي‌ قرآن‌ كنوني‌ صحيح‌ از آب‌ در نمي‌آمد.

 

 

3- اشارات‌ پر معني‌

 

در بسياري‌ از ازسوره‌هاي‌ قرآن‌ كه‌ با حروف‌ مقطعه‌ آغاز مي‌شود، پس‌ از ذكر اين‌ حرف‌ اشاره‌ به‌ حقانيت‌ و عظمت‌ قرآن‌ شده‌ است.

 

كه‌ البته‌ اين‌ نكته‌ در تعابير ديگر انديشمندان‌ نيز طرح‌ شده‌ است.

 

 

[ یکشنبه ۱۳۸۶/۰۹/۱۱ ] [ 13:40 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب