منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
پروتكل بيست و يكم در ادامه بحث جلسه گذشته و به عنوان تكميل بحث استقراض خارجي،امروز شرح مفصلي درباره قرض داخلي خواهيم داشت.و ديگر نيازي نميبينم كه بخواهم پيرامون قرض خارجي بيش از آنچه گفتهام،سخني داشته باشم؛زيرا همين قرضها بود كه سرمايه و ثروت«گوييم»را به سوي ما روانه ساخت.اما در دولت ما هيچ جايي براي بيگانگان وجود ندارد. ما روحيه ددمنشي كارمندان عاليرتبه براي ثروتاندوزي و همچنين سستي و ناتواني حاكمان را غنيمت شمرديم و با استفاده از اين فرصت،دو سه برابر پولهايي كه بدانان پرداخته بوديم و حتي بيشتر،بازپس گرفتيم،ما به حكومتهاي«گوييم»حتي بيش از حد نيازشان وام داديم.حال بايد پرسيد آيا كسي ميتواند كه با ما همين رفتار را داشته باشد؟بنابراين در اين زمينه بيشتر صحبت نميكنم و محور سخن خود را بر توضيح قرض داخلي قرار ميدهم.موضوع اينچنين است: حكومت اعلام ميكند كه ميخواهد طبق شرايطي از مردم وام بگيرد،سپس اوراق بهاداري را منتشر ميسازد كه بدانها بهره تعلق ميگيرد و براي آنكه قيمتهاي اين اوراقرا در انحصار خويش داشته باشد،ابتدا نرخ هر برگه را از صد تا هزار،قرار ميدهد و براي اولين مشتريان،تخفيفي در نظر ميگيرد.اما در روزهاي آينده با حيلهگري و بازي سازي و يا اعلام دروغين استقبال زياد مردم،نرخ اوراق رو به فزوني ميرود و درنتيجه،ظرف مدت كوتاه خزانه دولت،مالامال از پول ميگردد.آنگاه چنين اعلام خواهد شد كه پذيرهنويسي مردم،بيش از حد مطلوب و مورد نياز بوده است.همين جا راز مطلب نهفته است چه آنكه مردم خواهند گفت:ببينيد!ميزان اعتماد مردم به اوراق قرضه دولتي چقدر زياد است. پس از پايان يافتن اين نمايش خندهآور،حقيقت آشكار ميشود.حكومت،در وامي كمرشكن فرو ميرود و دست و پا ميزند.و از آنجا كه پرداخت بهرهها بر او گران و سنگين است،به سوي قرضهاي جديد روي ميآورد تا به وسيله آن،بهرههاي قبلي را بپردازد،غافل از اينكه،اين قرضها،نه تنها كمكي نميكند كه بار سنگين ديگري بر دوش او قرار ميدهد.بنابراين وقتي پولهاي وام گرفته شده تمام شد،تحميل ماليات جديدي ضرورت پيدا ميكند؛البته نه براي بازپرداخت قرضها كه به منظور پرداخت بهره آنها،يعني قرضي براي بازپرداخت قرضي ديگر. وقتي نوبت به تبديل اوراق قرضه رسيد از نرخ بهره ميكاهند و اصل قرض را حفظ ميكنند.البته اين كار بدون موافقت دارندگان اوراق قرضه ممكن نيست و لذا موضوع، دچار معضل ميگردد.در اين حال از گوشهاي پيشنهاد ميشود كه هر كس مايل به كم كردن بهره نيست،ميتواند اوراق را تحويل دهد و پول خويش را بازپس گيرد.اينجاست كه اگر همه سهامداران بخواهند پول خويش را پس بگيرند،حكومت در ورطه افتاده است و قلابها در گوشت و پوست او فرو ميروند.چرا كه نسبت به پرداخت پول مردمناتوان خواهد بود. جاي خوشبختي است كه«گوييم»به علت عدم درك مسائل مالي،به جاي آنكه سرمايه خود را با جسارت در طرحهاي ديگري به كار گيرند،همواره ترجيح ميدهند قيمت اوراق را كم كنند و بهره كمتري را بپذيرند.اين موجب ميشود حكومت فرصتي رابه دست آورد و بار چندين ميليون بدهي را از دوش خود بردارد.با اين حال آنها ميدانندكه نميتوانند با وامهاي خارجي نيز اين گونه بازي كنند،زيرا ما تمامي اموالمان را بدونكم و كاست،از آنها مطالبه خواهيم كرد و آن را بازپس ميگيريم. با اين روش كه توضيح دادم بايد از ورشكستگي حتمي«گوييم»عبرت گرفت و دانست كه ميان منافع ملت و منافع حاكمان فاصلهاي طولاني وجود دارد. خواهش ميكنم به آنچه تاكنون گفته شده و آنچه اكنون ميگويم،توجه خاصي داشته باشيد.در حال حاضر همه قرضهاي داخلي،شكلي يكسان يافتهاند.اين قرضها كه وامهاي جاري نام دارند،در كوتاه مدت بازپرداخت ميشوند.اين قرضها همان پولهايي است كه توسط مردم در حسابهاي پسانداز و ذخيره،سپرده شده است و چنانچه براي مدت طولاني در اختيار حكومت باقي بماند،رفته رفته آب ميگردد و از بين ميرود؛زيرا به مصرف پرداخت وامهاي خارجي ميرسد.پس دولت پولهايي را ازمحل درآمدها و واردات،جايگزين آن ميكند اين پولها آخرين موجودي خزانه براي رتق و فتق امور است. وقتي كه ما،بر اريكه قدرت جهاني تكيه زديم،همه اين بازيهاي مالي و نمونههاي آن كه با منافع ما تعارض دارد،يكباره برچيده ميشود و اثري از آن باقي نخواهد ماند. همچنين بازارهاي بورس را از بين خواهيم برد؛زيرا اين بازارها به علت تأثير در نوسانارزش پول،به موقعيت اقتصادي ما آسيب ميرساند و شكوه سلطنت ما را متزلزل ميسازد.ما به منظور حفظ ارزش پولمان و نرخ آن،قانوني تصويب ميكنيم كه از بازي باپول و نوسان ارزش آن جلوگيري نمايد،زيرا ترقي از طرف ديگر،موجب تنزل ميشود. نمونه اين مسائل،همه در زمان دخالت ما در بازارهاي«گوييم»صورت گرفته است. ما مؤسسههاي دولتي عظيمي را براي پرداخت وام،جايگزين بازار اوراق بهادار ميكنيم.منظور از ايجاد اين تشكيلات اين است كه نرخ ارزش را بر اساس نظر حكومتمعين و محدود نمايد.اين مؤسسات ميتوانند روزانه پانصد ميليون سند صنعتي را در بازار خريداري نمايند.با اين روش،طرحهاي صنعتي،به ما وابسته خواهد شد.شما ميتوانيد تصور كنيد كه با اين روش چه نفوذ،قدرت و تسلطي بر مردم خواهيم يافت! [ چهارشنبه ۱۳۸۶/۰۷/۱۸ ] [ 18:30 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |