|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
پروتكل دوازدهم كلمه«آزادي»كه از آن تفاسير گوناگوني ارائه شده،نزد ما بدين معني است كه حق انجام هر كاري را كه قانون براي تو مجاز دانسته است داشته باشي.اين چهارچوب در زمان مناسب براي ما بسيار مفيد است؛چون وقتي قانون،ملاك قرار ميگيرد و بر اساس مصلحت ما،حرف آخر را ميزند،سرنخ همه آزاديها در دست ما قرار خواهد گرفت. ما با مطبوعات اين گونه رفتار خواهيم كرد: امروز مطبوعات چه نقشي را ايفا مينمايند؟آيا به تحريك مردم و به كارگيري احساسات آنها در جهت اهداف ما گام بر ميدارند؟يا اينكه در خدمت اغراض احزاب و گروهها قرار گرفتهاند؟ اكثر مطبوعات در اين زمينه بيارزشمند.چون با دروغپردازي و شايعهسازي،بيشتر به اختلاف دامن ميزنند و در كنار طرفهاي ديگر ميايستند و مردم هم از اهداف و اغراض پشت پرده آنها بياطلاع هستند.اما ما اين مركب را از هر نوع و رنگي كه باشد زين ميكنيم و افسار ميزنيم و با قدرت،عنان آن را در دست ميگيريم.زيرا ما به عنوان نشانه و هدف نشريات و كتب قرار گرفتهايم و چارهاي جز اين نداريم. ما هر چيزي را كه به طريقي با چاپ و نشر ارتباط داشته باشد و از چاپخانه خارج گردد،به شدت مورد عنايت و مراقبت خويش قرار ميدهيم.امروز انتشار مطبوعات به دليل وجود جوّ رقابت،هزينه زيادي در بر دارد و ما با استفاده از اين موضوع،ممر در آمد كلاني براي دولت ايجاد خواهيم كرد. همه نشريات را،روزنامه باشد يا مجله،با گرفتن ماليات و سپردن ضمانت و تعهد مالي براي صدور مجوز،به اسارت خويش در ميآوريم.اين گونه و با اين تدبير،حكومت خويش را از نظر حمله مطبوعات در امان و مصونيت قرار ميدهيم.و در صورت احتمال تلاش بعضي از مطبوعات براي حمله به ما،ميتوانيم در زمان لازم به وسيله جريمههاي سنگين مالي و برداشت از سپردههاي موجودشان،آن را سركوب و خفه كنيم و اين خود،منبع درآمد بزرگي است.نشريات احزاب را نيز كه پول كافي ندارند،در صورت تخلف و تكرار آن،تعطيل خواهيم كرد. بنابراين هيچ كس،حتي اگر خود را مصون بداند،نميتواند به انتقاد از ما بپردازد و حريم مقدس حكومت ما را خدشهدار كند.بهانه ما براي توقيف نشريات،اين است كه با سخنان بياساس و بيپايه به آراء عمومي اهانت كرده است.خواهش ميكنم به اين نكته توجه داشته باشيد كه در كنار روزنامههاي مخالف ما،نشرياتي نيز وجود دارند كه حقيقت آنان پنهان است.اينها نشرياتي هستند كه به دستور پنهاني خودمان انتشار مييابند و چنانچه چيزي در مورد ما بنويسند يا به انتقاد پردازند،از قبل با خودمان هماهنگ شدهاند و ما خود موضوع و نحوه انتقادات را مقرر كردهايم تا موضوعات انتقادي مربوطه،رفته رفته تعديل و اصلاح شود.و آنچه مسلم است اينكه انتقاد در اين گونه موارد ضرري به ما نميرساند. هيچ خبري تا از زير دست ما نگذرد،از طريق نشريات در دسترس مردم قرار نخواهد گرفت.امروز اين موضوع در حال تحقق است؛همان گونه كه از وضعيت آژانسها و سازمانها خبري اندك دنيا كه از همه دنيا كسب خبر ميكنند پيداست،در آيندهاي نزديك سرنوشت اين سازمانها در دست ما خواهد بود و آن گونه كه بخواهيم عمل ميكنيم.در چنين شرايطي هرگز حتي يك خبر،جز آنچه ما ديكته كنيم،به جهان مخابره نميشود. بنابراين اگر ما تا امروز به حد مطلوبي از آنچه ميخواهيم و رضايت ما را جلب ميكند رسيدهايم،در روابط با دولتها هيچ مانع و حاجزي بين خود و آنچه«گوييم» كوته فكر،آن را اسرار دولت مينامند،فرار وي خود نميبينيم.چه رسد به وقتي كه حكومت مطلق جهاني ما به رسميت شناخته شود و سيطره خود را بر تمام كره زمين گسترش دهد.آنگاه نفوذ ما بيشتر،ابزارمان كاريتر و دخالتمان در همه جا بيشتر خواهد بود. دوباره به موضوع مطبوعات در آينده باز ميگرديم.هر كسي كه از اين خانواده اعم از ناشرين،صاحبان كتابخانهها و دستاندركاران حرفه چاپ،بخواهد در اين زمينه فعاليت كند،بايد داراي مجوز باشد.چنانچه مرتكب اشتباه يا لغزشي گرديد،بدون هيچ گونه ترديدي جواز او را باطل خواهيم كرد و بدينسان ابزار فرهنگي عمومي به عنوان وسيلهاي آموزشي،در دست حكومت ما قرار ميگيرد و ديگر ملتها در راههاي ماريچ و جهتگيريهاي گوناگون سرگردان نميشوند و ترانه پوچ نعمتهاي خيالي عصر تمدن و پيشرفت را سر نخواهند داد. در ميان ما چه كسي هست كه نداند اين ترقي خيالي موهوم،راهي به سوي تفكرات پوچ و ديوانهوار نيست؛تفكرات جنونآميزي كه نتيجهاش رويش بذر بينظمي و هرج و مرج در ميان مردم و سپس بين آنان و حكومت است.زيرا تقدم و ترقي يا بهتر بگوييم انديشه پيشرفت و ترقي موجب حركت به سوي آزادي بدون قيد و شرط است.همه آنهايي كه به آزادي خواهي شناخته شدهاند،مناديان هرج و مرج هستند؛اگر هم در عمل چين نباشد دستكم در انديشه و تفكر خود اينگونهاند.هر يك از اين افراد در تخيلات خود دست و پا ميزند و با افراط تا جايي پيش ميروند كه ديوانهوار در گودال آنارشيسم سقوط كند؛آنگاه فرياد ميزند و اعتراض ميكند.البته اين كار،نه از روي منظوري خاص كه به خاطر علاقه و عادت و اعتراض انجام ميپذيرد. نشريات ادامهدار،اعم از مجلات و روزنامهها را نيز چون ساير مطبوعات بر اساس تعداد صفحات به وسيله ماليات و لزوم سپردن تعهد مالي قانوني در اختيار ميگيريم.اما كتابهايي كه كمتر از 30 فرم باشد،مشمول ماليات دو چندان خواهند شد. مجلات ادامهدار را نيز چون كتابهاي كوچك به حساب ميآوريم. منظور ما از اين كار دو چيز است: 1-تعداد اين گونه نشريات كه در حقيقت بدترين نوع و زهرآگينترين مطبوعات است به دستكم برسد. 2-نويسندگان بناچار،به زيادهروي در نوشتن كتابهاي مفصل و خستهكننده بپردازند.چون اين از يك طرف و گراني كتاب از طرف ديگر،موجب خستگي و ملامت خواننده و رويگرداني او از مطالعه ميشود. در همين وقت ما خود را به منظور فعال كردن حركت فكري مردم در جهت مصالح خودمان،مجلاتي ارزان قيمت و جذاب منتشر ميكنيم.ماليات پستي،بسياري از تمايلات نويسندگان را محدود ميكند؛زيرا خود را در تنگنايي ميبينند كه زمينه بيهودهگويي بر ايشان وجود ندارد.اضافه اينكه هنگام ضرورت،جرايم مالي نيز دامنگير آنان خواهد شد.با اين حال اگر كسي خواست از طريق مطبوعات ما را مورد حمله قرار دهد،هيچ چاپخانهاي قبل از مراجعه و كسب مجوز از ما حاضر نخواهد شد مطلب او را چاپ كند و بالاخره ما از هر نوشتهاي قبل از چاپ آن مطلع خواهيم بود و در صورت لزوم آن را دور مياندازيم.شايد مواردي هم باشد كه توضيح آن براي مردم و آراء عمومي لازم باشد كه توسط خودمان القا و منتشر ميگردد. ادبيات و روزنامه نگاري در نوع خود،قويترين عامل پرورش مردم هستند؛از اين رو حكومت ما،سكان اصلي بسياري از مطبوعات را به دست خويش ميگيرد.لازمه اين كار اين است كه عوامل زيانبار را از سر راه برداريم و آنرا عقيم و خنثي نماييم تا بتوانيم سكان هدايت انديشه مردم را در اختيار خويش داشته باشيم. به عنوان مثال،اگر مجوز انتشار ده نوع نشريه را به مردم بدهيم،در كنار آن بايد مجوز سي نشريه را براي گروه خويش صادر كنيم و اين نسبتي است كه بايد در همه زمينهها رعايت شود.مردم نيز شك نخواهند كرد؛چون مطبوعات وابسته به ما از نظر ظاهري از همه گرايشها و نظرات مختلف مطلب خواهند نوشت و اين به عنوان پوششي است كه مردم را گمراه ميكند و نخواهند دانست كه پشت پرده چه ميگذرد؟آنگاه منتقدان كه از اعلام مواضع خود،منع نشدهاند به ما نزديك ميگردند و مورد شناسايي قرار ميگيرند و ما آنان را خلع سلاح ميكنيم و بدون آنكه خطري تهديدمان كند،از بين ميروند. روزنامههاي رسمي به عنوان سخنگويان ما در رده اول مطبوعات كشور قرار دارند. اما از آنجا كه اين روزنامهها همواره از مصالح ما پاسداري ميكنند،تأثير چنداني در ايجاد حركتهاي مردمي يا جلب آراء عمومي ندارند. در رده دوم،روزنامههاي شبه رسمي قرار دارند.هدف از اين روزنامهها تفقد و به دست آوردن دل بيتفاوتهاي دلسرد و همچنين كساني كه بر سر چند راهي قرار گرفتهاند،ميباشد. در رده سوم،روزنامههايي هستند كه با تباني خودمان به مخالفت با ما ميپردازند. البته لازم است دستكم يكي از اين روزنامهها به ظاهر،در نهايت تلخي و سرسختي با ما برخورد كند.بدين وسيله دشمنان حقيقي ما بدون آنكه به اسرار پشت پرده پي ببرند، با ديدن اين نمايش كه حيلهاي بيش نيست،فريب ميخورند و دست آنها براي ما رو خواهد شد. روزنامههايي را كه از ناحيه ما تأمين ميشوند،هواداران همه گروهها و گرايشها چون طرفداران حكومت اعيان،جمهوري خواهان،انقلابيون و حتي آنارشيستها را به خود جذب خواهند كرد.اين روزنامهها مانند بتهاي هندي«ويشنو»صدها دست و چشم دارند و هر چشم به گوشهاي از افكار عمومي نظارت دارد.چنانچه نبض روزنامه شدت يافت يا تبي بالا گرفت،روزنامههاي ما،آراء عمومي را به سوي آنچه ما ميخواهيم هدايت خواهند كرد.زيرا بيماران عصباني مزاج،توازن فكري خود را از دست ميدهند و نصيحتهاي آرامبخش را ميپذيرند. ديوانگاني كه به خود اجازه ميدهند آنچه را كه روزنامه اردوگاهشان مينويسد، تكرار كنند،در واقع حرفهاي ما را تكرار ميكنند و بيهوده ميپندارند كه بر آرمانهاي خود تكيه زندهاند.زيرا پرچمي كه زير آن جمع شدهاند و از آن دفاع ميكنند،در حقيقت پرچمي است كه ما بر،فراز سر آنها برافراشتهايم. به منظور نظم بخشيدن به روزنامههايي كه در صف ما هستند،لازم است به مسائل آنها توجه و عنايت دقيق داشته باشيم.از اينرو تشكيلاتي به نام«دايره مركزي مطبوعات»ايجاد ميكنيم و در پوشش آن هستههايي با رنگ و بوي ادبي بپا خواهيم ساخت كه دست نشاندگان ما به طور روزانه و ناخودآگاه آموزشها،دستورات و كلمات سرّي را دريابند. در اين انجمنها،مباحث مصنوعي و خود ساختهاي را به صورت نفي و اثبات،رد و تأييد،به راه خواهيم انداخت.همه اينها يك نمايش ساختگي است تا هرگز به عمق جوهر مسائل توجهي نشود. روزنامههايي كه در ركاب ما هستند،به حملههايي كوبنده عليه روزنامههاي رسمي و دولتي ميپردازند.هدف از اين كار،ايجاد فرصتهايي براي پرداختن به موضوعات مورد نظر و ارائه نظريات لازم پيرامون آنها ميباشد،فرصتهايي كه زمينه را به مراتب از بيانيهها و اعلاميههاي رسمي آمادهتر مينمايد و منافع ما در اين روش آشكار و واضح است. حملههاي مذكور كه عليه ما صورت ميگيرد،براي ما فايده ديگري نيز دارد و آن اينكه مردم تصور ميكنند در آزادي كامل به سر ميبرند.از طرف ديگر،مزدوران ما نيز با استفاده از اين فرصت اثبات ميكنند كه مخالفتها جز ورّاجي و حرفهاي پوچ،چيز ديگري نيست كه از روي ناآگاهي صورت ميگيرد.زيرا آنقدر آزادي وجود دارد كه مخالفين بتوانند سخنان خود را با ذكر دليل مطرح كنند.اما آنها دليلي ندارند كه بخواهند استدلال نمايند و ادعاي خود را ثابت كنند.به هر حال هر دو حالت بر اساس تعليمات و آموزشهايي كه دست نشاندگان ما ديدهاند،صورت ميگيرد. اين گونه تدابير كه با دقت طراحي شده و از چشم مردم مخفي نگه داشته ميشود، بهترين ابزاري است كه اعتماد و اطمينان آراي عمومي را به حكومت ما جلب ميكند. چه جالب است ابزارهايي كه بر حسب اقتضاء به ما توان ميدهد تا آراء عمومي را پيرامون يك موضوع سياسي تحريك كنيم و هيجان بخشيم يا اينكه آرام نگاه داريم. به وسيله اين ابزارها همين طور ميتوانيم مردم را نسبت به يك موضوع راضي و قانع بسازيم يا اينكه شك و ترديد آنها را برانگيزيم.يك روز مطالب درست و حق را منتشر ميكنيم و روز ديگر سخنان باطل،دورغ و افترا را؛گاهي موارد مسلم و بديهي را و گاهي ديگر نقيض و ضد آن را.ما هميشه قبل از اينكه گامي برداريم،جاي پاي خود را محكم ميكنيم تا دچار لغزش نشويم. پيروزي ما حتمي است،زيرا دشمنان ما روزنامهاي ندارند كه نظرياتشان را منتشر سازند.ولي ما،داراي مطبوعاتي هستيم كه آراء و نقطه نظرات خود را منتشر كنيم و وقتي مشكلي از مشكلات حل شد و به سكوت آنان انجاميد،به صورت سطحي از آن ميگذريم و بيشتر وارد ماجرا نميشويم. هنگام نياز،عبارات آتشين،به وسيله روزنامههاي دسته سوم مطرح ميشوند و آنگاه ما نارضايتي و خشم خود را در روزنامههاي شبه رسمي اعلام و آنها را خاموش ميكنيم. اينك به ذكر يك مثال ميپردازيم كه در اين ايام نمونه طرز تفكر ماست.امروز در روزنامههاي فرانسه همبستگي فراماسوني و رعايت اسرار،به خوبي ملاحظه ميشود. روزنامه نگاران در فرانسه به خوبي مقيدند كه اسرار حرفه روزنامه نگاري را رعايت نمايند.از اين رو در مقابل هر گونه سؤال از منع خبر،چون پيشگويان قديم،جوابي مبهم ميدهند و به سرعت،سكوت اختيار ميكنند.اينها منع خبر را فاش نمينمايند مگر آنكه ذكر نام آن مصدر،مورد و اتفاق نظرشان باشد.شما هيچ روزنامه نگاري را نمييابيد كه جرأت كند اين اسرار را فاش كند چون هيچ روزنامه نگاري وجود ندارد كه بدون سوء سابقه توانسته باشد به خانواده اهل قلم بپيوندد.پس اين لكههاي ننگ موجب ميشود تا سكوت پيشه نمايند معدودي تا وقتي آنها ساكت باشند و اسرار را فاش نكنند، اسرارشان نزد افراد معدودي از ما محفوظ خواهد ماند و لذا نزد مردم داراي خوشنامي و آبرو هستند و تودهها با غرور و حماسه،پشت سر آنان حركت ميكنند. برنامهريزي و اقدامات ما،مردم روستاها و دهكدهها را نيز در بر ميگيرد.ما چارهاي نداريم جز اينكه آنان را وادار به حركت كنيم و نسبت به آنچه با آسايش و رفاه و خواستههاي آنان ارتباط دارد تحريك نماييم.آنگاه وقتي به حركت در آمدند و به جنبوجوش افتادند،اخبار آن را به پايتخت ميبريم و خواستههاي روستانشينان را منعكس خواهيم كرد.و مسلم است كه سرچشمه خواستههاي هر دو گروه(اهالي پايتخت و اهالي روستا)ما هستيم. تا وقتي كه بتوانيم به قلههاي رفيع حكومت برتر خويش دست يابيم،بايد پايتختها و شهرها را دچار ضربههاي بنيادين بكنيم كه از ناحيه روستاها سرازير شده باشد.آنگاه به مردم پايتخت اعلام ميشود كه اين نظريات رأي اكثريت مردم است و در واقع،اين رأي اكثريت،همان چيزي است كه به وسيله دست نشاندگان ما تنظيم شده است.وقتي شرايط رواني جامعه اجازه داد،لازم است كه اهالي پايتخت و شهرهاي بزرگ را از بحث و گفتگو پيرامون موضوعات گذشته منع كنيم و بگوييم كه با توجه به رأي اكثريت كه روستاييان هستند و اين موضوع را پذيرفته و تأييد كردهاند،ديگر اين موضوع،پذيرفته شده تلقي ميگردد و راه برگشتي وجود ندارد. در دوره جديد،يعني دوره انتقال به حكومت و زمامداري همه جهان،بايد روزنامهها از انتشار هر نوع رسوايي منع كنيم.ضرورت اين كار از آنجاست كه بايد مردم باور كنند كه حكومت جديد خير و بركت را براي هر انساني به ارمغان آورده است؛اوضاع آرام شده،روحيههاي پريشان اكنون آرامش يافته،جنايتها از بين رفته و اجتماع از اين بيماري واگيردار نجات يافته است. اما حادثههاي جنايي كه اتفاق ميافتد،كسي جز قربانيان خودش از آن مطلع نميشوند و آنها هم كه از بين رفتهاند و شاهدان نيز،اگر انگيزهاي بر افشاي آن پيدا كنند از بين خواهند رفت. [ دوشنبه ۱۳۸۶/۰۷/۱۶ ] [ 17:0 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||