منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



پروتكل يازدهم‏

 

شوراي عالي دولت يا مجلس عالي شورا،همواره برترين نمود قدرت حاكميت بوده‏

و هست و همچنان به عنوان صورت خارجي و ظاهري نظام قانونگذاري خواهد بود.

تعبير بهتري نيز وجود دارد و آن كميته قانونگذاري و سازمان است كه بايد تابع حاكم‏

باشد.

اين برنامه قانون اساسي جديد است.ما از سه طريق،شرايط لازم و مساعد را براي‏

اجراي قانون و برپايي حق و عدالت فراهم خواهيم آورد:

1-در قالب لوايح و پيشنهادهاي ارائه شده به قوه مقننه.

2-در قالب نشست‏هاي هيأت وزيران و تصويب نامه‏هاي آن.

3-در مواقع لازم،به وسيله انقلابي كه توفان آن دولت را در هم ريزد.

آنگاه پس از آن كه از ترتيب بهنگام قضايا فراغت يافتيم به موضوعي ديگر خواهيم‏

پرداخت،يعني مواردي كه موجب جريان انقلاب مورد نظر در دستگاه‏هاي دولتي‏

مي‏شود.منظور من از اين موارد عبارت است از آزادي مطبوعات،آزادي تشكيل احزاب‏

و سازمان‏ها،آزادي بيان و انديشه،حق رأي دادن مردم در انتخابات و...البته همه اين‏ها

بايد براي هميشه از ذهن انسان پاك شود و يا اينكه به مجرد اعلان قانون اساسي جديد،

تغييرات اساسي و ريشه‏اي در آن ايجاد گردد.

امروزه و در اين زمان اجراي اين موارد عملي است.ما بايد دستوراتمان را يكدفعه‏

صادر كنيم و چيزي از آن را به تأخير نيندازيم؛چه آنكه كوچكترين تأخير موجب اجراي‏

تغييرات در قانون اساسي مي‏شود و هرگونه تعديلي بدون خطر نخواهد بود؛زيرا اگر اين‏

تغييرات و پيشنهادهاي مربوط به آن همراه با خشونت باشد،موجب غرور

پيشنهاد دهنده و فتح بابي براي ديگران مي‏شود و اين بدان مفهوم است كه ما به‏

اشتباهات خويش اعتراف كرده‏ايم.

اين امر،به ابهت و شكوه حكومت خطرناپذير ما لطمه مي‏زند و يا اينكه به گونه‏اي‏

ديگر تفسير مي‏شود كه ما از روي ترس به مدارا و مماشات روي آورده‏ايم.در اين‏

صورت هيچ كس ما را سپاس نخواهد گفت و گمان مي‏برد كه ما شكست خورده و از

روي اكراه و ناچاري تنازل كرده‏ايم.

در هر حال همه اين مسائل به اعتبار قانون اساسي جديد ما آسيب مي‏رساند.آنچه ما

مي‏خواهيم اين است كه ملت‏ها به سرعت،و تا وقتي كه گرماي انقلاب رو به سردي‏

نرفته است،به قدرت ما اعتراف و باور كنند كه كسي نمي‏تواند حتي به اندازه تار مويي ما

را متزلزل سازد.ما از سر تا پا قدرت وحشتناكي هستيم كه كسي را به حساب نمي‏آوريم و

از كسي نمي‏ترسيم تا بخواهيم از او نظر خواهي كنيم.ما هميشه و در هر زمان آمادگي آن‏

را داريم كه هر كس كلمه‏اي از روي اعتراض بر زبان آورد،فورا او را له كنيم و از ميان‏

برداريم تا ثابت كنيم كه امور«گوييم»را در دست گرفته‏ايم و مايل نيستيم حكومت خود

را با كسي تقسيم كنيم.ما در حالي اين كار را مي‏كنيم كه مردم هنوز از هول آنچه اتفاق‏

افتاده،در گيجي به سر مي‏برند و ترس سراسر وجودشان را فرا گرفته است؛در نتيجه‏

چشم‏هايشان را بسته و خود را تسليم سرنوشت كرده‏اند.

«گوييم»مانند رمه‏اي از گوسفند هستند و ما چون گرگ؛و روشن است كه وقتي گرگ‏

به گله گوسفندان مي‏زند،چه بلايي بر سر آنان مي‏آيد.

البته علت ديگري نيز وجود دارد كه آنها چشم‏هايشان را مي‏بندند و كارهاي ما را

ناديده مي‏گيرند.آن علت همان وعده‏هاي تكراري ماست كه به محض نابودي دشمنان‏

صلح و متلاشي شدن احزاب،آزادي‏هايي كه از آنان گرفته‏ايم باز خواهيم داد.اما زمان‏

طولاني خواهد گذشت و آنان همچنان منتظر آزادي‏هاي از دست رفته خواهند بود.

اكنون بايد پرسيد اين تدابير سياسي به چه منظور است؟و به چه علتي ذهن«گوييم»

را بدون آنكه فرصت فكر كردن بدانها بدهيم،واكسينه مي‏كنيم تا به عواقب ماجرا

نينديشند؟آيا غير از اين است كه ما را از راه دور زدن و نيرنگ به چيزي دست مي‏يازيم‏

كه هرگز از طريق مشي مستقيم به آن نخواهيم رسيد؟

به جان خودم سوگند،اين همان پايه‏اي است كه سازمان سرّي فراماسوني ما،كه‏

حيوانات«گوييم»از راز و اهداف آن جز به اندازه حدس و گمان چيزي نمي‏دانند،

بر اساس آن بنياد نهاده شده است.ما«گوييم»را در كارواني از باشگاه‏ها و محافل‏

فراماسونري به راه انداخته‏ايم كه اين محافل در چشم اعضاي خود خاكستر مي‏باشند.

ما ملت انتخاب شده خدا هستيم و خداوند،اسارت،آوارگي،دربه دري و پراكندگي‏

را براي ما نعمت قرار داد؛زيرا اين امر كه در گذشته مظهر ضعف ما بود،امروز موجب‏

قدرتي گشته است كه توانسته‏ايم درهاي سيادت و سلطه بر تمامي جهان را به روي خود

بگشاييم.

ما تا اينجاي راه را آمده‏ايم و آنچه باقي مانده،اين است كه ساختمان حكومت جهاني‏

خويش را بر روي شالوده‏هاي از پيش آماده شده بنا كنيم.و اين،كار سختي نيست.

[ دوشنبه ۱۳۸۶/۰۷/۱۶ ] [ 16:57 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب