منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



پروتكل دهم‏

 

امروز سخن خود را با خلاصه‏اي از مباحث گذشته آغاز مي‏كنم و خواهشمندم اين را

در ذهن خود داشته باشيد كه حكومت‏ها و ملت‏ها در تحليل مسائل سياسي تنها،به‏

ظواهر قضايا مي‏نگرند.

چگونه«گوييم»مي‏تواند به ژرف مسائل پي ببرد،در حالي كه مسئولان و نمايندگان‏

آنها به چيزي جز خوشگذراني و عياشي فكر نمي‏كنند؟

به صلاح ماست كه به توضيحي كه الآن بيان مي‏كنم،توجه كافي داشته باشيم،زيرا

هنگامي كه درباره تقسيم قدرت،آزادي بيان،آزادي مطبوعات،آزادي اعتقادات ديني و

احزاب،مساوات در برابر قانون،حق مالكيت سرمايه و مسكن و بالاخره آنچه مربوط به‏

ماليات‏ها(غير مستقيم)مي‏شود و همچنين عكس‏العمل‏هايي كه جامعه در قبال قانون به‏

خرج مي‏دهد،صحبت مي‏كنيم،مصالح ما ايجاب مي‏كند كه توجه كافي را مبذول داشته‏

باشيم.

اين مسائل آنقدر مهم و خطرناك است كه نمي‏توان به صورت علني و براي مردم،آن‏

را مطرح كرد و چنانچه به حكم ضرورت و بناچار،لازم شد چيزي را براي مردم اعلام‏

كنيم،بايد به طور مختصر و احتمال و پرهيز از صراحت و تفصيل باشد و تنها بگوييم كه‏

ما قوانين جاري را قبول داريم.علت لزوم سكوت و اجتناب از تفصيل در اين گونه موارد

اين است كه بدون نام بردن از اصول و قواعد خويش،هر شبهه‏اي منتفي است و آزادي‏

عمل براي ما محفوظ خواهد ماند.در اين صورت مي‏توانيم بر اساس ديدگاه خويش،

موضوعي را كنار بگذاريم يا اينكه آن را مقرر كنيم و ثبات ببخشيم.در حالي كه اگر آن را

معين و مشخص كنيم،زمينه را براي بحث و گفتگو باز كرده‏ايم و اين چيزي است كه ما از

آن پرهيز داريم.

توده‏ها،طبق عادت،همواره فريفته نابغه‏هاي سياسي خود و جرأت و جسارت آنان‏

هستند و با حالتي از تعجب و خوشحالي مي‏گويند:اين كار را جز فرد رذل و حرام‏زاده‏

انجام نمي‏دهد؛ولي كار شگفت‏آوري است.آري،اين حيله‏گري و نيرنگ است ولي در

نهايت نشانگر مهارت و زيركي مي‏باشد.

ما بايد توجه امت‏ها را به ساختار نظام جديد خويش كه خود آن را پي‏ريزي كرده‏ايم،

جلب كنيم.از اين رو ضرورت دارد نفس خود را تقويت كرده و روحيه بي‏باكي را

به گونه‏اي در قلبمان جاي دهيم كه هرگز ترس را نشناسيم و از پيامدها نهراسيم.اين‏

روحيه ما،روحيه بيدادگري است كه هر مانعي را از سر راه خويش برمي‏دارد و در سينه‏

و جان مردان فعال ما هيجان به وجود مي‏آورد و آنگاه كه انقلاب ما به وقوع پيوست،به‏

ملت‏هاي مختلف خواهيم گفت كه از جور زمانه و بخت بد،اوضاع شما خراب و مختل‏

گشته است،بدبختي شما را فرا گرفته و همه چيزتان به تباهي كشيده شده است.و ما از

سر خيرخواهي براي شما آمده‏ايم تا علت‏هاي اين همه بدبختي را از بين ببريم.

علت‏هايي چون مليت‏گرايي،وجود مرزهاي جغرافيايي و وجود پول‏هاي مختلف‏

مخصوص به كشورها اينك شما اختيار داريد كه ما را انتخاب يا رد كنيد.اما آيا منصفانه‏

است كه قبل از تجربه و ارزيابي خيرخواهي ما،عليه ما حكم كنيد؟

اگر چنين موضع بگيريم و اين گونه سخن بگوييم،توده مردم فريب مي‏خورند و به‏

ثناگويي ما خواهند پرداخت و با دنيايي از اميد و آرزو،ما را چون قهرماني پيروز بر دوش‏

خود حمل خواهند كرد.

آنگاه به وسيله انتخابات و حق انتخاب كه آن هم نيرنگ خودمان است،به نتيجه‏

مي‏رسيم و با اين روش فريبنده تخت و تاج جهان را به دست خواهيم آورد.زيرا فتنه‏

انتخابات در همه جا گسترش يافته و در ميان همه گروه‏ها هر چند كوچك و ناچيز،

رسوخ كرده است و اينچنين براي ما مثمر ثمر بوده است؛چه مردم تلاش دارند قبل از

آنكه عليه ما حكم كنند،ما را بشناسند.

براي اينكه ثمره انتخابات آن گونه باشد كه ما مي‏خواهيم،لازم است حق رأي دادن را

عمومي كنيم و همه مردم را بدون استثنا و بدون در نظر گرفتن اهليت‏ها و تفاوت‏

طبقه‏هاي اجتماعي،از اين حق برخوردار نماييم،تا اكثريت مطلق را به دست آوريم؛

اكثريتي كه از طبقه ثروتمند آموزش ديده،آن را به دست نخواهيم آورد.

ما با دميدن روحيه غرور و خود بزرگ‏بيني در ميان مردم،روابط خانواده را از هم‏

مي‏پاشيم و ارزش‏هاي فرهنگي آن را از بين مي‏بريم و افرادي را كه ممكن است به خاطر

شعورشان،از توده مردمي كه ما را باور كرده‏اند،جدا شوند و به مخالفت ما برخيزند،از

ميان بر مي‏داريم.اگر هم چنين فرصتي پيدا كردند،اين توده عوام همراه ماست كه آنان را

خفه خواهند كرد؛زيرا در واقع توده‏ها ديگر عادت كرده‏اند كه فقط از ما اطاعت كنند،

چون ما آن را در برابر اين كار،پاداش مي‏دهيم و اين چنين نيرويي ويرانگر،سركوبگر و

كور به وجود آورده‏ايم.اين نيرو جز با ارشاد و هدايت دست‏نشاندگان ما كه از ميان‏

خودشان انتخاب شده‏اند و بر كرسي رياست تكيه زده‏اند،و ملت نيز از پيروي آنان‏

كوتاهي نخواهد داشت،حركتي نمي‏كند.چون مي‏داند كه قدرتمندي و رسيدن به‏

خواسته‏ها و منافع تنها با تبعيت از سردمداران منصوب شده از ناحيه ما امكان‏پذير

است.

شايسته است طرح تشكيل حكومت توسط يك مغز،طراحي شود.زيرا اگر نفرات‏

متعددي از ما متصدي اين كار بشوند،اختلاف نظر پيش مي‏آيد و در چنين شرايطي حتي‏

اگر حكومت هم تشكيل بشود،بدون انسجام و وحدت رويه خواهد بود.بنابراين بايد در

طرح حكومت خويش،بويژه،از ناحيه اجرا و تحقق دقت كنيم.ما نبايد در اين زمينه‏

مناقشه و مباحثه علني داشته باشيم تا استحكام و انسجام آن از بين نرود و پيوند اجزاي‏

آن و همچنين مقاصدي كه از روي عمد آن را مبهم نگاه داشته‏ايم،آشكار نشود.

اگر به توده مردم اجازه مباحثه و نظر دادن پيرامون حكومت بدهيم،مي‏توانند از

طريق رفراندوم تغيير حكومت ما را بخواهند.يعني در حقيقت اجازه داده‏ايم كه هر

گروهي به دلخواه خود،به مكتب‏هاي متضاد و نامحدود روي آورد و آنگاه به خاطر

كج‏فهمي،آراء و نظريات آنان دچار تشتت و تضارب مي‏شود.

اضافه آنكه آنان كوته‏فكرتر از آن هستند كه به ژرفاي طرح ما پي ببرند.بنابراين بايد

مراقب باشيم تا دستاورد نبوغ خود را به دندان افرادي كه آن را مي‏درند،حتي اگر

مسئولان دست‏نشانده خودمان نيز باشند،نسپاريم.نقشه‏هاي ما امروز توان واژگون‏

كردن نظام‏هاي موجود را ندارند و حداكثر كاري كه از پيش مي‏برند اين است كه در زمينه‏

مسائل اقتصادي تغييراتي به وجود آورند تا اينكه رفته رفته در روند پيشرفت و تكامل،

شرايطي پيش آيد كه با نقشه‏هاي ما هماهنگي داشته باشد.

اجزاي حكومت در همه كشورها يك شكل است،اما نام‏هاي آن فرق مي‏كند.مثلا

نمايندگي ملت،مجلس نمايندگان،هيأت وزيران،مجلس اعيان(سنا)،مجلس عالي‏

شورا،قوه قانونگذاري،قوه مجريه و...البته ديگر لزومي ندارد كه روابط تشكيلاتي اين‏

اجزاء را توضيح بدهم.و فقط توجه شما را به اين نكته جلب مي‏كنم كه هر كدام از اين‏

سازمان‏ها وظيفه‏اي مهم از وظايف حكومت را بر عهده گرفته است.منظور من از كلمه‏

مهم،اهميت سازمان نيست بلكه اهميت وظيفه‏اي است كه آن سازمان بر دوش دارد.هر

كدام از اين سازمان‏ها گوشه‏اي از كارهاي حكومت را به عهده گرفته‏اند و مانند اعضاي‏

يك پيكر عمل مي‏نمايند و چنانچه يك عضو دچار اختلال شود،ساير اعضا نيز به‏

اختلال و تباهي كشيده مي‏شوند و تمامي پيكره نابود مي‏گردد.

هنگامي كه زهر ليبراليسم را به دستگاه‏هاي دولتي وارد ساختيم،همه شريان‏هاي آن‏

مسموم مي‏شوند و چه بيماري كشنده‏اي است؟و آنگاه به انتظار نفس‏هاي تند و حالت‏

احتضار و رو به مرگ حكومت‏ها خواهيم نشست.

ليبراليسم،حكومت‏هاي مشروطه را جايگزين تنها حافظان«گوييم»يعني‏

حكومت‏هاي استبدادي كرد.همان طور كه شما نيز به خوبي مي‏دانيد مشروطه،

مدرسه‏اي براي آموزش فوت و فن تفرقه،آشوب،كج فهمي،تنافر،برخورد آراء و

درگيري‏هاي حزبي و بي‏نتيجه است و در يك كلام،مركز آموزش عناصري است كه‏

شخصيت دولت را از بين مي‏برند و فعاليت آن را مختل مي‏سازند.مشروطه تريبوني آزاد

براي عناصر پر حرف و وراج است كه در تخريب حكومت چيزي از مطبوعات كم‏

ندارند و مانند آن به انتقاد از حاكمان و ناتواني آنان مي‏پردازند و آنها را به عنوان آدم‏هاي‏

بي‏خاصيت جلوه مي‏دهند.

در حقيقت همين موضوع،اساسي‏ترين عامل براي قيام مردم عليه بسياري از حاكمان‏

و سرنگون كردن آنان مي‏باشد و اينچنين حكومت‏هاي جمهوري پديدار مي‏شود و تحقق‏

مي‏يابد.در اين زمان،ما يكي از الاغ‏ها و بردگان خود را از بين مردم،به عنوان رئيس‏

جمهور معرفي خواهيم كرد،و اين همان ماده منفجره‏اي است كه زير پاي ملت‏هاي‏

«گوييم»كار گذاشته‏ايم.

ما در آينده‏اي نزديك،ساختار مسئوليتي رؤساي جمهوري را به وجود مي‏آوريم.

در اين هنگام توانسته‏ايم بدون توجه به ارزش‏هاي ظاهري،اموري كه رئيس‏

جمهوري مطيع،مسئوليت آن را به عهده دارد،اجرا كنيم.

براي ما چه اهميتي دارد كه داوطلبان رياست و قدرت طلبان،هنگام بحران‏هاي‏

پيچيده ناشي از عدم امكان دسترسي به رئيس جمهور جديد،همديگر را از بين مي‏برند.

و همين بحران‏هاست كه كشور را در ورطه هلاكت و نابودي قرار مي‏دهد.

براي اينكه از نقشه‏هايمان نتيجه بگيريم،انتخابات عمومي رياست جمهوري را به‏

جريان مي‏گذاريم تا مردم خود،فرد مورد نظر را انتخاب كنند و البته بديهي است كه اين‏

رئيس از ميان افرادي برخاسته است كه گذشته خوبي ندارند؛و ليكن سابقه آنان هنوز

براي مردم روشن نشده است.همان طور كه در مورد رسوايي پاناما و...شاهد بوديم.

رئيس جمهور مورد نظر بايد از عناصر دست نشانده و مورد اعتماد ما باشد تا بتواند

خط مشي‏هاي ما را پياده كند.عاملي كه او را به تبعيت از ما مجبور و وادار مي‏كند،علاوه‏

بر تمايل شخصي به موفقيت سياسي و علاقه به مقام و مزاياي آن،ترس از رسوايي و

افشاي گذشته ننگين اوست.

مجلس نمايندگان به مثابه پوششي براي رؤساي جمهور است و به منظور حمايت از

آنان و انتخابشان تشكيل شده است.اما ما حق رأي دادن در مورد رئيس جديد و

همچنين حق تغيير قوانين را از مجلس سلب مي‏كنيم و در اين زمينه دست رئيس‏

جمهوري را كه مركب رام ماست،باز مي‏گذاريم.طبيعي است كه در چنين شرايطي آماج‏

حمله كينه ورزان و حسودان قرار مي‏گيرد و تيرهاي انتقاد و زخم زبان از هر سو،به طرف‏

او پرتاب خواهد شد.

در اين شرايط،ما او را ياري مي‏كنيم و وسيله دفاع از خويش را در اختيارش‏

مي‏گذاريم.اين وسيله همان حق مراجعه به آراء مردم و برخورداري از پشتيباني آنان‏

است كه علي‏رغم نظر مجلس نمايندگان،رئيس جمهوري از آن برخوردار خواهد بود.

مردم نيز كور هستند و به اطاعت و پيروي عادت كرده‏اند.

علاوه بر اين،رئيس جمهوري را به حق اعلان جنگ،مسلح مي‏كنيم تا بتواند هنگام‏

ضرورت از آن استفاده نمايد.اين موضوع را اين گونه توجيه و مقرر مي‏كنيم كه او فرمانده‏

عالي ارتش و رهبر كشور است و بايد از اين اختيار برخوردار باشد تا از كشور و قانون‏

اساسي دفاع كند؛زيرا او نماينده قانون اساسي و مسئول حفظ آن است.

از طرف ديگر،به بهانه لزوم حفظ اسرار سياسي حكومت،حق استيضاح دولت را از

مجلس نمايندگان سلب مي‏كنيم و تعداد نمايندگان را به دست‏كم ممكن مي‏رسانيم.

اينچنين آشوب سياسي فروكش مي‏كند و علاقه‏مندان به اشتغالات سياسي فراري‏

مي‏شوند.زيرا انتظار نمي‏رود در چنين شرايطي،جز تعدادي اندك،كسي به سياست‏

روي آورد.با اين حال اگر همان تعداد اندك هر چند گمان نمي‏رود به آشوب دست زنند،

آنان را با تكيه بر آراي عمومي و رفراندوم پايمال مي‏كنيم و از ميان بر مي‏داريم.

تعيين رئيس و نايب رئيس مجلس شورا و مجلس سنا،از وظايف رئيس جمهوري‏

خواهد بود.تعداد جلسات نمايندگان نيز به دست‏كم ممكن مي‏رسد و فقط چند ماه ادامه‏

خواهد داشت.رئيس جمهوري به عنوان رئيس قوه مجريه،صلاحيت دارد تشكيل‏

مجلس را بخواهد و يا اينكه آن را تعطيل و حتي به طور كلي منحل نمايد.در حالت اخير،

يعني انحلال مجلس،فاصله زماني تا تشكيل مجلس جديد را بسيار طولاني خواهيم‏

كرد.

از آنجا كه رئيس جمهوري از ناحيه ما تعيين شده و سختي‏هاي برنامه‏هاي ارائه شده ما

را تحمل ميكند و براي اينكه نتيجه اين اعمال غير قانوني بر گردن او قرار نگيرد و موجب‏

تضعيف وي نشود،وزرا و مديران عالي رتبه را تحريك مي‏كنيم تا از او پيروي نكنند؛با

خواسته‏هايش هماهنگ نباشند و به طور مستقل عمل نمايند تا مسئول وقايع قلمداد

شوند و به جاي او قرباني كردند.البته اعمال اين روش تنها در حد مجلسين شورا و سنا و

هيأت دولت باقي مي‏ماند و تأكيد مي‏كنيم كه به كارمندان عادي اجازه مخالفت با رئيس‏

جمهوري را نخواهيم داد.

اينچنين و تحت نظارت ما،نتايج اعمال،دامنگير او نمي‏شود و حتي اعلام مي‏كند كه‏

علت اصلي گره‏هاي اجرايي،تعارض و گوناگوني تفسيرهاي متعددي است كه از قانون‏

وجود دارد.آنگاه هر وقت ما به او اشاره كرديم،همه آنها را لغو مي‏كند و سپس به تنهايي‏

به پيشنهاد و وضع قوانين موقت مي‏پردازد.مهمتر از اين،او به بهانه رعايت مصلحت‏

دولت بزرگ،مي‏تواند حتي از قانون اساسي نيز تخلف كند.

چنانچه اين تدابير را به كار گيريم،خواهيم توانست به قدرت دست يابيم و آنگاه به‏

وسيله همين قدرت مي‏توانيم رفته رفته و گام به گام،آنچه را كه مي‏خواهيم از قانون‏هاي‏

اساسي جهان حذف كنيم و زمينه را براي انتقال بزرگ آماده سازيم.اين كار،واژگوني‏

همه حكومت‏ها و در اختيار گرفتن و به فرمان در آوردن آنها را به دنبال خواهد داشت.

ممكن است دوست ما يعني زمامدار مستبد و مطلق جهان،حتي قبل از آنكه قوانين‏

اساسي كشورها از بين برود،به رسميت شناخته شود.اين در حالي اتفاق مي‏افتد كه‏

ملت‏هاي خسته از ناتواني حاكمان و تخلف آنان از قوانين(اين كار،كار ماست)فرياد

برمي‏آورند كه:اين زمامداران را بيرون كنيد و پادشاهي قدرتمند به ما بدهيد كه بتواند به‏

تنهايي بر همه جهان حكومت كند و با متلاشي كردن علل نفاق و اختلاف،جمع پراكنده‏

ما را متحد سازد؛مرزها،مليت‏گرايي،تبعيضات نژادي و ديني را از ميان بردارد؛دولت را

از شر بدهي‏هاي كمرشكن برهاند و ما را به سوي آرامش و صلح كه هيأت حاكمه‏

موجود از تأمين آن عاجزند،هدايت نمايد.

شما به خوبي مي‏دانيد كه براي ايجاد اين خروش و فرياد در بين همه ملت‏ها،بايد از

وسايل لازم آن استفاده كنيم.بدين منظور بايد كشورها را به سمتي سوق دهيم كه همواره‏

ذهن مردم مشغول شود و در فراز و نشيب قرار گيرد تا رابطه حكومت‏ها با مردمشان‏

دچار اختلال گردد و به تاريكي گرايد.

اين نقشه،نيروهاي انساني آنان را به تحليل مي‏برد.دسته بندي‏ها و انشعابات نيز آن‏

را به نابودي مي‏كشاند؛زيرا اختلاف،نفاق،حسادت و كينه‏ورزي در بين اين ملت‏ها

شايع مي‏شود و براي رهايي از مصيبت فرياد كمك و نجات برمي‏آورند.همچنين بايد با

توسل به ايجاد گرسنگي و قحطي و شيوع عمدي ميكروب و بيماري‏ها به آنجا برسيم كه‏

«گوييم»براي نجات از مهلكه و باز يافتن سلامتي و آرامش،جز پناه آوردن به حكومت‏

فراگير و ثروتمند ما كه از امكانات برخوردار است،و تسليم در برابر آن،چاره‏اي ديگر

نداشته باشد.

اما چنانچه فرصت استراحت و نفس كشيدن به ملت بدهيم،اميد رسيدن به روز

موعود و آنچه در انتظار آن به سر مي‏بريم،بسيار كم خواهد شد.

[ دوشنبه ۱۳۸۶/۰۷/۱۶ ] [ 12:11 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب