منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
پروتكل چهارم هر حكومت جمهوري در دوران خود بناچار مراحل مختلفي را طي ميكند.مرحله اول،روزهاي اوليه برپايي آن است كه احساسات و نابخردي ظهور مييابد.كوته فكران و تنگنظران حكومت را چون مستان به تلوتلو مياندازند و به چپ و راست ميكشند.در مرحله دوم،طبقه پايين مردم به دنبال هر نداي تحريككنندهاي راه ميافتند.اينجا نقطه آغازين هرج و مرج است كه متولد ميشود و شروع به خزيدن ميكند.اين روند موجب خواهد شد تا استبداد،جايگزين گردد و حاكمي مستبد ظهور نمايد كه بدون هيچ پشتوانه قانوني عهدهدار امور گردد.او كه امور را مخفيانه تدارك ميكند تنها در برابر نيرو يا سازماني مخفي و نامرئي كه از پشت پرده وي را اداره ميكند،مسئوليت دارد.آنگاه سازمان مخفي بدون وجود هيچ مزاحم يا مانعي آن گونه كه ميخواهد عمل ميكند،زيرا هميشه در نهان به سر ميبرد و پشت سر مزدوراني كه هر از چند مدت تغيير ميكنند سنگر گرفته است. تغيير مزدوران،نه تنها ضرري متوجه حكومت نميسازد كه موجب صرفهجويي مالي در سازمان مخفي نيز ميشود.زيرا بار هزينههاي سنگين پاداش عاملان طويل المدت سبك ميگردد.اين تغييرات همواره در حال تكرار است و امور،مرحله به مرحله پيش ميرود. با اين اوضاع در آينده چه پيش خواهد آمد؟انهدام اين نيروي مخفي چگونه خواهد بود؟پاسخ اين سؤالها نزد ماست.چه كسي اين امر مهم را به دوش خواهد كشيد؟ ميگوييم:ما و در اين راه فراماسونري«گوييم»به طور ناخودآگاه،ياور ما و پوششي مناسب براي اهداف و نقشههايمان خواهد بود.البته برنامههاي اجرايي ما چون گذشته در جايگاه مخفي و اصلي خود به صورت سرّي و غير قابل دسترس محفوظ باقي ميماند. در اينجا ديگر آزادي ضرري ندارد و ميتوان براي آن جايي در اقتصاد دولت پيدا كرد،به گونهاي كه به رفاه مردم هيچ آسيبي نرساند.البته اين وضعيت فقط در سايه ايمان به خدا و برادري انسانها تحقق ميپذيرد و با برابري و مساوات هيچ ارتباطي ندارد،كه ناموس طبيعت نيز اين موضوع را نفي ميكند.تفاوت در مخلوقات،از قوانين ثابت عالم طبيعت است كه بايد در برابر آن سر تسليم فرود آورد. اگر ايمان به خداوند گسترش يابد حاكميت ملت نيز ممكن ميشود،بدينسان كه زمين به مناطق و نواحي گوناگون تقسيم ميگردد و بر هر اقليم،سرپرستي به عنوان مسئول روحي و معنوي گماشته ميشود.آنگاه مردم با ارشادات و راهنماييهاي او،به وضعيت خويش،از باب مشيت و تقدير الهي راضي خواهند بود و با قناعت برخورد ميكنند. به خاطر همين موضوع ناچاريم اديان را از ريشه بخشكانيم تا بحث خداشناسي از ذهن«گوييم»پاك شود.سپس به جاي تفكر ديني،نيازهاي مادي و آمار و ارقام رياضي را جايگزين ميكنيم و براي آنكه ديگر مجالي براي انديشيدن آنان باقي نگذاريم،فكرشان را به سوي تجارت و صنعت سوق ميدهيم.اينچنين ميتوانيم همه ملتها را كه به دارايي خويش مشغول شدهاند و تنها به فكر كسب در آمد هستند،در كام خويش بگيريم؛ زيرا با اين روش فكر و انديشه آنان از توجه به دشمن مشترك غافل ميماند.دوباره تكرار ميكنيم براي آنكه آزادي را موجب از بين رفتن و متلاشي شدن«گوييم»جلوه دهيم،بايد فعاليت در صنعت را به رقابت و صحنه برخورد بكشانيم.نتيجه اين است كه ثروتهاي عمومي به دست آمده از طريق صنعت،به وسيله مضاربه دست به دست ميگردد و به خزانههاي ما سرازير ميشود. مبارزههاي خشونتبار گروهها،براي غلبه بر يكديگر و همچنين لرزههاي اقتصادي، مردم و اجتماعات بشري را در حالتي از سردي و بيتفاوتي فرو برده و قلب و انديشه آنان را پوچ و بيمحتوي نموده است.اين امر باعث ميشود تا نسبت به سياستهاي موجود حتي مذهب نيز متنفر شوند و خشم دروني پيدا كنند.در اين شرايط تنها آرامبخش و تسلي دهنده آنان ثروتاندوزي و جمعآوري طلا(ثروت)است.طلايي كه آن را ميپرستند و به دليل نيازمندي شديد،خود را در راه آن فدا ميكنند. اكنون لحظه موعود فرا رسيده است و زنگ ساعت به صدا در ميآيد.در اين وقت توده عوام و طبقه فرومايه«گوييم»تحت فرماندهي ما جمع ميشوند و براي مبارزه و سركوبي دشمنان سلطهطلب ما يعني روشنفكران خويش حركت خواهند كرد. البته انگيزه«گوييم»ثروتاندوزي و به دست آوردن غنايم نيست كه نداي ما را لبيك ميگويند،بلكه تنها به منظور انتقامجويي از طبقه روشنفكري است كه سرنوشت،اين لحظه را برايشان رقم زده است. [ شنبه ۱۳۸۶/۰۷/۱۴ ] [ 16:12 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |