منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
پروتكل دوم هدفي كه ما دنبال آن هستيم ايجاب ميكند كه جنگها بدون تغييرات مرزي و توسعه جغرافيايي پايان پذيرد.اين موضوع بايد حتيالامكان رعايت شود و در اين صورت جنگ گرم،تبديل به يك جنگ اقتصادي ميشود و اينجا ديگر،از راه كمكهاي اقتصادي ماست كه ملتها بناچار،توان ما را در پيروز كردن گروهي بر گروهي ديگر در مييابند و برتري ما و دست پنهان و قدرتمندمان را باور خواهند كرد.اين وضعيت باعث ميشود كه هر دو گروه درگير،در دامن دست نشاندگان بينالمللي ما قرار گيرند.دست نشاندگاني كه ميليونها چشم بيدار در اختيار دارند و از ميدان عمل گستردهاي برخوردارند كه هيچ محدوديت و قيدي را نميشناسد. بدين ترتيب حقوق بينالملل عمومي ما ميتواند حقوق خصوصي ملتها را از بين ببرد و در چهارچوب مفهوم گذشته حق،زمينه را براي حاكميت بر همه ملتها فراهم آورد.درست همان طور كه دولتها به وسيله قانون مدني در داخل مرزهاي خويش بر مردم حكومت ميكنند. ما با دقتي كه موفقيتمان را تضمين ميكند،كساني را از ميان مردم انتخاب ميكنيم كه ضمن آمادگي كامل براي خدمت مخلصانه به ما،با فنون سياست و حكومت،هيچ سابقه آشنايي نداشته باشند تا بتوانيم راحتتر شكارشان كنيم و در دست خويش داشته باشيم و از آنها به عنوان پنجههاي قدرتمند خويش براي شكار ديگران استفاده كنيم.آنگاه نابغههايي خبره را به عنوان مسئول،كارشناس و مشاور پشت پرده برايشان ميگماريم. البته اين متخصصان از كودكي به شكل خاص تربيت يافته و براي اداره دنيا اهليت و قابليت پيدا كردهاند و آن طور كه ميدانيم زماني بس طولاني است كه اينها معلومات مورد نياز خويش را از روشهاي سياسي ما،تجربههاي تاريخي بررسي سير حوادث جاري كسب كرده و ميكنند.اما«گوييم»كجا و حكمت كجا؟فاصله بسيار زيادي وجود دارد تا آنها حتي توان دسترسي به حكمت را از راه دسترسي غير جهتدار تاريخ،در خود بيابند.زيرا بيشترين چيزي كه بدان دست مييابند روشهاي نظري است و هرگز با چشم باز و جستوجوگر به نتايج حوادث نگاه نميكنند.بنابراين ما هيچ ارزشي براي آنها قائل نيستيم و آنها را به حال خويش و آنچه دوست دارند،رها ميكنيم تا لحظه شكارشان فرا رسد يا اينكه براي هميشه در آرزوهاي خويش باقي بمانند و با آرزوها و برنامههاي خيالي و افتخار به گذشته زندگي كنند و همين،بايد نقش اصلي آنان در زندگي باشد. ما توانستهايم به آنها بقبولانيم كه معلومات نظري آنان عصاره علم است.ما در راه هدف خويش بايد به وسيله مطبوعاتمان به اين روش ادامه دهيم تا آنها افكار و ديدگاههاي خود را باور كنند.دانشمندان آنها نيز بدون توجه به محك زدن تجربه با منطق،به علم خويش غرور يافتهاند و به سمتي ميروند كه آرا و نظريات خود را به مرحله اجرا در آورند.ولي واقعيت اين است كه آنچه در نظر آنها علم و معرفت است، توسط دست نشاندگان متخصص ما با مهارت و دقت كافي آماده شده تا ذهن آنان در مسير مورد نظر ما جهت بگيرد. مبادا حتي براي يك لحظه تصور كنيد كه اين حرفها بيفايده است.لازم است در كاري كه براي انتشار و موفقيت انديشههاي داروين،ماركس و نيچه كردهايم،فكر كنيد. ما يهوديان نميتوانيم تأثير روشن و با اهميت آموزشهاي خود را در به اشتباه انداختن ذهن«گوييم»ناديده بگيريم.ما در اجراي شيوههاي خود چارهاي نداريم جز آنكه به طرز فكر،اخلاق،تمايلات و گرايشهاي ملتهاي ديگر با عبرت بنگريم تا در كارهاي سياسي و اداري آينده خويش،دچار لغزش و اشتباه نشويم. پيروزي روش ما كه اجزاي آن همه جا و متناسب با هر محيطي پراكنده شده است. بسته به روحيه ملتهايي است كه سر راه ما قرار دارند.اين پيروزي بدون درك صحيح از هدف به نتيجه نميرسد و چنانچه بر پايه نتايج تجربههاي گذشته و توجه به شرايط كنوني استوار نشود،محكوم به شكست است. دولتهاي امروز،دستگاه وسيعي به نام مطبوعات در اختيار دارند كه براي ايجاد جريانهاي ذهني و حركتهاي فكري عمومي از آن استفاده ميكنند.پس مطبوعاتي كه در دست ماست بايد نيازهاي ضروري و حياتي مردم را فرياد بزنند و نارضايتي آنان را اعلام كنند.اين مطبوعات بايد خشم عمومي را برانگيزانند و عوامل آن را به وجود آورند. مطبوعات،مظهر آزادي بيان و انديشه هستند؛ليكن دولتهاي«گوييم»هنوز نميدانند چگونه از آن بهره ببرند.اين بود كه ما به اين دستگاه عظيم مسلط شدهايم و به واسطه آن نيروي محركه و مؤثر خود را به دست آورده و همچنان پشت پرده باقي ماندهايم. پس درود بر مطبوعات.با كمك همين مطبوعات دست ما مملو از طلاهايي است كه در مقابل دريايي از خون و عرق ريخته شده،به دست آوردهايم.آري آنچه را كاشته بوديم درو كرديم.بنابراين عظمت فداكاريها و قربانيان ملت ما مهم نيست؛زيرا هر كشته از ما،نزد خداوند با هزار كشته«گوييم»برابري ميكند. [ جمعه ۱۳۸۶/۰۷/۱۳ ] [ 23:0 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |