منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



سوره واقعه [56]

 

اين سوره ((در مكه )) نازل شده و داراى 96 آيه است .

 

محتواى سوره :.

در ((تـاريخ ‌القرآن )) از ((ابن نديم )) نقل شده كه سوره ((واقعه )) چهل و چهارمين سوره اى است كه بر پيغمبر اكرم (ص ) نازل شده قبل از آن سوره ((طه )) و بعد از آن ((شعرا)) بوده است .

ايـن سـوره ـهمان گونه كه از لحن آن پيداست , و مفسران نيز تصريح كرده اندـدر مكه نازل شده است , هرچند بعضى گفته اند آيه 81 و 82 در مدينه نازل گرديده ,ولى دليلى براى اين گفته در دست نيست , و نشانه اى در آيات مزبور بر اين ادعاوجود ندارد.

سـوره واقـعه چنانكه از نامش پيداست از قيامت و ويژگيهاى آن سخن مى گويد, و اين معنى در تـمـام آيـات 96 گـانه سوره مساله اصلى است , اما از يك نظرمى توان محتواى سوره را در هشت بخش خلاصه كرد:.

1ـ آغاز ظهور قيامت و حوادث سخت و وحشتناك مقارن آن .

2ـ گـروه بـنـدى انـسـانـها در آن روز و تقسيم آنها به ((اصحاب اليمين )),((اصحاب الشمال )) و ((مقربين )).

3ـ بحث مشروحى از مقامات ((مقربين )) و انواع پاداشهاى آنها در بهشت .

4ـ بحث مشروحى درباره ((اصحاب اليمين )) و انواع مواهب الهى بر آنها.

5ـ بحثى درباره ((اصحاب الشمال )) و مجازاتهاى دردناك آنها در دوزخ .

6ـ ذكـر دلائل مـختلفى پيرامون مساله معاد از طريق بيان قدرت خداوند, وخلقت انسان از نطفه ناچيز, و تجلى حيات در گياهان , و نزول باران .

7ـ ترسيمى از حالت احتضار و انتقال از اين جهان به جهان ديگر.

8ـ نظر اجمالى ديگرى روى پاداش و كيفر مؤمنان و كافران .

 

فضيلت تلاوت سوره :.

دربـاره تـلاوت ايـن سـوره روايات زيادى در منابع اسلامى ذكر شده است , ازجمله در حديثى از رسـول خـدا مـى خـوانـيـم : ((كسى كه سوره واقعه را بخواند نوشته مى شود كه اين فرد از غافلان نيست )).

چـرا كـه آيـات سـوره آن قـدر تـكـان دهـنده و بيداركننده است كه جائى براى غفلت انسان باقى نمى گذارد.

در حـديـث ديگرى از امام صادق (ع ) مى خوانيم ((هركس سوره واقعه را در هرشب جمعه بخواند خداوند او را دوست دارد و او را نزد همه مردم محبوب مى كند,و هرگز در دنيا ناراحتى نمى بيند, و فـقـر و فـاقه و آفتى از آفات دنيا دامنگيرش نمى شود, و از دوستان امير مؤمنان على (ع ) خواهد بود)).

روشـن است كه تنها نمى توان با لقلقه زبان اين همه بركات را در اختيار گرفت ,بلكه بايد به دنبال تلاوت , فكر و انديشه , و به دنبال آن حركت و عمل باشد.

 

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.

(آيه1)ـ مسائل مربوط به قيامت در قرآن مجيد معمولا با ذكر حوادث عظيم و انقلابى و كوبنده در آغاز آن تـوام است , و اين در بسيارى از سوره هاى قرآن كه بحث ازقيامت مى كند كاملا به چشم مى خورد در سوره واقعه كه بر محور معاد دور مى زندنيز همين معنى كاملا در نخستين آياتش مشهود است .

در آغاز مى فرمايد: ((هنگامى كه واقعه عظيم (قيامت ) واقع شود)) (اذا وقعت الواقعة ).

(آيه2)ـ ((هيچ كس نمى تواند آن را انكار كند)) (ليس لوقعتها كاذبة ).

چـرا كـه حـوادث پـيش از آن به قدرى عظيم و شديد است كه آثار آن در تمام ذرات جهان آشكار مى شود.

(آيـه3)ـ بـه هـر حـال رستاخيز نه تنها با دگرگونى كائنات توام است بلكه انسانها هم دگرگون مـى شـوند همان گونه كه در آيه موردبحث مى فرمايد: گروهى راپائين مى آورد و گروهى را بالا مى برد))! (خافضة رافعة ).

مستكبران گردنكش و ظالمان صدرنشين سقوط مى كنند, و مستضعفان مؤمن و صالح بر اوج قله افـتـخـار قرار مى گيرند, گروهى در قعر جهنم سقوط مى كنند, وگروه ديگرى در اعلا عليين بهشت جاى مى گيرند, و اين است خاصيت يك انقلاب بزرگ و گسترده الهى !.

و لـذا در روايـتـى از امـام على بن الحسين (ع ) مى خوانيم كه در تفسير اين آيه فرمود: ((رستاخيز خافضه است چرا كه به خدا سوگند دشمنان خدا را در آتش ساقط مى كند, و واقعه است چرا كه به خدا سوگند اوليااللّه را به بهشت بالا مى برد)).

(آيـه4)ـ سـپـس بـه توصيف بيشترى در اين زمينه پرداخته مى گويد: ((در آن هنگام كه زمين به شدت به لرزه در مى آيد)) (اذا رجت الا رض رجا).

(آيه5)ـ اين زلزله به قدرى عظيم و شديد است كه ((كوهها درهم كوبيده مى شود)) (وبست الجبال بسا).

(آيه6)ـ ((و به صورت غبار پراكنده در مى آيد)) (فكانت هباء منبثا).

اكـنون بايد انديشيد كه آن زلزله و انفجار تا چه حد سنگين است كه مى تواندكوههاى عظيم را كه در صـلابـت و اسـتحكام ضرب المثل است آن چنان متلاشى كندكه تبديل به غبار پراكنده كند, و فريادى كه از اين انفجار عظيم برمى خيزد از آن هم وحشتناك تر است .

(آيـه7)ـ بـعـد از بـيـان وقـوع اين واقعه عظيم و رستاخيز بزرگ به چگونگى حال مردم در آن روز پـرداخـتـه , و قبل از هر چيز آنها را به سه گروه تقسيم كرده , مى گويد:((و شما (در آن روز) سه گروه خواهيد بود)) (وكنتم ازواجا ثلثة ).

(آيـه8)ـ در مـورد دسـتـه اول مـى فـرمـايـد: (((نخست ) سعادتمندان وخجستگان (هستند) چه سعادتمندان و خجستگانى ))! (فاصحاب الميمنة مـااصحاب الميمنة ).

مـنـظور از ((اصحاب الميمنه )) كسانى هستند كه نامه اعمالشان را به دست راستشان مى دهند و اين امر در قيامت رمز و نشانه اى براى مؤمنان نيكوكار وسعادتمند و اهل نجات است , چنانكه بارها در آيات قرآن به آن اشاره شده .

تـعبير به ((مـا اصحاب الميمنة )) (چه گروه سعادتمندى ؟) براى بيان اين حقيقت است كه حد و نهايتى براى خوشبختى و سعادت آنها متصور نيست .

(آيـه9)ـ سـپـس بـه ذكـر گـروه دوم پـرداخته ,مى افزايد:((گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند چه شقاوتمندان وشومانى )) (واصحاب المشئمة مـا اصحاب المشئمة ).

گروهى بدبخت و تيره روز و بيچاره و بينوا كه نامه هاى اعمالشان را به دست چپشان مى دهند كه خود نشانه و رمزى است براى تيره بختى و جرم و جنايت آنها.

تعبير به ((مـا اصحاب المشئمة )) نيز در اينجا نهايت بدبختى و شقاوت آنها رامنعكس مى سازد.

(آيـه10)ـ سـرانـجـام گـروه سوم را چنين توصيف مى كند: ((و پيشگامان ,پيشگامند)) (والسابقون السابقون ).

((سـابـقـون )) كـسانى هستند كه نه تنها در ايمان پيشگامند, كه در اعمال خير وصفات و اخلاق انسانى نيز پيشقدمند, آنها ((اسوه )) و ((قدوه )) مردمند, و امام وپيشواى خلقند, و به همين دليل مقربان درگاه خداوند بزرگند.

و اگـر در روايـات اسـلامـى گـاه ((سـابـقـون )) بـه چهارنفر ((هابيل )) و((مؤمن آل فرعون ))و ((حـبـيـب نـجـار)) كـه هـركـدام در امـت خـود پـيـشـگـام بـودنـد, و هـمـچـنـيـن امـيـرمـؤمـنـان عـلى بن ابي طالب (ع ) كه نخستين مسلمان از مردان بود تفسير شده , در حقيقت بيان مصداقهاى روشن آن است , و به معنى محدود ساختن مفهوم آيه نيست .

(آيه11)ـ ((آنها مقربانند)) (اولئك المقربون ).

(آيـه12)ـ سـپـس در يـك جـمله كوتاه مقام والاى مقربان را روشن ساخته ,مى گويد: مقربان ((در باغهاى پرنعمت بهشت )) جاى دارند (فى جنات النعيم ).

تعبير ((جنات النعيم )) انواع نعمتهاى مادى ومعنوى بهشت را شامل مى شود.

(آيـه13)ـ ايـن آيـه به چگونگى تقسيم نفرات آنها در امم گذشته و اين امت اشاره كرده , مى گويد: ((گروه زيادى (از آنها) از امتهاى نخستينند)) (ثلة من الا ولين ).

(آيه14)ـ ((و (گروه ) اندكى از امت آخرين )) (وقليل من الا خرين ).

طبق دو آيه فوق گروه زيادى از مقربان از امتهاى پيشينند, و تنها كمى از آنها ازامت محمد(ص ) مى باشند.

(آيه15)ـ در ايـنـجـا انـواع نـعمتهاى بهشتى را كه نصيب گروه سوم يعنى مقربان مى شودبازگو مى كند, نـعمتهائى كه هريك از ديگرى دل انگيزتر و روح پرورتر است ,نعمتهائى كه مى توان آنها را در هفت بخش خلاصه كرد.

نخست مى فرمايد: آنها ((بر تختهائى كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند)) (على سرر موضونة ).

(آيـه16)ـ ((در حـالـى كه بر آن تكيه زده و روبه روى يكديگرند)) و مجلسى پراز انس و سرور دارند (متكئين عليها متقابلين ).

در قرآن مجيد كرارا از تختهاى بهشتى و مجالس دسته جمعى بهشتيان توصيفهاى جالبى شده كه نـشـان مـى دهـد يـكـى از مهمترين لذات آنها همين جلسات انس و انجمنهاى دوستانه است , اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چيست ؟كسى به درستى نمى داند.

(آيـه17)ـ سـپـس از دومـين موهبت آنها سخن گفته , مى فرمايد: ((نوجوانانى جاودان (در شكوه و طـراوت ) پـيـوسـتـه گرداگرد آنان مى گردند)) و در خدمت آنهاهستند (يطوف عليهم ولدان مخلدون ).

(آيـه18)ـ اين نوجوانان زيبا ((با قدحها و كوزه ها و جامهاى (پر از شراب طهور كه ) ازنهرهاى جارى بهشتى )) برداشته شده در اطراف آنها مى گردند و آنان را سيراب مى كنند (باكواب واباريق وكاس من معين ).

(آيـه19)ـ امـا نـه شـرابـى كـه عـقـل و هوش را ببرد و مستى آورد, بلكه هنگامى كه بهشتيان آن را مى نوشند ((از آن دردسر نمى گيرند و نه مست مى شوند))(لا يصدعون عنها ولا ينزفون ).

تـنـهـا يـك حالت نشئه روحانى توصيف ناپذير به آنها دست مى دهد كه تمام وجودشان را در لذتى بى نظير فرو مى برد!.

(آيـه20)ـ سـپـس بـه چهارمين و پنجمين قسمت از نعمتهاى مادى مقربان دربهشت اشاره كرده , مـى گـويـد: ((و مـيـوه هـايـى از هـر نوع كه انتخاب كنند)) به آنها تقديم مى كنند (وفاكهة مما يتخيرون ).

(آيه21)ـ ((وگوشت پرنده از هرنوع كه مايل باشند)) (ولحم طير ممايشتهون ).

مقدم داشتن ميوه بر گوشت , به خاطر آن است كه از نظر تغذيه بهتر و عاليتراست , به علاوه ميوه قبل از غذا لطف ديگرى دارد.

البته از بعضى ديگر از آيات قرآن استفاده مى شود كه شاخه هاى درختان بهشتى كاملا در دسترس بـهـشتيان است , بطورى كه به آسانى مى توانند از هرگونه ميوه اى شخصا تناول كنند اين معنى , دربـاره غـذاهـاى ديـگـر بـهشتى نيز مسلما صادق است , ولى شك نيست , كه وقتى خدمتكارانى آن چنان غذاهائى اين چنين را براى آنها بياورند لطف و صفاى ديگرى دارد, و يك نوع احترام و اكرام بيشتر نسبت به بهشتيان و رونق و صفاى افزونتر براى مجالس انس آنهاست .

(آيه22)ـ سپس به ششمين نعمت كه همسران پاك و زيبا است اشاره كرده ,مى گويد: ((و همسرانى از حورالعين دارند)) (وحور عين ).

(آيه23)ـ ((همچون مرواريد در صدف پنهان ))! (كامثال اللؤلؤ المكنون ).

آنها از چشم ديگران كاملا مستورند, نه دستى به آنها رسيده , و نه چشمى برآنها افتاده است !.

(آيـه24)ـ بـعد از ذكر اين شش موهبت جسمانى مى افزايد: ((اينها همه پاداشى است در برابر اعمالى كه انجام مى دادند)) (جزاء بما كانوا يعملون ).

تـا تـصـور نشود اين نعمتهاى بى شمار بهشتى بى حساب به كسى داده مى شود,و يا ادعاى ايمان و عـمـل صـالح براى نيل به آنها كافى است ; نه , عمل مستمر وخالص لازم است تا اين الطاف نصيب انسان شود.

(آيه25)ـ هفتمين و آخرين نعمت آنها كه جنبه معنوى دارد اين است كه : درآن (باغهاى بهشتى ) نه لغو و بيهوده اى مى شنوند, نه سخنان گناه آلود)) (لا يسمعون فيها لغوا ولا تاثيما).

نـه در آنـجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد, و نه استهزا و غيبت , نه كلمات نيش دار, نه تعبيرات گـوش خـراش , نـه سخنان لغو و بيهوده و بى اساس , هر چه هست در آنجا لطف و صفا و زيبائى و متانت و ادب و پاكى است و چه عالى است محيطى كه سخنان آلوده در آن نباشد.

(آيه26)ـ سپس مى افزايد: ((تنها چيزى كه در آنجا مى شنوند سلام است سلام ))! (الا قيلا سلا ما سلا ما).

سلام و درود خداوند و ملائكه مقربين او, و سلام و درود خودشان به يكديگر, در آن جلسات پرشور و پرصفا كه لبريز از دوستى و محبت است .

 

[ سه شنبه ۱۳۸۶/۰۲/۱۸ ] [ 22:8 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب