منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



* تمثيل

 

 

 

يكي از نمونه هاي هنرمندي در انديشه و بيان و قلم، قدرت «تمثيل» است. در اصطلاح ادبي، تمثيل آن است كه براي تفهيم بهتر موضوعات و مباحث عقلي و فلسفي و حتّي اعتقادي و اخلاقي، از مثال هاي محسوس و ملموس استفاده شود تا آن نكته ي معقول، به كمك يك مثال محسوس بهتر فهميده شود. تمثيل، يا تشبيه معقول به محسوس، در ادبيات فارسي و شعر هم به عنوان يك «سبك» مطرح است و در «سبك هندي»(43) اغلب از اين گونه تمثيل ها استفاده مي شود، مثل اين شعر:

 

من از روييدن خار سر ديوار دانستم

 

كه ناكس كس نمي گردد به اين بالانشيني ها

 

و بيشتر چنين است كه نكته اي عقلي و معنوي در مصرع اوّل مطرح مي شود و در مصرع دوم يك تمثيل محسوس براي آن آورده مي شود. مثل اين شعرصائب:

 

نيست درمان مردم كج بحث را جز خامشي

 

ماهي لب بسته، خون در دل كند قلاّب را

 

يا اين شعر ديگر از او:

 

به خاموشي توان شد گوهر اسرار را مَحرم

 

صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دريا

 

بهره گيري از تمثيل در آيات قرآن و روايات اهل بيت و كلمات انبياي الهي بسيار است و اين گونه مَثل ها همراه با توضيح و شرح، به صورت هاي مختلف تدوين و چاپ شده است.(44) به خاطر تأثيرگذاري تمثيل و كمك به فهم بهتر مطلب و به ياد ماندن و بر دل نشستن، اديبان خوش ذوق و گويندگان با قريحه از تمثيل بهره هاي فراواني برده اند و حكايات تمثيلي كه در «مثنوي» آمده، يكي از اين نمونه هاست.(45) برخي از عالمان دين نيز از اين شيوه در تبليغات مذهبي بهره گرفته و مي گيرند(46) و موفقيّت در بهره گيري از اين شيوه، نتيجه ي ذوق سرشار و نگاه نكته بين و طبع لطيف و هنرمند است.

 

در كلمات حضرت علي (ع) نمونه هاي فراواني از تمثيلات ديده مي شود كه به چند مورد اشاره مي شود:

 

انّما مَثَل الدنيا مَثَل الحَيَّة، لَيِّن مَسُّها، قاتِل سَمُّها'...(47)

 

مَثَل دنيا مِثل مار است، كه لمس كردن آن نرم و خوشايند است، امّا زهر آن كشنده است. فريب خورده ي جاهل به سوي آن جذب مي شود، امّا عاقل فرزانه از آن مي گريزد.

 

به برخي ديگر از اين تمثيلات (بدون آوردن متن عربي حديث) توجّه كنيد:

 

مَثَل آل محمد، همچون ستارگان آسمان است كه هرگاه ستاره اي غروب مي كند، ستاره اي ديگر طلوع مي نمايد.(48)

 

مَثل من در ميان شما، مَثل چراغي در تاريكي است كه هر كس نزد اين چراغ آيد، از فروغ آن بهره مي گيرد.(49)

 

مَثل كساني كه دنيا را خوب شناخته اند، همچون مسافراني اند كه از منزل گاه ويران و خشك، دل كنده و به آباداني روي آورند. ولي كساني كه فريب دنيا خورده و از آخرت دل كنده اند، به كساني مي مانند كه در منزل گاهي پر نعمت بوده اند و به جاي خشك و بي توشه رو كرده اند.(50)

 

مَثل دنيا و آخرت، مِثل مردي است كه دو زن دارد، هرگاه يكي از آن دو را راضي كند، زن ديگر از او مي رنجد.(51)

 

مَثل دنيا مِثل سايه توست، كه اگر بايستي سايه هم مي ايستد. و اگر دنبال سايه ات بروي از تو دور مي شود.(52)

 

مَثل منافق، مانند گياه حَنظل است، كه برگ هايش سبز و خرّم است، امّا طعم آن تلخ است. و مَثل مؤمن مانند تُرنج است كه هم بوي آن و هم طعم آن خوش و نيكوست.(53)

 

كسي كه سرپرست قومي مي شود، بايد پيش از مردم خودش را درست و استوار كند، وگرنه مِثل كسي خواهد بود كه مي خواهد سايه ي يك چوب را راست كند، پيش از آن كه خود آن چوب را راست سازد.(54)

 

حكومت و پادشاهي مثل رودخانه اي بزرگ است كه نهرها و جدول هايي از آن منشعب مي شود. اگر آب رودخانه شيرين باشد، آب نهرها هم شيرين است و اگر آن شور باشد، اين ها هم شور است.(55)

 

شگفت است كه وقتي در تاريكي غذايي جلوي مردم مي گذارند، چراغ روشن مي كنند تا ببينند چه چيزي وارد شكمشان مي شود، ولي وقتي غذاي جان به آنان عرضه مي شود، چراغ فكرشان را روشن نمي كنند تا از پيامدهاي جهل و گناه سالم بمانند.(56)

 

طناب هاي ضخيم، از نخ هاي نازك بافته مي شود و يك قلعه و آبادي مستحكم از خشت به وجود مي آيد و يك جرقّه ي كوچك، شهري بزرگ را به آتش مي كشد.(57)

 

اگر برادر و دوستي داشتي كه از آن رفاقت، چندان خشنود نبودي، آن را بر مردم فاش مكن، زيرا همين دوست (كه خيلي هم مورد پسند تو نيست) مثل شمشير كُند در خانه ي انسان است، كه دشمن را مي ترساند، در حالي كه دشمن نمي داند آن شمشير، كُند است يا تيز!(58)

 

دنيا و آخرت مثل مشرق و مغرب مي مانند كه هر كس به سمت هركدام برود، از آن يكي دور مي شود. دنيادوستي و آخرت دوستي نيز چنين است. (59) 

 

كسي كه دعوت مي كند ولي خودش عمل نمي كند، مثل تيراندازي است كه بدون زِه، تيرمي افكند (كه جلو نخواهد رفت).(60)

 

حضرت علي (ع) به كسي كه درباره ي دشمنش به نحوي سخن چيني مي كرد كه به زيان خودش هم بود، فرمود:

 

تو مثل كسي هستي كه بر خودش نيزه مي زند، تا نوك نيزه، فردي را كه پشت سر او سوار بر مركب شده، بكشد.(61)

 

گزينش دوست، مثل وصله اي است كه براي لباس انتخاب مي كني. پس اين وصله را هم شكل و همسان انتخاب كن.(62)

 

اينها نمونه هايي چند، از انبوه تمثيل هايي است كه درسخنان اميرمؤمنان به كار رفته و در نهج البلاغه، از اين دست تمثيلات، فراوان است و قدرت امام را بر استخدام مثال هاي محسوس براي تفهيم مطالب عقلي مي رساند و نشانه ي چيره دستي آن پيشواي بلاغت و سخن وري در بهره گيري از اين هنر است.

 

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

43) مثل شعرهاي صائب تبريزي و بيدل هندي.

44) از جمله رك: «امثال قرآن»، علي اصغر حكمت، «الامثال و الحكم» رازي، «تفسير امثال القرآن» اسماعيلي، «موسوعة الامثال القرآنية» محمد عبدالوهاب عبدالطيف.

45) رك: «مآخد قصص و تمثيلات مثنوي» از بديع الزمان فروزان فر، انتشارات امير كبير.

46) مثل آقاي حائري شيرازي و آقاي قرائتي. رك: «تمثيلات» از حائري شيرازي.

47) نهج البلاغه، صبحي صالح، حكمت 119.

48) همان، خ 100.

49) همان، خ 187.

50) همان، نامه ي 31 (فراز 51).

51) غررالحكم، ج 2، ص 538.

52) همان، ج 6، ص 134.

53) همان، ص 138.

54) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد،ج 20، ص 269.

55) همان، ص 279.

56) همان، ص 261.

57) همان، ص 292.

58) همان، ص 309.

59) نهج البلاغه، حكمت 103.

60) همان، حكمت 337.

61) همان، حكمت 296.

62) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد،ج 20، ص 309.

 

امام علي(ع) و هنر / جواد محدثي

[ دوشنبه ۱۳۸۶/۰۲/۰۳ ] [ 17:1 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب