منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
سوره طلاق [65] اين سوره در ((مدينه )) نازل شده و داراى 12 آيه است . محتواى سوره : محتواى اين سوره به دو بخش عمده تقسيم مى شود . بخش اول هفت آيه نخستين سوره است كه پيرامون طلاق و مسائل مربوطبه آن سخن مى گويد. بـخش دوم كه در حقيقت انگيزه اجراى بخش اول است از عظمت خداوند,و عظمت مقام رسول او, و پـاداش صـالـحـان , و مـجازات بدكاران , بحث مى كند, ومجموعه منسجمى را براى ضمانت اجراى اين مساله مهم اجتماعى ارائه مى دهد,ضمنا اين سوره نام ديگرى نيز دارد و آن سوره ((نسا قصرى )) (بر وزن و معنى صغرى ) در مقابل سوره معروف نسا است كه ((نسا كبرى )) مى باشد. فضيلت تلاوت سوره : در حـديثى از پيغمبراكرم (ص ) آمده است : ((هركس سوره طلاق را بخواند (و آن را در برنامه هاى زندگى خود به كار بندد) بر سنت پيامبر از دنيا مى رود)). به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. (آيه1) -در نـخستين آيه روى سخن را به پيامبراسلام (ص ) به عنوان پيشواى بزرگ مسلمانان كرده سپس يـك حكم عمومى را با صيغه جمع بيان مى كند, مى فرمايد: ((اى پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طـلاق دهـيـد در زمـان عـده آنـهـا را طلاق گوييد)) (يـا ايها النبى اذا طلقتم النسـاءفطلقوهن لعدتهن ). يـعـنـى , صيغه طلاق در زمانى اجرا شود كه زن از عادت ماهيانه پاك شده , و باهمسرش نزديكى نكرده باشد. و اين نخستين شرط طلاق است . سپس به دومين حكم كه مساله نگهداشتن حساب عده است پرداخته ,مى فرمايد: ((و حساب عده را نگه داريد)) (واحصوا العدة ). دقيقا ملاحظه كنيد كه سه بار زن , ايام پاكى خود را به پايان رساند و عادت ماهيانه ببيند, هنگامى كـه سـومين دوران پاكى پايان يافت , و وارد عادت ماهيانه سوم شد, ايام عده سر آمده و پايان يافته است . قابل توجه اين كه : مخاطب به نگهدارى حساب عده , مردان هستند, اين به خاطر آن است كه مساله ((حـق نـفـقـه و مسكن )) برعهده آنهاست , و همچنين ((حق رجوع )) نيز از آن آنان است , وگرنه زنان نيز موظفند كه براى روشن شدن تكليفشان حساب عده را دقيقا نگه دارند. بـعـد از ايـن دسـتور, همه مردم را به تقوا و پرهيزكارى دعوت كرده , مى فرمايد:((و از خدائى كه پروردگار شماست بپرهيزيد)) (واتقوااللّه ربكم ). او پـروردگار و مربى شماست , و دستوراتش , ضامن سعادت شما مى باشد,بنابراين فرمانهاى او را به كار بنديد و از عصيان و نافرمانيش بپرهيزيد. بـعـد بـه ((سـومـين )) و ((چهارمين )) حكم ـ كه يكى مربوط به شوهران و ديگرى مربوط به زنان اسـت ـ پـرداخته , مى فرمايد: ((نه شما آنها را ازخانه هايشان , بيرون كنيد و نه آنها (در دوران عده ) بيرون روند)) (لا تخرجوهن من بيوتهن ولا يخرجن ). گـرچه بسيارى از بى خبران , اين حكم اسلامى را به هنگام طلاق اصلا اجرانمى كنند, و به محض جارى شدن صيغه طلاق , هم مرد به خود اجازه مى دهد كه زن را بيرون كند, و هم زن خود را آزاد مـى پـندارد كه از خانه شوهر خارج شود و به خانه بستگان بازگردد, ولى اين حكم اسلامى فلسفه بـسيار مهمى دارد, زيرا علاوه برحفظ احترام زن , غالبا زمينه را براى بازگشت شوهر از طلاق , و تحكيم پيوندزناشوئى , فراهم مى سازد. پـشت پا زدن به اين حكم مهم اسلامى كه در متن قرآن مجيد آمده است سبب مى شود بسيارى از طـلاقـهـا بـه جـدائى دائم مـنـتهى شود, در حالى كه اگر اين حكم اجرا مى شد, غالبا به آشتى و بازگشت مجدد منتهى مى گشت . ولـى از آنـجـا كـه گـاهـى شـرائطـى فـراهـم مـى شـود كـه نگهدارى زن بعد از طلاق درخانه طـاقـت فـرسـاسـت , به دنبال آن پنجمين حكم را به صورت استثنا اضافه كرده ,مى گويد: ((مگر اين كه كار زشت آشكارى انجام دهند)) (الا ان ياتين بفـاحشة مبينة ). مـثـلا آنقدر ناسازگارى , بدخلقى , و بدزبانى با همسر و كسان او كند كه ادامه حضور او در منزل , باعث مشكلات بيشتر گردد. بـه دنبال بيان اين احكام به عنوان تاكيد مى افزايد: ((اينها حدود و مرزهاى الهى است و هركس از حـدود الـهـى تجاوز كند به خويشتن ستم كرده )) (وتلك حدوداللّه ومن يتعد حدوداللّه فقد ظلم نفسه ). چرا كه اين قوانين و مقررات الهى ضامن مصالح خود مكلفين است . و در پـايـان آيـه ضـمـن اشاره لطيفى به فلسفه عده , و عدم خروج زنان از خانه واقامتگاه اصلى , مـى فرمايد: ((تو نمى دانى شايد خداوند بعد از اين , وضع تازه (ووسيله اصلاحى ) فراهم كند)) (لا تدرى لعل اللّه يحدث بعد ذلك امرا). بـا گـذشـتـن زمـان , طوفان خشم و غضب كه غالبا موجب تصميمهاى ناگهانى در امر طلاق و جـدائى مـى شود فرو مى نشيند, و حضور دائمى زن در خانه در كنارمرد در مدت عده , و يادآورى عـواقب شوم طلاق , مخصوصا در آنجا كه پاى فرزندانى در كار است , و اظهار محبت هر يك نسبت به ديگرى , زمينه ساز رجوع مى گردد. در حـديـثى از امام باقر(ع ) مى خوانيم : ((زن مطلقه در دوران عده اش مى تواند آرايش كند, سرمه در چشم نمايد, و موهاى خود را رنگين , و خود را معطر,و هر لباسى كه مورد علاقه اوست بپوشد, زيرا خداوند مى فرمايد: شايد خدا بعد ازاين ماجرا وضع تازه اى فراهم سازد, و ممكن است از همين راه زن بار ديگر قلب مرد را تسخير كرده و مرد رجوع كند)). طلاق منفورترين حلالها. اصـل مساله طلاق يك ضرورت است , اما ضرورتى كه بايد به حداقل ممكن تقليل يابد, و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود. بـه هـمين دليل در روايات اسلامى , شديدا از طلاق مذمت گرديده , درحديثى از امام صادق (ع ) مى خوانيم : ((چيزى از امور حلال , در پيشگاه خدا مبغوضتراز طلاق نيست )). چرا كه طلاق مشكلات زيادى براى خانواده ها, زنان و مردان و مخصوصافرزندان به وجود مى آورد. (آيه2)-در ادامـه بـحـثـهـاى مـربـوط بـه ((طلاق )) در اين آيه به چند حكم ديگر اشاره مى كند, نخست مـى فرمايد: ((و چون عده آنها سر آمد, آنها را بطرز شايسته اى نگه داريد يا بطرز شايسته اى از آنان جدا شويد)) (فاذا بلغن اجلهن فامسكوهن بمعروف او فـارقوهن بمعروف ). مـنـظـور از ((بـلـغن اجلهن )) (رسيدن به پايان مدت ) رسيدن به اواخر مدت است وگرنه رجوع كردن بعد از پايان عده جايز نيست مگر اين كه نگهدارى آنها از طريق عقد جديد صورت گيرد. همان گونه كه زندگى مشترك بايد روى اصول صحيح و طرز انسانى و شايسته باشد, جدائى نيز بـايـد خـالى از هرگونه جار و جنجال و دعوى و نزاع وبدگوئى و ناسزا و اجحاف و تضييع حقوق بـوده بـاشـد, چـرا كه ممكن است درآينده اين زن و مرد بار ديگر به فكر تجديد زندگى مشترك بيفتند, ولى بدرفتاريهاى هنگام جدائى چنان جو فكرى آنها را تيره و تار ساخته كه راه بازگشت را به روى آنهامى بندد, از سوى ديگر بالاخره هر دو مسلمانند و متعلق به يك جامعه , و جدائى توام با مـخـاصـمـه و امـور نـاشـايست نه تنها در خود آنها اثر مى گذارد كه در ميل دوطرف هم اثرات زيانبارى دارد, و گاه زمينه همكاريهاى آنها را در آينده بكلى بر بادمى دهد. سپس به دومين حكم اشاره كرده , مى افزايد: ((و (هنگام طلاق و جدائى ) دومرد عادل از خودتان را گـواه گـيـريـد)) (واشهدوا ذوى عدل منكم ) تا اگردر آينده اختلافى روى دهد, هيچ يك از طرفين , نتوانند واقعيتها را انكار كنند. و در سـومـيـن دسـتور, وظيفه شهود را چنين بيان مى كند: ((و شهادت را براى خدا برپا داريد)) (واقيموا الشهـادة للّه ). مبادا تمايل قلبى شما به يكى از دو طرف , مانع شهادت به حق باشد. سپس به عنوان تاكيد درباره تمام احكام گذشته مى افزايد: ((اين چيزى است كه مؤمنان به خدا و روزقيامت به آن اندرز داده مى شوند))! (ذلكم يوعظ به من كـان يؤمن باللّه واليوم الا خر). و از آنـجـا كه گاهى مسائل مربوط به معيشت و زندگى آينده و يا گرفتاريهاى ديگر خانوادگى سـبب مى شود كه دو همسر به هنگام طلاق يا رجوع , و يا دو شاهدبه هنگام شهادت دادن از جاده حـق و عـدالت منحرف شوند در پايان آيه مى فرمايد:((و هركس از خدا بپرهيزد و ترك گناه كند خداوند براى او راه نجاتى قرار مى دهد)) ومشكلات زندگى او را حل مى كند (ومن يتق اللّه يجعل له مخرجا). (آيه3)- ((و او را از جائى كه گمان ندارد روزى مى دهد)) (ويرزقه من حيث لا يحتسب ). ((و هركس بر خداوند توكل كند (و كار خود را به او واگذارد خدا) كفايت امرش را مى كند)) (ومن يتوكل على اللّه فهو حسبه ). ((خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند; و خدا براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است )) (ان اللّه بـالغ امره قد جعل اللّه لكل شى قدرا). به اين ترتيب به زنان و مردان و شهود هشدار مى دهد كه از مشكلات حق نهراسند, و مجرى عدالت بـاشـنـد, و گـشـايـش كـارهاى بسته را از خدا بخواهند چرا كه خداوند تضمين كرده كه مشكل پرهيزكاران را بگشايد. آيـات فـوق از امـيـدبـخش ترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا وجان را نور و ضيا مـى بـخـشـد, پـرده هاى ياس و نوميد را مى درد, و به تمام افرادپرهيزكار باتقوا وعده نجات و حل مشكلات مى دهد. در حـديـثـى از رسـول خدا(ص ) نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: ((خداوندپرهيزكاران را از شبهات دنيا و حالات سخت مرگ و شدائد روزقيامت رهائى مى بخشد)). (آيه4)-از جمله احكامى كه از آيات گذشته استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد ازطلاق است , و از آنجا كـه در آيه 228 سوره بقره حكم زنانى كه عادت ماهيانه مى بينند در مساله عده روشن شده است كه بايد سه بار پاكى را پشت سر گذاشته عادت ماهانه ببينند هنگامى كه براى بار سوم وارد عادت مـاهـانـه شـدنـد عـده آنـها پايان يافته , ولى در اين ميان افراد ديگرى هستند كه به عللى عادت ماهانه نمى بينند و يا باردارند, آيه مورد بحث حكم اين افراد را روشن ساخته و بحث عده را تكميل مى كند. نـخـسـت مـى فـرمـايـد: ((و از زنانتان آنان كه از عادت ماهانه مايوسند اگر در وضع آنها (از نظر بـاردارى ) شك كنيد عده آنان سه ماه است )) (واللا ئى يئسن من المحيض من نسـائكم ان ارتبتم فعدتهن ثلثة اشهر). ((و هـمچنين آنها كه عادت ماهانه نديده اند)) آنها نيز بايد سه ماه تمام عده نگهدارند (واللا ئى لم يحضن ). سپس به سومين گروه اشاره كرده , مى افزايد: ((و عده زنان باردار اين است كه بار خود را بر زمين بگذارند)) (واولا ت الا حمـال اجلهن ان يضعن حملهن ). بـه ايـن ترتيب حكم سه گروه ديگر از زنان در آيه فوق مشخص شده است , دوگروه بايد سه ماه عـده نـگهدارند, و گروه سوم يعنى , زنان باردار با وضع حمل عده آنان پايان مى گيرد, خواه يك ساعت بعد از طلاق وضع حمل كنند يا مثلا هشت ماه . مـنـظـور از جـمله ((ان ارتبتم )) (هرگاه شك و ترديد كنيد) احتمال و شك دروجود ((حمل )) اسـت , بـه اين معنى كه اگر بعد از سن ياس (سن پنجاه سالگى در زنان عادى و شصت سالگى در زنـان قـرشـى ) احـتمال وجود حمل در زنى برود بايد عده نگهدارد, اين معنى هرچند كمتر اتفاق مى افتد ولى گاه اتفاق افتاده است . و بـالاخره در پايان آيه مجددا روى مساله تقوا تكيه كرده , مى فرمايد: ((وهركس تقواى الهى پيشه كند خداوند كار را بر او آسان مى سازد)) (ومن يتق اللّه يجعل له من امره يسرا). [ چهارشنبه ۱۳۸۶/۰۱/۰۱ ] [ 17:54 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |