منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
ادامه سوره جمعه
(آيـه7)ـ سپس به دليل اصلى وحشت آنها از مرگ اشاره كرده , مى افزايد:((ولى آنان هرگز تمناى مرگ نمى كنند به خاطر اعمالى كه از پيش فرستاده اند))(ولا يتمنونه ابدا بمـا قدمت ايديهم ). ((و خداوند ظالمان را به خوبى مى شناسد)) (واللّه عليم بالظالمين ). در حـقـيـقـت ترس انسان از مرگ به خاطر يكى از دو عامل است : يا به زندگى بعد از مرگ ايمان ندارد, و مرگ را هيولاى فنا و نيستى مى پندارد, و طبيعى است كه انسان از نيستى و عدم بگريزد. و يا اين كه به جهان پس از مرگ معتقد است اما پرونده اعمال خود را چنان تاريك و سياه و خالى از حسنات مى بيند كه از حضور در آن دادگاه بزرگ سخت بيمناك است و از آنجا كه يهود معتقد به معاد و جهان پس از مرگ بودند طبعا علت وحشت آنها از مرگ , عامل دوم بود. (آيه8)ـ ولى مسلما اين وحشت و اضطراب مشكلى را حل نمى كند;مرگ , شترى است كه بر در خانه هـمه خوابيده است لذا قرآن مى گويد: اى پيامبر! به آنها ((بگو: اين مرگى كه از آن فرار مى كنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد)) (قل ان الموت الذى تفرون منه فانه ملا قيكم ). ((سـپـس بـه سـوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مى شويد آنگاه شمارا از آنچه انجام مى داديد خبر مى دهد)) (ثم تردون الى عـالم الغيب والشهـادة فينبئكم بمـا كنتم تعملون ). قـانـون مـرگ از عـمومى ترين و گسترده ترين قوانين اين عالم است , انبيا بزرگ الهى و فرشتگان مقرب همه مى ميرند, و جز ذات پاك خداوند در اين جهان باقى نمى ماند, ((كل من عليهـا فـان ويبقى وجه ربك ذوالجلا ل والا كرام )). (الرحمن /26و27). هـم مـرگ از قوانين مسلم اين عالم است , و هم حضور در دادگاه عدل خدا وحسابرسى اعمال و هم خداوند از تمام اعمال بندگان دقيقا آگاه است . بـنـابـرايـن تنها راه براى پايان دادن به اين وحشت , پاكسازى اعمال , وشستشوى دل از آلودگى گناه مى باشد كه هركس حسابش پاك است از محاسبه اش چه باك . (آيه9)ـ شان نزول : در شان نزول اين آيه و سه آيه بعد يا خصوص آخرين آيه اين سوره روايات مختلفى نقل شده همه آنها از اين معنى خبر مى دهد كه در يكى ازسالها كه مردم مدينه گرفتار خشكسالى و گـرسـنگى و افزايش نرخ اجناس شده بودند((دحيه )) با كاروانى از شام فرارسيد و با خود مواد غذائى آورده بود, در حالى كه روزجمعه بود و پيامبر(ص ) مشغول خطبه نماز جمعه بود. طـبـق مـعمول براى اعلام ورود كاروان طبل زدند و حتى بعضى ديگر آلات موسيقى را نواختند, مـردم بـا سرعت خود را به بازار رساندند, در اين هنگام مسلمانانى كه در مسجد براى نماز اجتماع كرده بودند خطبه را رها كرده و براى تامين نيازهاى خود به سوى بازار شتافتند, تنها دوازده مرد و يك زن در مسجد باقى ماندند ـ آيه نازل شد و آنها را سخت مذمت كرد. پيامبر(ص ) فرمود: ((اگر اين گروه اندك هم مى رفتند از آسمان سنگ بر آنهامى باريد)). تفسير:.در آيـات گـذشته بحثهاى فشرده اى پيرامون توحيد و نبوت و معاد,و نيز مذمت يهود دنياپرست آمده بود در اينجا به گفتگو پيرامون يكى از مهمترين وظائف اسلامى كه در تقويت پايه هاى ايمان تـاثير فوق العاده دارد, و از يك نظرهدف اصلى سوره را تشكيل مى دهد, يعنى نماز جمعه و بعضى از احكام آن مى پردازد. نـخست همه مسلمانان را مخاطب قرار داده , مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كـه بـراى نـماز روز جمعه اذان گفته مى شود به سوى ذكر خدا(خطبه و نماز) بشتابيد و خريد و فـروش را رهـا كـنـيـد, ايـن براى شما بهتر است اگرمى دانستيد)) (يـا ايها الذين آمنوا اذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكراللّه وذروا البيع ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون ). بـه ايـن تـرتيب هنگامى كه صداى اذان نماز جمعه بلند مى شود مردم موظفندكسب و كار را رها كرده به سوى نماز كه مهمترين ياد خداست بشتابند. البته ترك خريد و فروش مفهوم وسيعى دارد كه هر كار مزاحمى را شامل مى شود. مـنـظـور از ((ذكراللّه )) در درجه اول ((نماز)) است , ولى مى دانيم خطبه هاى نمازجمعه هم كه آميخته با ذكر خداست , در حقيقت بخشى از نماز جمعه است ,بنابراين بايد براى شركت در آن نيز تسريع كرد. (آيه10)ـ در اين آيه مى افزايد: ((و هنگامى كه نماز پايان گرفت (شما آزاديد)در زمين پراكنده شويد و از فـضـل خدا بطلبيد و خدا را بسيار ياد كنيد شايد رستگارشويد)) (فاذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الا رض وابتغوا من فضل اللّه واذكروااللّه كثيرا لعلكم تفلحون ). (آيـه11)ـ در آخـرين آيه سوره كسانى كه پيغمبراكرم (ص ) را به هنگام نمازجمعه رها كردند و براى خريد از قافله تازه وارد به بازار شتافتند شديدا مورد ملامت قرار داده , مى گويد: ((هنگامى كه آنها تـجارت يا سرگرمى و لهوى را ببينند پراكنده مى شوند و به سوى آن مى روند, و تو را ايستاده (در حـالى كه خطبه نماز جمعه مى خوانى ) به حال خود رها مى كنند)) (واذا راوا تجـارة او لهوا انفضوا اليهـاوتركوك قـائما). ولـى بـه آنـهـا ((بـگـو: آنـچـه نـزد خـداسـت بـهـتر از لهو و تجارت بهتر است و خداوندبهترين روزى دهندگان است )) (قل مـا عنداللّه خير من اللهو ومن التجـارة واللّه خيرالرازقين ). ثواب و پاداش الهى و بركاتى كه از حضور در نماز جمعه و شنيدن مواعظ واندرزهاى پيامبر(ص ) و تـربـيـت مـعـنوى و روحانى عائد شما مى شود قابل مقايسه باهيچ چيز ديگر نيست , و اگر از اين مى ترسيد كه روزى شما بريده شود اشتباه مى كنيد, خداوند بهترين روزى دهندگان است . تـعـبـيـر ((لـهو)) اشاره به طبل و ساير آلات لهوى است كه به هنگام ورود قافله تازه اى به مدينه مى زدند كه هم نوعى اخبار و اعلام بود و هم وسيله اى براى سرگرمى و تبليغ كالا. نكته ها: 1ـ نخستين نماز جمعه در اسلام : در بعضى از روايات اسلامى آمده است كه مسلمانان مدينه , پيش از آن كه پيامبر(ص ) هجرت كند, بـا يـكديگر صحبت كردند و گفتند: يهود در يك روز هفته اجتماع مى كنند (روز شنبه ) و نصارى نيزروزى براى اجتماع دارند (يكشنبه ) خوب است ما هم روزى قرار دهيم و درآن روز جمع شويم و ذكـر خدا گوئيم و شكر او را به جا آوريم , آنها روز قبل ازشنبه را كه در آن زمان ((يوم العروبه )) نـامـيـده مى شد, براى اين هدف برگزيدند, وبه سراغ ((اسعدبن زراره )) (يكى از بزرگان مدينه ) رفـتـنـد, او نماز را به صورت جماعت با آنها به جا آورد و به آنها اندرز داد و آن روز, ((روز جمعه )) ناميده شد, زيرا روزاجتماع مسلمين بود. و اين نخستين جمعه اى بود كه در اسلام تشكيل شد. امـا اولين جمعه اى كه رسول خدا(ص ) با اصحابش تشكيل دادند, هنگامى بودكه به مدينه هجرت كرد, وارد مدينه شد, و آن روز روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول هنگام ظهر بود, حضرت , چهار روز در ((قـبـا)) مـاندند و مسجد قبا را بنيان نهادند,سپس روز جمعه به سوى مدينه حركت كرد و به هـنـگـام نـماز جمعه به محله ((بنى سالم )) رسيد, و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپاداشت , و اين اولين جمعه اى بود كه رسول خدا(ص ) در اسلام به جا آورد, خطبه اى هم در اين نماز جمعه خواند كه اولين خطبه حضرت در مدينه بود. 2ـ اهميت نماز جمعه : بهترين دليل بر اهميت اين فريضه بزرگ اسلامى قبل از هر چيز آيات همين سوره است , كه به همه مسلمانان و اهل ايمان دستور مى دهد به محض شنيدن اذان جمعه به سوى آن بشتابند, و هرگونه كسب و كار و برنامه مزاحم را ترك گويند. در احاديث اسلامى نيز تاكيدهاى فراوانى وارد شده است از جمله : درخطبه اى كه موافق و مخالف آن را از پيامبر گرامى اسلام (ص ) نقل كرده اند آمده :. ((خـداونـد نماز جمعه را بر شما واجب كرده هركس آن را در حيات من يا بعداز وفات من از روى اسـتخفاف يا انكار ترك كند خداوند او را پريشان مى كند, و به كار او بركت نمى دهد, بدانيد نماز او قبول نمى شود, بدانيد زكات او قبول نمى شود,بدانيد حج او قبول نمى شود, بدانيد اعمال نيك او قبول نخواهد شد تا از اين كارتوبه كند))!. البته بايد توجه داشت كه مذمتهاى شديدى كه در مورد ترك نماز جمعه آمده در صورتى است كه نماز جمعه واجب عينى باشد. 3ـ فلسفه نماز عبادى ـسياسى جمعه : نماز جمعه , قبل از هر چيز يك عبادت بزرگ دسته جمعى است , و اثرعمومى عبادات را كه تلطيف روح و جان , و شستن دل از آلودگيهاى گناه و زدودن زنگار معصيت از قلب مى باشد دربردارد. وامـا از نـظـر اجـتـمـاعـى و سياسى , يك كنگره عظيم هفتگى است كه بعد ازكنگره سالانه حج , بـزرگترين كنگره اسلامى مى باشد, و به همين دليل در روايتى ازپيغمبر اكرم (ص ) نقل شده كه : ((جمعه حج كسانى است كه قادر به شركت در مراسم حج نيستند)). در حقيقت اسلام , به سه اجتماع بزرگ اهميت مى دهد:. اجتماعات روزانه كه در نماز جماعت حاصل مى شود. اجتماع هفتگى كه در مراسم نماز جمعه است . و اجتماع حج كه در كنار خانه خدا هر سال يك بار انجام مى گيرد. نقش نمازجمعه در اين ميان بسيار مهم است بخصوص اين كه يكى ازبرنامه هاى خطيب در خطبه نمازجمعه , ذكر مسائل مهم سياسى و اجتماعى واقتصادى است . ((پايان سوره جمعه )). [ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۷ ] [ 0:47 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |