|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
سوره حمد3 (آيه 2)ـ بعد از ((بسم اللّه )) كه آغازگر سوره بود, نخستين وظيفه بندگان آن است كه به ياد مبدا بزرگ عالم هستى و نعمتهاى بى پايانش بيفتند, همان نعمتهاى فراوانى كه راهنماى ما درشناخت پروردگار و انگيزه مادر راه عبوديت است .ايـنـكه مى گوئيم : انگيزه , به خاطر آن است كه هر انسانى به هنگامى كه نعمتى به او مى رسد فورا مى خواهد, بخشنده نعمت را بشناسد, و طبق فرمان فطرت به سپاسگزارى برخيزد و حق شكر او را ادا كند به همين جهت علماى علم كلام (عقائد) در نخستين بحث اين علم ((وجوب شكر منعم )) را كه يك فرمان فطرى وعقلى است به عنوان انگيزه خداشناسى , يادآور مى شوند. و اينكه مى گوئيم : راهنماى ما درشناخت پروردگار نعمتهاى اوست , زيرابهترين و جامعترين راه براى شناخت مبدا مطالعه در اسرار آفرينش و رازهاى خلقت و مخصوصا وجود نعمتها در رابطه با زندگى انسانها است . بـه ايـن دو دلـيـل سـوره فـاتـحـة الكتاب با اين جمله شروع مى شود ((حمد وستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است )) (الحمدللّه رب العالمين ). ((حمد)) در لغت به معنى ستايش كردن در برابر كار يا صفت نيك اختيارى اسـت . 1ـ هـر انـسـانـى كـه سرچشمه خير و بركتى است و هر پيامبر و رهبر الهى كه نورهدايت در دلها مـى پـاشد, هر شخص سخاوتمندى كه بخشش مى كند, و هر طبيبى كه مرهمى بر زخم جانكاهى مـى نهد, ستايش آنها از ستايش خدا سرچشمه مى گيرد, چرا كه همه اين مواهب در اصل از ناحيه ذات پاك او است , و نيز اگرخورشيد نورافشانى مى كند, ابرها باران مى بارند, و زمين بركاتش را به ما تحويل مى دهد, همه از ناحيه او است . 2ـ جـالـب ايـنـكـه ((حمد)) تنها در آغاز كار نيست , بلكه پايان كارها نيز چنانكه قرآن به ما تعليم مـى دهـد بـا حـمد خواهد بود, در مورد بهشتيان مى خوانيم : ((سخن آنها در بهشت نخست منزه شـمـردن خداوند از هر عيب و نقص و تحيت آنها سلام ,و آخرين سخنشان الحمدللّه رب العالمين است )) (يونس : 10). 3ـ امـا كـلـمـه ((رب )) در اصـل بـه مـعنى مالك و صاحب چيزى است كه به تربيت و اصلاح آن مى پردازد. 4ـ كلمه ((عالمين )) جمع عالم است و عالم به معنى مجموعه اى است ازموجودات مختلف و هنگامى كه به صورت عالمين جمع بسته مى شود اشاره به تمام مجموعه هاى اين جهان است . در روايـتى از على (ع ) چنين مى خوانيم كه در ضمن تفسير آيه ((الحمدللّه رب العالمين )) فرمود: ((رب العالمين اشاره به مجموع همه مخلوقات است اعم ازموجودات بيجان و جاندار)). (آيـه3 )ـ ((خـداونـدى كـه بـخـشنده و بخشايشگر است و رحمت عام وخاصش همه را رسيده)) (الرحمن الرحيم ). مـعـنـى ((رحـمـن )) و ((رحـيم )) و همچنين تفاوت ميان اين دو كلمه را در تفسيربسم اللّه خوانديم نكته اى كه بايد اضافه كنيم اين است كه اين دو صفت درنمازهاى روزانه ما حداقل 30 بار تـكـرار مـى شـونـد (در هريك از دو ركعت اول نمازدوازده بار) و به اين ترتيب 60 مرتبه خدا را به صـفـت رحمتش مى ستائيم و اين درسى است براى همه انسانها كه خود را در زندگى بيش از هر چيز به اين اخلاق الهى متخلق كنند.بـه عـلاوه اشـاره اى اسـت بـه اين واقعيت كه اگر ما خود را عبد و بنده خدامى دانيم مبادا رفتار مالكان بى رحم نسبت به بردگانشان در نظرها تداعى شود. نـكـتـه ديـگـر اينكه ((رحمان و رحيم )) بعد از ((رب العالمين )) اشاره به اين است كه ما در عين قدرت نسبت به بندگان خويش , با مهربانى و لطف رفتار مى كنيم . (آيه 4)ـدومين اصل مهم اسلام .يعنى قيامت و رستاخيز: ((خداوندى كه مالك روز جزاست )) (مالك يوم الدين ) . در ايـنجا تعبير به ((مالكيت خداوند)) شده است , كه نهايت سيطره و نفوذ او رابر همه چيز و همه كـس در آن روز مـشخص مى كند, روزى كه همه انسانها در آن دادگاه بزرگ براى حساب حاضر مـى شـوند و در برابر مالك حقيقى خود قرارمى گيرند, تمام گفته ها و كارها و حتى انديشه هاى خود را حاضر مى بينند, هيچ چيزحتى به اندازه سرسوزنى نابود نشده و به دست فراموشى نيفتاده اسـت , و اكـنون اين انسان است كه بايد بار همه مسئوليتهاى اعمال خود را بردوش كشد! حتى در آنجاكه بنيانگزار سنت و برنامه اى است , باز بايد سهم خويش را از مسئوليت بپذيرد!. بـدون شك مالكيت خداوند نسبت به جهان هستى مالكيت حقيقى است نه مالكيت اعتبارى نظير مالكيت ما نسبت به آنچه در اين جهان ملك ما است . و بـه تعبير ديگر اين مالكيت نتيجه خالقيت و ربوبيت است , آنكس كه موجودات را آفريده و لحظه به لحظه فيض وجود هستى به آنها مى بخشد, مالك حقيقى موجودات است . و در پاسخ اين سؤال كـه مـگر خداوند مالك تمام اين جهان نيست كه ما از او تعبير به ((مالك روزجزا)) مى كنيم ؟ بايد بـگـوئيم : مالكيت خداوند گرچه شامل ((هردو جهان )) مى باشد,اما بروز و ظهور اين مالكيت در قيامت بيشتر است , چرا كه در آن روز همه پيوندهاى مادى و مالكيتهاى اعتبارى بريده مى شود, و هيچ كس در آنجا چيزى از خود ندارد,حتى اگر شفاعتى صورت گيرد باز به فرمان خداست . اعـتـقـاد بـه روز رسـتـاخـيز, اثر فوق العاده نيرومندى در كنترل انسان در برابراعمال نادرست و ناشايست دارد و يكى از علل جلوگيرى كردن نماز از فحشا ومنكرات همين است كه نماز انسان را هم به ياد مبدئى مى اندازد كه از همه كار او باخبر است و هم بياد دادگاه بزرگ عدل خدا. در حديثى از امام سجاد(ع) مى خوانيم : هنگامى كه به آيه ((مالك يوم الدين ))مى رسيد, آنقدر آن را تكرار مى كرد كه نزديك بود روح از بدنش پرواز كند. اما كلمه ((يوم الدين )) : در قرآن در تمام موارد به معنى قيامت آمده است , واينكه چرا آن روز, روز دين معرفى شده ؟ به خاطر اين است كه آن روز روز جزا است و ((دين )) در لغت به معنى ((جزا)) مى باشد, و روشنترين برنامه اى كه در قيامت اجرامى شود همين برنامه جزا و كيفر و پاداش است . [ سه شنبه ۱۳۸۴/۱۲/۱۶ ] [ 23:58 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||