منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



  رابطه قرآن و عترت

 

انحراف و انحطاط مسلمين از آنجا شروع شد كه ميان ايندو- قران وعترت - خواستند تفكيك كنند .اكنون خوب است درباره تفكيك ناپذيرى آنها بحث كنيم . چرا آورنده يك شريعت و قانون و كتاب آسمانى غير از آن شريعت چيز ديگر را نيز ضميمه مى كند ؟

اين مسئله[ مربوط] به عميق بودن قرآن و نيازمند به مفسر بودن شريعت است . در مقام تمثيل بايد گفت يك وقت هست كه ما يك وسيله ساده اى از يك كشورى وارد مى كنيم مثلا پارچه و يا كفش و يا ظروف وارد مى كنيم , ديگر نيازى به افرادى كه همراه آنها باشند و به ما ياد بدهند نداريم . پارچه است مى دوزيم , ظرف است استفاده مى كنيم , كفش و كلاه است مى پوشيم . اما يك وقت هست كه يك كارخانه وارد مى كنيم . حتما بايد متخصص از خود آنجا براى نصب و اداره بيايد براى مدت زيادى كه مردم بومى ياد بگيرند . يا مثلا سلاحهاى مدرن جنگى فرستاده مى شود . حتما بايد تكنسينهايى هم همراه آنها بفرستند و ساليان دراز به آنها تعليم بدهند و آنها هم دقيقا تعلم كنند تا ياد بگيرند .

مسئله امامت به معنى مرجعيت دينى در اسلام كه پيغمبر اكرم در اين حديث متواتر فرموده است , جز اين نيست كه براى تفسير قرآن و فهم قرآن و هدفهاى آن و توضيح و تشريح اهداف و معارف آن و مقررات آن و اخلاق آن , فهم ساده عرفى كه هر كه زبان عربى مى داند پس كافى است , كافى نيست . لهذا ديديم كه چه انحرافها پيدا شد از قبيل قول به تجسم كه انكم سترون ربكم يوم القيامة كما ترون القمر ليلة البدر .

( حسبنا كتاب الله ( اينطور نتيجه مى دهد كه نتيجه اش اشعرى گرى است و يا اعتزال است كه هر دو مكتب , مكتب انحرافى بود .پس ائمه در واقع تكنسينهاى قرآن هستند در خارج از كشور ظاهر و محسوس كه علمشان علم افاضى و لااقل تعليمى خصوصى است . على عليه السلام در ذيل جمله هايى خطاب به كميل فرمود :  هجم بهم العلم على حقيقة البصيرة و باشروا روح اليقين و استلانوا ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون   علم و دانش با بينايى حقيقى به ايشان يكباره روى آورده و با آسودگى و خوشى يقين و باور به كار بسته اند و سختى و دشوارى اشخاص به ناز و نعمت پرورده را سهل و آسان يافته اند و به آنچه نادانان از آن دورى گزينند انس و خو گرفته اند .

ايضا در خطبه 2 نهج البلاغه مى فرمايد : [ هم] موضع سره و لجأ امره و عيبة علمه و موئل حكمه و كهوف كتبه و جبال دينه بهم أقام |انحناء ظهره و اذهب ارتعاد فرائصه . . . لا يقال بال محمد صلى الله عليه و آله من هذه الامة احد و لا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا . هم اساس الدين و عماد اليقين اليهم يفيىء الغالى و بهم يلحق التالى و لهم خصائص حق الولاية و فيهم الوصية و الوراثة  . آل پيغمبر اكرم نگهدارنده راز نهان و پناه فرمان آن حضرت مى باشند و خزينه دانش آن وجود محترم هستند و مرجع حكمتهاى آن جناب و حافظ كتابهايش مى باشند و مانند كوههايى هستند براى دينش . حضرت رسول اكرم به كمك آنان پشتش را راست كرد و لرزش بدنش را زائل نمود . . .هيچيك از اين امت با آل محمد صلى الله و عليه و آله طرف مقايسه نبوده و كسانى كه هميشه از نعمت و بخشش ايشان بهره مندند با آنان برابر نيستند . آل محمد عليهم السلام اساس و پايه دين و ستون ايمان و يقين هستند . دور افتادگان از راه حق به آنان رجوع كرده و واماندگان به ايشان ملحق مى شوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ايشان است و بس , و درباره آنان وصيت و ارث بردن ثابت است .

ايضا در خطبه 4 مى فرمايد : بنا اهتديتم فى الظلماء و تسنمتم العلياء و بنا انفجرتم عن السرار و قر سمع لم يفقه الواعية . . . ( اين خطبه را حضرت بعد از كشته شدن طلحه و زبير فرموده است ) : موقعى كه در تاريكى گمراهى و نادانى بوديد به سبب ما هدايت شديد و به راه راست قدم نهاديد و بر كوهان بلندى سوار شديد و به واسطه ما از تيرگى شبهاى آخر ماه داخل روشنايى صبح گرديديد . كر شود گوشى كه از فرياد رهنما پند نگرفته . ايضا در خطبه 145 : و لن تأخذوا بميثاق الكتاب حتى تعرفوا الذى نقضه و لن تمسكوا به حتى تعرفوا الذى نبذه فلتمسوا ذلك من عند اهله فانهم عيش العلم و موت الجهل هم الذين يخبركم حكمهم عن علمهم و صمتهم عن منطقهم ( عن حكم منطقهم خطبه 237 ) و ظاهرهم عن باطنهم لا يخالفون الدين و لا يختلفون فيه ( لا يخالفون الدين اشاره است به مقام عصمت و لا يختلفون فيه اشاره است به مقام علم , و اين دو شرط در متخصصان الهى لازم است ) .  فهو بينهم شاهد صادق و صامت ناطق  . و هرگز به عهد و پيمان قرآن وفا نمى كنيد تا كسى را كه نقض عهد كرده و پيمان شكسته بشناسيد , و هرگز به كتاب خدا چنگ نمى زنيد تا كسى را كه آنرا دور انداخته بشناسيد . پس راه راست و وفاى به عهد و پيمان و كيفيت وابسته شدن به قرآن را از اهل آن درخواست نمائيد زيرا ايشان زنده دارنده علم و دانش و ميراننده جهل و نادانى هستند . آنانند كسانى كه حكم ايشان شما را آگاه مى سازد از علم و دانائيشان , و خاموشى آنان از گفتارشان و ظاهرشان و از باطنشان . مخالف دين نيستند و در آن با يكديگر اختلاف ندارند . پس دين درباره آنان گواهى است راستگو و خاموشى است گويا .

ايضا خطبه 237 :  هم عيش العلم و موت الجهل يخبركم حلمهم ( خطبه 145 : حكمهم ) عن علمهم و صمتهم عن حكم منطقهم لا يخالفون الحق ( اى العصمه ) و لا يختلفون فيه ( اى العلم الصافى المصيب ) هم دعائم الاسلام و ولائج الاعتصام بهم عاد الحق فى نصابه و انزاح الباطل عن مقامه و انقطع لسانه عن منبته عقلوا الدين عقل وعاية و رعاية لا عقل سماع و رواية فان رواة العلم كثير و رعاته قليل  . آل محمد ( ص ) زنده كننده علم و دانايى و از بين برنده جهل و نادانى هستند . شما را آگاه مى سازد بردباريشان از دانائيشان , و ظاهرشان از باطنشان و خاموشيشان از راستى و درستى گفتارشان . حق را مخالفت نمى كنند و در آن اختلاف ندارند . ايشان ستونهاى اسلام و پناهگاهها هستند . به وسيله ايشان حق به اصل و موضع خود باز مى گردد و باطل و نادرستى از جاى آن دور و نابود مى شود و زبانش آنجا كه حق آشكار شد بريده مى گردد . دين را شناختند شناختنى كه از روى دانايى و رعايت نمودن است نه شناختنى كه از روى شنيدن و نقل نمودن باشد و روايت كنندگان علم بيشمار و رعايت كنندگان آن كمند .

ايضا خطبه 145 :و انه سيأتى عليكم من بعدى زمان ليس فيه شىء اخفى من الحق و لا اظهر من الباطل . . . فالكتاب يومئذ و اهله طريدان منفيان و صاحبان مصطحبان فى طريق واحد لا يؤويهما مؤو فالكتاب و اهله فى ذلك الزمان فى الناس و ليسا فيهم و معهم و ليسا معهم  .زود است كه بعد از من بر شما روزگارى بيايد كه چيزى در آن پنهانتر از حق و درستى نبوده و آشكارتر از باطل و نادرستى نباشد . . . پس قرآن و اهل آن در آن روز دور انداخته شده و در ميان جمعيت نيستند و اين هر دو با هم در يك راه يار هستند و كسى قرآن و اهلش را احترام نكرده نزد خود نگاه ندارد . پس قرآن و اهل آن در آن زمان در بين مردم بوده و با ايشان هستند و ( در عين حال ) در ميانشان نبوده و با آنها نمى باشند .

 

شهيد مرتضى مطهرى کتاب امامت ورهبرى

 

 

[ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۰/۱۷ ] [ 21:47 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب