منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



  شوق مرگ

 

امام‌علي‌(ع) مي‌فرمايد:

وَ اللهِ لاَبْن‌ُ اَبي‌طالِب‌ٍ اَنَس‌ُ بِالمَوت‌ِ مِن‌َ الطِّفْل‌ِ بِثَدي‌َ اُمِّه‌ِ؛(27) به‌خدا سوگند، پسر ابوطالب‌به‌مرگ‌مشتقاق است‌بيش‌از آنچه‌كودك‌را به‌پستان ‌مادر اشتياق‌است‌.

 

چرا شوق؟

 

اگر مرگ‌محمل‌انتقال‌از دنياي‌متغيّر و فاني‌به‌جهان‌ثابت‌و پايدار است‌، پس‌چرا بي‌صبرانه‌در انتظارش‌نباشيم‌.

آن‌سوي‌اين‌جهان‌، جهاني‌ازلي‌و ابدي‌است‌كه‌اگر آدمي‌با آگاهي‌و آمادگي‌در آن‌پاي‌نهد، «آن‌جا را اسراري‌پايدار و محل‌امن‌و آسايش‌خواهد يافت‌. جايگاه‌پاكان‌و نيكان‌و اولياي‌برگزيده‌كه‌قرآن‌كريم‌آن‌جا راستوده‌و ساكنانش‌را برگزيده‌و بزرگ‌داشته‌است‌و آدمي‌را بدان‌جا فراخوانده‌و راه‌نموده‌است‌».(28) علي‌(ع) در وصف‌بهشت‌مي‌فرمايد:

اگر به‌چشم‌دل‌، وصفي‌را كه‌از بهشت‌براي‌تو مي‌شود، بنگري‌، از آنچه‌در دنيا است‌ـ از خواهش‌ها و لذّت‌ها و منظره‌هاي‌آراسته‌اش‌ـ دل‌بر خواهي‌كند و انديشه‌ات‌حيران‌ماند. چون‌در آواز به‌هم‌خوردن‌برگ‌هاي‌درختانش‌بينديشي‌؛ درختاني‌كه‌بر كناره‌هاي‌رودهايش‌روييده‌اند و ريشه‌در تپه‌هاي‌مشك‌فرو برده‌اند، خوشه‌هاي‌مرواريد از شاخه‌هاي‌نازك‌و درشت‌آن‌ها آويزان‌است‌، ميوه‌هاي‌گوناگون‌درغلاف‌گل‌ها جاي‌گرفته‌اند و بي‌هيچ‌رنجي‌آن‌ها را توان‌چيد و همان‌گونه‌كه‌چيننده‌را آرزو است‌، در دسترس‌قرار مي‌گيرند. مهمانداران‌و خدمتگزاران‌بهشت‌لحظه‌اي‌از آن‌كاخ‌ها و ساكنانش‌غفلت‌نكنند و مدام‌با طعام‌هاي‌لذيذ و شراب‌هاي‌گوارا پذيرايي‌مي‌كنند. ساكنان‌آن‌ديار در تكريم‌خداوندند و از هرگونه‌دگرگوني‌و جابه‌جايي‌در امانند. اگر دل‌به‌آن‌مناظر زيبا بسپاري‌، از دل‌و جان‌دراشتياق‌آن‌سامان‌خواهي‌بود و چون‌مرگ‌، دروازه‌آن‌ديار است‌، آرزومي‌كني‌از همين‌جا تو را بردارند و به‌گور سپارند.(29)          

 

كُل‌ُّ شَي‌ءٍ مِن‌َ الا´خِرَه‌ِ عِي'انُه‌ُ اَعْظَم‌ُ مِن‌سَماعِه‌ِ؛(30) هر چه‌در جهان‌آخرت‌است‌، ديدنش‌بسي‌خوش‌تر از شنيدن‌است‌.

 

بنابراين‌، حتّي‌اگر آدمي‌به‌دنياي‌پس‌از مرگ‌يقين‌نيابد، با وجود احتمال‌نيز بايد بسي‌بكوشد و سعي‌خويش‌را به‌كاربندد كه‌اقتضاي‌عقل‌سالم‌و خردناب‌جز اين‌نيست‌. علي‌(ع) مي‌فرمايد:

راه‌و رسم‌فرزانگان‌و خردمندان‌آن‌است‌كه‌از دنياي‌فاني‌روي ‌برتابند و به‌انديشه‌سراي‌باقي‌فرو روند و شوق حيات‌جاودان‌بهشتي‌را در سر كنند.(31)

كسي‌كه‌مرگ‌را دروازه‌زندگي‌جاودان‌مي‌داند و از شرافت‌و شكوه‌جهان‌آخرت‌آگاه‌است‌، بي‌صبرانه‌انتظار مرگ‌مي‌كشد. مرگ‌براي‌او رويدادي‌بسيار بزرگ‌و باشكوه‌است‌. حب‌ّ بقاي‌ازلي‌و شوق حيات‌معنوي‌و شادماني‌رهايي‌از حيات‌حيواني‌او را چونان‌مي‌كند كه‌مرگ‌را بهترين‌هديه‌مي‌شمارد. از اين‌رو علي‌(ع) مي‌فرمايد: برترين‌هديه‌براي‌مؤمن‌مرگ‌است‌.(32)

 

البته‌مرگ‌براي‌بي‌ايمانان‌نيز مي‌تواند ارزشمند باشد؛ زيرا:

 

الف‌) آنان‌را از ادامه‌زندگي‌حيواني‌و افزودن‌بر گناه‌و تبهكاري‌بازمي‌دارد. علي‌(ع) مي‌فرمايد: مرگ‌آسايش‌است‌براي‌كسي‌كه‌بنده‌شهوت‌و اسير هواي‌خويش‌است‌؛ زيرا هر چه‌زندگي‌اش‌طولاني‌گردد، گناهانش‌افزون‌مي‌گردد و ستمكاري‌اش‌بر خويشتن‌بسيار مي‌شود.(33) اگر زندگي‌دنيا بي‌فرجام و بي‌هدف‌باشد، «ابتر» است‌و براي‌خردمندان‌تحمّل‌ناپذير مي‌گردد.

 

وصف‌شوق

 

امام‌علي‌از شوق خويش‌به‌مرگ‌چنين‌پرده‌برمي‌دارد.

وَ اِن‌َّ اَحَب‌َّ م'ا اَنَا لاقٍ اِلَي‌َّ الْمَوْت‌ُ؛(34) محبوب‌ترين‌چيزي‌كه‌در انتظار آنم‌، مرگ‌است‌.

 

دلبستگي‌انسان‌به‌زندگي‌دنيوي‌، به‌ميزان‌مرگ‌انديشي‌اش‌وابسته‌است‌. اگر دنيا زده‌باشد، به‌مرگ‌نمي‌انديشد و بدان‌سبب‌كه‌براي‌حيات‌اخروي ‌آماده‌نيست‌و ذخيره‌نيندوخته‌است‌، مرگ‌را بسيار سخت‌مي‌يابد. علي‌در نامه‌اي‌به‌حارث‌همداني‌مي‌فرمايد: سخت‌بپرهيز از اين‌كه‌چون‌مرگ‌به‌سراغت‌مي‌آيد، در جست‌و جوي‌دنيا از خدا گريخته‌باشي‌.(35)

 

شوق مرگ‌محبّت‌دنيا را در دل‌انسان‌كاهش‌مي‌دهد: هر كه‌مرگ‌را در برابر خود مجسّم‌كند، خويش‌را به‌امور دنيوي‌مشغول‌نمي‌سازد(36) و از اين‌رو، فريب‌دنيا را نمي‌خورد؛(37) به‌آرزوها دل‌نمي‌بندد و بر نيكوكاري‌خودمي‌افزايد.(38)

 

اشتياق‌آدمي‌به‌مرگ‌بسيار شگفت‌انگيز است‌. وقتي‌انسان‌سوداي‌مرگ در سر مي‌پروراند، بي‌گمان‌به‌مقامي‌كه‌ديگران‌از آن‌بي‌بهره‌اند، رسيده‌است‌. قرآن‌كريم‌آرزوي‌مرگ‌را نشانه‌عشق‌انسان‌به‌خدا مي‌داند:

بگو: اي‌يهوديان‌، اگر از ميان‌مردم‌تنها خود را دوستان‌خدا مي‌دانيد پس‌آرزوي‌مرگ‌كنيد اگر راست‌مي‌گوييد.(39)

 

علي‌(ع) به‌حارث‌همداني‌مي‌فرمايد: «مرگ‌را جز با شرايطش‌آرزو مكن‌».(40) و در جاي‌ديگر مي‌فرمايد: من‌با بصيرتي‌از درون‌و يقيني‌كه‌خدايم‌بخشيده‌است‌، درباره‌گمراهي‌آنان‌و راه‌راستي‌كه‌برگزيده‌ام‌شك‌ندارم‌.مشتاق‌ديدار پروردگارم‌و به‌پاداش‌نيك‌او اميدوارم‌.(41)

 

 27.        نهج البلاغه، خطبه5.

28.        عبدالواحد بن محمّدآمدي: غررالحكم و دررالكلم، ج2، ص320.

29.        نهج البلاغه، خطبه 165.

30.        عبدالواحد بن محمّدآمدي: غررالحكم و دررالكلم، ج4، ص541.

31.        همان، ج4، ص192.

32.        عبدالواحد بن محمّدآمدي: غررالحكم و دررالكلم، ج2،ص483.

33.        همان، ص570.

34.        نهج‌البلاغه، خطبه 180، بند2.

35.        نهج البلاغه، نامه69.

36.        عبدالواحد بن محمدآمدي: غررالحكم و دررالكلم، ج5،ص330و365.

37.        همان، ص309.

38.        همان، ص296و 327.

39.        جمعه (62): 6.

40.        نهج البلاغه، نامه69.

41.        همان، نامه62.

[ جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۱۵ ] [ 15:12 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب