منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



مهدي و انقلاب آخرالزمان

حسن رحیم پور ازغدی


تفکر انتظار، حداقل به اين معناست که جهان و تاريخ از سنگ ساخته نشدند و قابل تغييرند. کمترين پيام مهدويت و انتظار اين است که مي شود اوضاع را در گستره جهاني تغيير داد. آسان نيست ولي با اين اعتقاد?، از اين پس يکي از شرح وظايف ما تن ندادن به اوضاع حاکم بر جهان و تاريخ خواهد بود. انتظار يعني تسليم نشويد و به زانو در نياييد. انتظار يعني ادامه مقاومت و مبارزه در ابعاد جهاني و معطوف به همه بشريت. اين احساس مسووليت و اميد مسئله بسيار خطرناکي براي قدرت هاي حاکم بر سرنوشت بشر و محافظان نظم کنوني جهان است. وقتي پيشکسوتان دربار فرعون به او خبر دادند شب گذشته پسري در سرزمين تو به دنيا آمد که حکومت تو را فرو خواهد پاشيد -يعني موسي- و امپراطوري تو را با تمام شکوه ظاهري اش و بنياد تو را که شعار «انا ربکم الاعلي» براي آن سر مي دهي، به زير خواهد کشيد، فرعون دستور تفحص تمام خانه ها را در سراسر شهر و روستاي تحت سلطه اش صادر کرد که همه مادران فرزند آورده را بازجويي کنند. چون حتي نام او خطرناک بود. مثل همين اتفاق در نيمه شعباني که ولي عصر به دنيا آمد، توسط دستگاه بني عباس اتفاق افتاد. خانه ها را جستجو مي کردند تا نوزادي که به دنيا آمده تا جهان تازه اي را بنياد کند، بيابند. اين اضطراب و نگراني حکومت ها به بني عباس محدود و متوقف نشد و از همان روز تا کنون در همه جهان، حاکميت ها و صاحبان قدرت و ثروت از نام او وحشت و بلکه نفرت دارند. او همه زورمندان تاريخ را بدخواب کرده است. من چند ماه پيش در جايي خواندم که حتي آمريکايي ها در عراق پيگير اين قضيه هستند. بعضي از افسران و سربازان آمريکايي که جزئياتي مبهم از مسئله مهدويت به گوششان خورده بود و شنيده بودند که مهدي‌(عج) در عراق به دنيا آمده‌است ولي تاريخ تولدش را اشتباه کرده بودند و فکر کردند در همين دوران اخير متولد شده است. آنها شنيده بودند که مردي در عراق به دنيا آمده است كه بنياد قدرت هاي جهاني را برخواهد افکند. مدتي شروع به تحقيق و تفحص کردند که اين مهدي کجاست و بايد او را پيدا کرد و در بازجويي ها سراغ مهدي را مي گرفتند. با قطع نظر از برکات خود ظهور، اين وحشت از آن طرف و اين انتظار از اين طرف في نفسه هديه بزرگي به همه بشريت و مستضعفين جهان است. البته مشکلات و مصيبت ها هستند ولي مشکلات بد نيستند. براي اينکه ذهن ما را بيدار مي کنند، به تفسير حکماي بزرگ از رنج و از زخم نبايد ترسيد. قرآن، صريح مي فرمايد: «انا خلقنا الانسن في کبد» ما انسان را در رنج آفريديم. شما همزاد با رنج هستيد، از رنج فرار نکنيد و نترسيد زيرا شما را رشد مي دهد و انقلاب يعني استقبال از رنج براي سعادت بشريت. يعني بايد به تغيير در ابعاد جهاني انديشيد و بشر کم کم در حال پيدا کردن قدرت درک اين خلاء است. تدريجاً ظرفيت بشر براي اين امر مهم آماده مي شود. تا به روزي برسيم که ولي خدا بيايد و او کسي است که در ازاء هر کلمه که مي گويد يک عمل خواهد داشت. تعادل و توازن بين کلمات زيبا و عمل زيبا برقرار خواهد شد. آن روز هيچ کس نمي تواند بگويد به من چه مربوط است؟ و هيچ کس به هيچ بشر رنجديده اي نمي تواند بگويد مشکلات تو، مشکل خود توست و به من ربطي ندارد. مهدويت نجات بشريت است و معني آن اين است که ديگر مشکل هيچ کس مشکل خود او نيست. بلکه مشکل هر کس مشکل همه است. آن روز اين ظهور به همه و سرنوشت همه بدون استثناء مربوط خواهد بود. از آفريقا و آمريکاي لاتين تا خاور دور، آن روز حتي کساني که عمداً جرمي نکردند و فقط در مسير طوفان قرار گرفتند، حق شان را بدون کم و کسر خواهند گرفت ولي تا آن روز و تا پيش از ظهور عدالت مطلق و رهبر معصوم ما مجبوريم که با عدالت نسبي براي عدالت نسبي بجنگيم. و با سعي و خطا جلو برويم. وظيفه ما همين است که تا پيش از او تمام تلاشمان را بکار ببنديم. شکست هاي ما شکست نخواهد بود بلکه هر شکست و هر پيروزي ما گامي به سوي او خواهد بود. سعي مان را بايد اعمال کنيم که دنياي واقعي که در پايين است با آن ارزش هاي مطلقي که در بالاست، هر چه نزديک تر شود. اين تلاشها بي‌ثمر نخواهد بود، چنانکه تا به حال بي ثمر نبوده است و نتايج آن را در طول تاريخ ديده ايم. اين افکار مخاطبان خودش را دير يا زود در جهان خواهد يافت همان طور که آب راه گودال را پيدا مي کند و آن را مملو از زندگي مي نمايد، البته زمان، عنصر مهمي است. زمان هر عمل جزئي از ذات عمل است. بعضي مفسرين بزرگ، سوره «والعصر» را که به زمان سوگند مي خورد و مي فرمايد: «سوگند به زمان که بشريت در خسارت است جز آنانکه ايمان و عمل صالح دارند و يکديگر را به حقيقت و صبر و مقاومت توصيه مي کنند»، چنين تفسيري مي کنند که واژه «عصر» به مسئله ظهور و انتظار اشاره دارد و به قدرتي که در ذات زمان و دوران نهفته است. بايد وقت آن برسد زيرا هر عملي را در هر دوره اي نمي شود به نتيجه رساند، بايد درک بشر توسعه پيدا کند و منتظر و آماده باشد. زيرا حرف حق را هم اگر در غير موقع آن بزنيد پس مي زنند، ولي حرف حق، حق است حتي اگر شنيده نشود يا دير شنيده شود ولي عاقبت شنيده خواهد شد.


 

[ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۰/۱۰ ] [ 7:15 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب