|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
نور شيخ از برق موشکها درخشنده تر است نويسنده: عبدالعزيز رنتيسي منبع:مركز اطلاع رساني فلسطين 14/1/1383 شيخ احمد ياسين در زمان حياتش يکي از نمادهاي برجسته امت اسلامي بود و با شهادتش به يکي از نمادهاي ممتاز در تاريخ امت اسلامي تبديل شد. در طول تاريخ نديده ايم که رهبري بتواند از ناتواني خود توانايي بسازد، اما اين عالم رباني و وارسته و مجاهد نستوه به حق که چنين بود. ايشان هميشه بر اين باور بودند که نه ضعف و سستي در نهاد آدمي معنا دارد و نه قدرت مطلق، زيرا قدرت مطلق از صفات خالق يکتاست " و لو يري الذين ظلموا إذ يرون العذاب أن القوة لله جميعاً"(بقره/ 165){آنان که ستم مي کنند اگر مي شد عذابي را مشاهده کنند که هنگام رستاخيز مي بينند مي فهميدند که قدرت و عظمت همه از آن خدا است و خدا داراي عذاب سختي است.} شيخ ياسين رهبر و بنيانگذار جنبش مقاومت اسلامي پس از 68 سال عمربا برکت به دست گروهکهاي تروريست صهيونيستي و يهودي ترور شد. او پنجاه و سه سال از عمر خود را با معلوليت جسمي سپري کرد. همه عضلات بدنش از گردن به پايين بر اثر شکستگي از ناحيه گردن در يک حادثه نمايشي کاملاً فلج شده بود. بر اثر آن حادثه تمام بدن پاکش بي حرکت شده بود. اما همين شيخ که خود قادر به حرکت نبود، "حرکتي" را تأسيس کرد که خواب را از چشمان دشمنان خدا و مسلمانان گرفت و از پيکر نحيف خود قدرتي ساخت که همه به ديده احترام به آن مي نگريستند. اين شيخ ملت ستمديده فلسطين را به قيام وا داشت، ملتي که هيچ قدرتي براي کم کردن شر يهوديان صهيونيست که هيچ قرابت و خويشاوندي و عهد و پيماني را در حق مسلمانان رعايت نمي کردند، در اختيار نداشت. ملت فلسطين قيام ضد اشغالگري خود را با سنگ و چوب آغاز کرد. اندکي بعد سلاح به دست گرفت و سپس آتش خمپاره و موشکهاي قسام را بر سر دشمن فرو ريخت. آري، اين شيخ معلول از ضعف اين ملت مظلوم قدرتي ساخت که محور شرارت صهيونيستي ـ آمريکايي به هيچ وجهي نمي توانست آن را ناديده بگيرد، به همين سبب، نسبت به آينده توطئه هاي شيطاني که بر ضد ملتهاي مظلوم طراحي کرده بود به شدت نگران شد، خاصه آنکه ملت فلسطين با انتفاضه و قيام و پايداري خود نشان داد که حاضر به تسليم شدن در برابر اين توطئه ها نيست. حال آنکه امت اسلامي از مقابله با محور شرارت عاجز مانده است و نه تنها نمي تواند از ملت فلسطين حمايت کند، بلکه هر روز ضربه جديدي از محور شرارت متحمل مي شود. ملت مجاهد و مقاوم فلسطين در اين راه ابتدا بر خداوند منان توکل کرد و بعد از آن اسباب قوت را براي ادامه جهاد خود فراهم آورده است. مسأله مهم ديگر مسأله عمليات شهادت طلبانه است. پيکر مردان و زنان مبارز فلسطيني به بمبهايي تبديل شده است که چونان صاعقه بر سر سران گروهکهاي فاسد و مخرب و قاتل صهيونيست و صليبي فرود مي آيد. زرادخانه نظامي صهيونيستها با تمام ساز و برگ جنگي ويرانگري که در اختيار دارد قادر به مقابله با اين سلاح ملت فلسطين نيست و اين ملت ستمديده موفق شده است با اين سلاح تمام رؤياهاي مربوط به بقاي يهوديان صهيونيست در خاک فلسطين را از بين ببرد. اکنون ناتواني مردان و زنان فلسطيني به کمک عمليات شهادت طلبانه به سلاحي راهبردي در دست فلسطينيان تبديل شده است و ستمديدگان آن را بهترين راه براي دفاع از خود در برابر يگانهاي مرگ صهيونيستي ـ آمريکايي مي دانند. يگانهاي نظاميان وحشي صهيونيستي ـ آمريکايي به شدت از رواج فرهنگ شهادت طلبي در ميان مستضعفان جهان وحشت زده شده اند و احساس مي کنند که زمينه گسترش نفوذ آنان در ميان عربها و مسلمانان و تمام جهان هر روز با مشکلات و دشواريهاي بيش تري همراه مي گردد. به سبب همه اينها صهيونيستها و دشمنان خداوند به خود جرأت دادند و به ريختن خون شيخ احمد ياسين دست زدند، همان گونه که پيش از آن نيز به جنايت در حق انبياء و صالحان دست زده و خون آنان را بر زمين ريخته بودند. آنان با افکار شيطاني و پليدي که در سر داشتند، اميدوار بودند که با ريختن خون شيخ احمد ياسين مي توانند سرچشمه اين قدرت را بخشکانند و منبع اين نور معنوي و جهادي را از بين ببرند و مظهر پايداري و ثبات و صبر را که اميد را در دلهاي ستمديدگان زنده کرده و توانسته بود به رغم آنکه قادر به تحرک چيزي غير از انديشه و زبان خود نبود همه اطرافيان خود را به حرکت وا دارد، نابود کنند؛ اما آيا صهيونيستها به هدف خود رسيدند؟ قاتلان پيامبران در انتخاب هدف اشتباه کردند. آنان هيچ گاه از گذشته عبرت نمي گيرند. آنان در گذشته پيامبران را به قتل رساندند، اما در خاموش کردن نور و رسالتي که پيامبران حامل آن بودند ناکام ماندند. آري! آنان به اين دليل پيامبران را کشتند که خود عاشق تاريکي بودند و هدفشان از قتل پيامبران تحکيم سيطره تاريکي است که محيط مناسبي براي آنان (قاتلان پيامبران) به شمار مي آيد و اگر نور تابيدن گيرد، جايي براي زندگي امثال آنان باقي نمي ماند. اما تلاش آنان براي خاموش کردن نوري که از پيکر نحيف اما انديشه تواناي شيخ مجاهد احمد ياسين ساطع شده بود چه نتيجه اي داشت؟ آيا عاشقان تاريکي توانستند اين نور را خاموش کنند؟ اول: خداوند را که از قاتلان دوستان خود انتقام مي گيرد، خشمگين کردند؛ خداوند متعال مي فرمايد:"الا إن اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون * الذين آمنوا و کانوا يتقون"{62 و 63 يونس} ( آگاه باشيد که اولياي خداوند نمي ترسند و اندوهگين نمي شوند، آنان کساني اند که ايمان آورده اند و پرهيزکارند) در حديث قدسي هم آمده است که خداوند متعال مي فرمايد:"هر کس با يکي از دوستان و اولياي من دشمني ورزد، من به او اعلان جنگ مي دهم". ممکن است که يهوديان صهيونيست اين سخنان را به سخره گيرند، اما ما مي دانيم که در اين سخنان چه تهديدي براي «مفسدان في الارض» نهفته است و يقين داريم که اين کلام حق است و هر آنچه غير از آن باطل. دوم: شيخ احمد ياسين تا زماني که انديشه اش پويا و زنده باشد، زنده مي ماند، همان انديشه اي که نه ستم را مي پذيرد و نه در مقابل تخريب و ويرانگري تروريسم تسليم مي شود. اصول انديشه هاي او در ميان عموم مردم گسترش يافته و در دل مريدان و شاگردانش ريشه دوانيده است. شاگردان و دوستان او هم همان سخناني را تکرار خواهند کرد که اصحاب پيامبر گرامي اسلام به هنگام انتشار خبر شهادتش در جنگ احد، گفتند. آنان با شنيدن اين خبر فرياد مي زدند " در همان راهي که او شهيد شد، شهيد مي شويم". شيخ احمد ياسين شهيد شد و پيکر پاکش از ديده ها نهان گشت، اما روح مبارز و نستوه او از بين نخواهد رفت، با رفتن او حجتي که بر امت اسلامي ـ که به بهانه ضعف، در برابر جلادان زمان سر تسليم فرو آورده است ـ تمام کرد، از بين نخواهد رفت. شيخ احمد ياسين ممکن است که از انظار نهان شده باشد، اما از دلهاي ميليونها نفر که علاوه بر اطمينان و اعتماد به ايمان قوي او به انديشه جهادي و سياسي نافذ او نيز ايمان داشتند، بيرون نرفته است و اگر بگويم که با شهادت شيخ حضور او در ميان ما استوارتر شده است و مريدانش به بشارتهايي که او درباره پيروزي و تمکين داده بود، مطمئن تر گشته اند، غلو نکرده ام. سوم: يهوديان صهيونيست با ترور شيخ احمد ياسين که فقط با ويلچر قادر به تحرک بود، نشان دادند که بسيار پست و بزدل هستند. عمليات ترور شيخ چيزي فراتر از حمله به يک شيخ معلول نبود؛ اما اين عمليات هيچ نوآوري نظامي يا اطلاعاتي در خود نداشت، زيرا شيخ در ميان انظار عمومي از مسجد به خانه باز مي گشت و جنايت پيشگان صهيونيست با استفاده از بالگردهاي ساخت آمريکا او را بر روي ويلچرش هدف قرار دادند. همه اينها نشان دهنده کينه توزي است که هميشه از صفات بارز يهود به شمار مي رفت. براي آنکه لکه ننگ و عاري که به واسطه اين جنايت زشت بر جبين يهوديان نشست، کامل شود، سرکرده آنان در ملأ عام ظاهر شد و شادماني خود را از اقدامي که هر انساني که اندکي وجدان و عقل داشته باشد از آن شرمگين مي شود، اظهار داشت و لکه ننگ ناشي از اين اقدام پليد را کامل کرد. اين عمل پست و پليد وجهه يهوديان را هر چه بيش تر به مردم نشان داد، همان گونه که سلف آنان به سبب جنايتهايي که در حق پيامبران الهي مرتکب شده اند، به امر خداوند متعال به ميمونهاي زشت صفتي تبديل شدند. چهارم: اين جنايت زشت نه تنها خشم همه مسلمانان را بر ضد ائتلاف صهيونيستي ـ آمريکايي بر انگيخت، بلکه همه آزادمردان جهان را که هنوز ارزشهاي انساني را محترم مي شمارند به شدت خشمگين کرد که بي شک اين امر با توجه به تجاوزات و جنايات مستمر عليه امت اسلامي در آينده تأثير خود را نشان خواهد داد. پنجم: اين جنايت پليد همه کساني را که در عملي شدن توطئه هاي شوم آمريکايي و صهيونيستي نقش ايفا مي کنند، رسوا ساخت و با اطمينان مي توان گفت که عروج شيخ احمد ياسين موجب شد، دسيسه هاي زبونانه اي که دشمنان براي نابودي آرمان و موجوديت ملت فلسطين تدارک ديده بودند، نابود گردد. ششم: چه بسا جنايتکاران صهيونيست امروز از کاري که کرده اند شادمان باشند، اما به آنان يادآور مي شوم که با اين جنايت وحشيانه بايد منتظر اين وعده الهي باشند که " فليضحکوا قليلاً و ليبکوا کثيراً جزاءً بما کانوا يکسبون"(توبه/ 82){(بگذار در اين جهان بر اثر مسخره کردن مؤمنان) اندکي بخندند و (اما لازم است بدانند که بايد در آن جهان ) بسيار گريه کنند، اين جزاي کارهايي است که مي کنند}. [ پنجشنبه ۱۳۸۵/۱۰/۰۷ ] [ 18:50 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||