منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



ادامه سوره مزمل 

(آيـه11)ـ در آيه قبل اشاره اى به كارشكنيها و سخنان ناروا و اذيت و آزاردشمنان اسلام بود در اينجا آنـها را زير رگبارى از تهديدات شديد, دائر به عذابهاى دنيا و آخرت از سوى خداوند, قرار داده , و آنـها را دعوت به تجديد نظر دربرنامه هاى شوم خود مى كند, و هم به مسلمانان صدر اول در برابر هجوم سخت اين دشمنان دلدارى مى دهد, و پايمردى مى بخشد.
نـخـسـت مـى فرمايد: ((مرا با تكذيب كنندگان صاحب نعمت واگذار, و آنها راكمى مهلت ده ))! (وذرنى والمكذبين اولى النعمة ومهلهم قليلا ).
يـعنى , طرف آنها تو نيستى , مجازات و كيفر آنها را به خود من واگذار, و كمى به آنها مهلت ده , تا هـم اتـمـام حـجـت گردد, و هم ماهيت خود را آشكار سازند, ومى دانيم مدت كمى گذشت كه مـسـلمانان نيرومند شدند, و ضربات سنگين وشكننده خود را در جنگهاى ((بدر)) و ((حنين )) و ((احـزاب )) و مـانـنـد آن بـر پـيـكـر دشـمن وارد آوردند و نيز مدت كمى بيشتر نگذشت كه اين گـردنكشان از دنيا رفتند, و گرفتارعذاب الهى در برزخ شدند و عذاب قيامت نيز از آنها چندان دور نيست .
(آيه
12)ـ سپس در ادامه همين تهديد به صورت صريحتر مى گويد: ((نزد ماغل و زنجيرها و (آتش ) دوزخ است ))! (ان لدينـا انكـالا وجحيما).
آرى ! در برابر آزادى بى قيد و شرط و تنعمى كه در اين دنيا داشتند بهره آنهادر آنجا اسارت است و آتش !.
(آيه
13)ـ و باز مى افزايد: ((و غذائى گلوگير و عذابى دردناك )) (وطعـاماذاغصة وعذابا اليما).
غذائى بر عكس غذاهاى چرب و شيرين دنياى آنها كه به راحتى از گلو فرومى رفت و گوارا بود, و زندگى دردناك در برابر آسايش بى حساب اين مغروران خودخواه و مستكبر در اين جهان .
بـا ايـن كـه غـذاى خشن و گلوگير خود عذابى است اليم , بعد از آن عذاب اليم راجداگانه ذكر مـى كـنـد, و اين نشان مى دهد ابعاد عذاب اليم آخرت از نظر شدت وعظمت بر هيچ كس جز خدا مـعـلوم نيست , و لذا در حديثى مى خوانيم كه : روزى يكى از مسلمانان اين آيه را تلاوت مى كرد, و پيامبر(ص ) استماع مى فرمود: ناگهان شخص مزبور صيحه اى زد و مدهوش شد.
(آيه
14)ـ در اين آيه به شرح روزى مى پردازد كه اين عذابها در آن ظاهرمى شوند, مى فرمايد: ((در آن روز كـه زمين و كوهها سخت به لرزه در مى آيد و كوهها(چنان درهم كوبيده مى شود كه ) به شكل توده هائى از شن نرم در مى آيد)) (يوم ترجف الا رض والجبـال وكـانت الجبـال كثيبا مهيلا ).
(آيـه
15)ـ سپس به مقايسه اى درميان بعثت پيامبر(ص ) و مخالفت زورمندان عرب , و قيام موسى بن عـمـران در مقابل فرعونيان پرداخته , مى فرمايد: ((ما پيامبرى به سوى شما فرستاديم كه گواه بر شـمـاسـت , هـمـان گونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم )) (انا ارسلنـا اليكم رسولا شـاهدا عليكم كمـا ارسلنـا الى فرعون رسولا ).هـدف او, هـدايت شما و نظارت بر اعمال شماست , همان گونه كه هدف موسى بن عمران , هدايت فرعون و فرعونيان و نظارت بر اعمال آنها بود.
(آيه
16)ـ ولى ((فرعون به مخالفت و نافرمانى آن رسول , برخاست و ما او راسخت مجازات كرديم ))! (فعصى فرعون الرسول فاخذنـاه اخذا وبيلا ).
نـه لشكر عظيم او مانع از عذاب الهى شد, و نه وسعت مملكت و قدرت حكومت و اموال و ثروتشان جـلـو اين كار را گرفت و سرانجام همگى در امواج خروشان نيل كه به آن مباهات مى كردند غرق شدند, شما كه در سطحى بسيارپائينتر از آنها قرار داريد درباره خود چه مى انديشيد؟.
(آيـه
17)ـ سپس روى سخن را به كفار زمان پيامبر اسلام كرده , به آنها چنين هشدارمى دهد: ((شما (نـيز) اگر كافر شويد چگونه خود را (از عذاب الهى ) بركنار مى داريددر آن روز كه كودكان را پير مى كند))! (فكيف تتقون ان كفرتم يوما يجعل الولدان شيبا).
(آيـه
18)ـ در ايـن آيـه تـوصـيف بيشترى درباره آن روز وحشتناك بيان كرده ,مى افزايد: در آن روز ((آسـمـان از هم شكافته مى شود, و وعده او شدنى و حتمى است )) (السمـاء منفطر به كـان وعده مفعولا ).وقـتـى آسـمـان و كرات آسمانى با آن همه عظمت نتوانند در برابر حوادث عظيم آن روز مقاومت كنند از اين انسان ضعيف و ناتوان و آسيب پذير چه كارى ساخته است ؟!.
(آيـه19)ـ در پـايـان اين بحث اشاره اى به تمام هشدارها و انذارهاى گذشته كرده , مى فرمايد: ((اين هشدار و تذكرى است )) (ان هذه تذكرة ).
شـمـا در انتخاب راه آزاد هستيد, ((پس هركس بخواهد (هدايت شود و طالب سعادت ابدى باشد) راهى به سوى پروردگارش بر مى گزيند)) (فمن شـاء اتخذ الى ربه سبيلا ).
اگـر پيمودن اين راه از طريق اجبار و اكراه صورت گيرد, نه افتخارى است , نه فضيلتى , فضيلت آن است كه انسان با اراده و اختيار خود اين راه را انتخاب كرده , و بپويد.
(آيه20)ـ ايـن آيـه كـه طـولانـى تـرين آيه اين سوره است مشتمل بر مسائل بسيارى است كه محتواى آيات گذشته را تكميل مى كند.
نخست مى فرمايد: ((پروردگارت مى داند كه تو و گروهى از آنها كه با تو هستندنزديك دوسوم از شب يا نصف يا ثلث آن را به پا مى خيزيد خداوند شب و روز رااندازه گيرى مى كند)) (ان ربك يعلم انك تقوم ادنى من ثلثى الليل ونصفه وثلثه وطـائفة من الذين معك واللّه يقدر الليل والنهـار).
اشـاره به همان دستورى است كه در آغاز سوره به پيامبر داده شده , تنهاچيزى كه در اينجا اضافه دارد ايـن اسـت كه گروهى از مؤمنان نيز در اين عبادت شبانه , پيامبر(ص ) را همراهى مى كردند ـبه عنوان يك حكم استحبابى و يا احتمالايك حكم وجوبى زيرا شرائط آغاز اسلام ايجاب مى كرد كه آنـهـا بـا تـلاوت قـرآن كـه مـشتمل بر انواع درسهاى عقيدتى و عملى و اخلاقى است و همچنين عبادات شبانه خود را بسازند و آماده تبليغ اسلام و دفاع از آن گردند.
ولـى از بـعـضـى روايـات اسـتـفاده مى شود جمعى از مسلمانان در نگهداشتن حساب ((ثلث )) و ((نصف )) و ((دوثلث )) گرفتار اشكال و دردسر مى شدند و اين امرسبب مى شد كه گاه تمام شب را بيدار بمانند, و مشغونل عبادت باشند, تا آنجا كه پاهاى آنها به خاطر قيام شبانه ورم كرد!.
لذا خداوند اين حكم را بر آنها تخفيف داد و فرمود: ((او مى داند كه شمانمى توانيد مقدار آن را (به دقـت ) انـدازه گيرى كنيد (براى عبادت كردن ) پس شما رابخشيد, اكنون آنچه براى شما ميسر است قرآن بخوانيد)) (علم ان لن تحصوه فتـاب عليكم فاقرؤا مـا تيسر من القرآن ).
سـپـس بـه بـيـان دلـيل ديگرى براى اين تخفيف پرداخته , مى افزايد: خداوند((مى داند به زودى گـروهى از شما بيمار مى شوند, و گروهى ديگر براى به دست آوردن فضل الهى (و كسب روزى ) به سفر مى روند, و گروهى ديگر در راه خدا جهادمى كنند)) و از تلاوت قرآن باز مى مانند (علم ان سيكون منكم مرضى وآخرون يضربون فى الا رض يبتغون من فضل اللّه وآخرون يقـاتلون فى سبيل اللّه ).
((پس به اندازه اى كه براى شما ممكن است از آن تلاوت كنيد)) (فاقرؤا مـاتيسر منه ).
روشـن است كه ذكر بيمارى , و مسافرتهاى ضرورى , و جهاد فى سبيل اللّه ,به عنوان سه مثال براى عـذرهـاى مـوجـه اسـت , ولى منحصر به اينها نيست , منظوراين است چون خداوند مى داند شما گرفتار مشكلات مختلف زندگى در روزخواهيدشد, و اين مانع تداوم آن برنامه سنگين است , به شما تخفيف داده است .
در حقيقت در آغاز اسلام به خاطر وجود شرائطى اين تلاوت و عبادت شبانه واجب بوده , و بعد هم از نظر مقدار و هم از نظر حكم تخفيف داده شده , و به صورت يك حكم استحبابى آن هم به مقدار ميسور در آمده است .
الـبـتـه مهم خوب خواندن و تدبر و انديشه در آن است لذا امام على بن موسى الرضا(ع ) مى فرمايد: ((آن مقدار بخوانيد كه در آن خشوع قلب و صفاى باطن ونشاط روحانى و معنوى باشد)).
سـپس به چهار دستور ديگر در پايان آيه اشاره كرده , و برنامه خودسازى ارائه شده را به اين وسيله تكميل مى كند, مى فرمايد: ((و نماز را برپا داريد, و زكات رابپردازيد و به خدا قرض الحسنه دهيد [ در راه او انفاق نماييد] و (بدانيد) آنچه را ازكارهاى نيك براى خود از پيش مى فرستيد نزد خداوند بـه بهترين وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت )) (واقيموا الصلوة وآتواالزكوة واقرضوا اللّه قرضا حسناومـا تقدموا لا نفسكم من خير تجدوه عنداللّه هو خيرا واعظم اجرا).
((و از خـداونـد آمـرزش بطلبيد كه خداوند آمرزنده و مهربان است )) (واستغفروااللّه ان اللّه غفور رحيم ).
مـنـظـور از ((نـمـاز)) در اينجا نمازهاى واجب پنجگانه و منظور از ((زكات )) زكات واجب است , منظور از دادن ((قرض الحسنه )) به خداوند همان انفاقهاى مستحبى است , و اين بزرگوارانه ترين تعبيرى است كه در اين زمينه تصور مى شود, چرا كه مالك تمام ملكها, از كسى كه مطلقا چيزى از خـود نـدارد قـرض مى طلبد, تا از اين طريق او را تشويق به انفاق و ايثار و كسب فضيلت اين عمل خير كند, و از اين طريق تربيت شود و تكامل يابد.
ذكر ((استغفار)) در پايان اين دستورات ممكن است اشاره به اين باشد كه مبادابا انجام اين طاعات خـود را انـسـان كـامـلـى بدانيد و به اصطلاح طلبكار تصور كنيد,بلكه همواره بايد خود را مقصر بشمريد, و عذر به درگاه خدا آوريد, ((ورنه سزاوارخداونديش كس نتواند كه به جا آورد)).
((پايان سوره مزمل )).

[ دوشنبه ۱۳۸۵/۱۰/۰۴ ] [ 21:28 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب