|
|
سوره مزمل [73]
اين سوره در ((مكه )) نازل شده و داراى 20 آيه مى باشد .
محتواى سوره :
محتواى اين سوره را مى توان در پنج بخش خلاصه كرد: بـخـش اول ; آيـات آغـاز سـوره اسـت كه پيامبر را به قيام شبانه براى عبادت وتلاوت قرآن دعوت مى كند, و براى آمادگى پذيرش يك برنامه سنگين آماده مى سازد. بـخش دوم سوره ; او را به صبر و شكيبائى و مقاومت و مدارا با مخالفان دراين مقطع خاص دعوت مى كند. در بخش سوم ; بحثهائى پيرامون معاد, و ارسال موسى بن عمران به سوى فرعون و سركشى و سپس عذاب دردناك او را بيان مى دارد. بـخـش چـهـارم ; دسـتـورات شـديدى را كه در آغاز سوره پيرامون قيام شبانه آمده است به خاطر گرفتاريهاى مسلمانان تخفيف مى دهد. و در بخش پنجم ; بار ديگر دعوت به تلاوت قرآن , و خواندن نماز و دادن زكات و انفاق فى سبيل اللّه و استغفار مى نمايد.
فضيلت تلاوت سوره :
در حـديـثى از پيغمبر گرامى اسلام (ص ) آمده است : ((هركس سوره مزمل رابخواند سختيها در دنيا و آخرت از او برداشته مى شود)). و در حديث ديگرى از امام صادق (ع ) مى خوانيم : ((هركس سوره مزمل را درنماز عشا دوم (منظور همان نماز عشا است زيرا گاه به مغرب عشا اول گفته مى شود) يا در آخر شب بخواند, شب و روز, و هـمچنين خود اين سوره , گواه او درروز قيامت خواهد بود, و خداوند او را حيات پاكيزه و مرگ پاكيزه اى خواهد داد))!. مسلما اين فضائل بزرگ در صورتى است كه محتواى سوره دائر به قيام شبانه و تلاوت قرآن و صبر و استقامت و ايثار و انفاق عملى گردد, نه تلاوتى خالى ازعمل . به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. (آيه1)ـ همان گونه كه از لحن آغاز اين سوره برمى آيد دعوتى است آسمانى ازپيامبر(ص ) براى استقامت , و آمـادگـى جـهـت پذيرش يك وظيفه بزرگ و سنگين , كه بدون خودسازى قبلى انجام آن ممكن نيست . مى فرمايد: ((اى جامه به خود پيچيده ))! (يـا ايها المزمل ). (آيه2)ـ ((شب را جز كمى به پا خيز))! (قم الليل الا قليلا ). (آيه3)ـ ((نيمى از شب را, يا كمى از آن كم كن )) (نصفه او انقص منه قليلا ). (آيه4)ـ ((يا بر نصف آن بيفزا)) (اوزد عليه ). ((و قرآن را با دقت و تامل بخوان )) (ورتل القرآن ترتيلا ). به پا خيز كه دوران ((جامه به خود پيچيدن )) و در گوشه انزوا نشستن نيست . تـعـبـير به ((ترتيل )) كه در اصل به معنى ((تنظيم )) و ((ترتيب موزون )) است , دراينجا به معنى خـوانـدن آيـات قـرآن بـا تانى و نظم لازم , و ادا صحيح حروف , و تبيين كلمات , و دقت و تامل در مفاهيم آيات , و انديشه در نتايج آن است . همچنين رواياتى كه در تفسير ((ترتيل )) وارد شده همگى گواه بر اين حقيقت است كه نبايد آيات قـرآن را به عنوان الفاظى خالى از محتوا و پيام , تلاوت كرد, بلكه بايد به تمام امورى كه تاثير آن را در خواننده و شنونده عميق مى سازدتوجه داشت , و فراموش نكرد كه اين پيام الهى است , و هدف تحقق بخشيدن به محتواى آن است . ولـى مـتاسفانه امروز بسيارى از مسلمانان از اين واقعيت فاصله گرفته , و ازقرآن تنها به الفاظى اكتفا نموده اند, بى آنكه بدانند اين آيات براى چه نازل شده ؟. درسـت است كه الفاظ قرآن نيز محترم , است ولى نبايد فراموش كرد كه اين الفاظ و تلاوت مقدمه بيان محتواست . در حـديثى از امام صادق (ع ) در تفسير ((ترتيل )) مى خوانيم : ((وقتى از كنار آيه اى مى گذرى كه در آن نـامـى از بهشت است توقف كن و از خدا بهشت را بطلب (و خودرا براى آن بساز) و هنگامى كه از آيه اى مى گذرى كه در آن نام دوزخ است از آن به خدا پناه بر)) و خويشتن را از آن دور دار. (آيـه5)ـ سـپـس هـدف نهايى اين دستور سخت و مهم را چنين بيان مى كند:((ما به زودى سخنى سنگين را به تو القا خواهيم كرد)) (انا سنلقى عليك قولا ثقيلا ). سنگين از نظر محتوا, و مفهوم آيات ! و بيان مسؤوليتها. سـنـگين از نظر تحمل آن بر قلوب و دلها, تا آنجا كه قرآن در آيه 21 سوره حشرمى گويد: ((اگر اين قرآن را بر كوهها نازل مى كرديم آن را خاشع و از هم شكافته مى ديدى ))!. سنگين از نظر تبليغ , و مشكلات راه دعوت ! و برنامه ريزى و اجراى كامل آن !. سنگين در ترازوى عمل و در عرصه قيامت . ولـى پـيـغمبراكرم (ص ) و ياران اندكش با استمداد از تربيت قرآن مجيد, واستعانت به نماز شب و استفاده از تقرب به ذات پاك پروردگار, توانستندبر تمام اين مشكلات فائق آيند, و بار اين ((قول ثقيل )) را بر دوش كشند و به منزل مقصود برسانند!.ايـن آيات بار ديگر اهميت شب زنده دارى , و نماز شب , و تلاوت قرآن را درآن هنگام كه غافلان در خـوابـنـد گـوشـزد مـى كند, عبادت در شب , مخصوصا درسحرگاهان و نزديك طلوع فجر, اثر فـوق العاده اى در صفاى روح , و تهذيب نفوس ,و تربيت معنوى انسان , و پاكى قلب و بيدارى دل و تقويت ايمان و اراده , و تحكيم پايه هاى تقوا در دل و جان انسان دارد. به همين دليل علاوه بر آيات قرآن در روايات اسلامى نيز تاكيد فراوان روى آن شده است . از جمله در حديثى از امام صادق (ع ) مى خوانيم : ((سه چيز از عنايات مخصوص الهى است : عبادت شبانه (نماز شب ) و افطار دادن به روزه داران , وملاقات برادران مسلمان )). (آيه6)ـ ايـن آيـه ادامـه بـحث پيرامون عبادت شبانه , و آموزشهاى معنوى در پرتوتلاوت قرآن در دل شب اسـت و در حـقـيـقـت بـه مـنزله بيان دليلى است براى آنچه درآيات قبل آمده است , مى فرمايد: ((مسلما نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و بااستقامت تر است )) (ان نـاشئة الليل هى اشد وطــا واقوم قيلا ). آيـه فـوق از آيـاتـى اسـت كه با تعبيرات پرمحتوايش رساترين سخن را درباره ((عبادت شبانه )) و نيايش سحرگاهان , و راز و نياز با محبوب , در ساعاتى كه اسباب فراغت خاطر از هر زمان فراهمتر اسـت , و همچنين تاثير آن در تهذيب نفس , وپرورش روح و جان انسانى , بيان كرده است , و نشان مى دهد كه روح آدمى در آن ساعات آمادگى خاصى براى نيايش و مناجات و ذكر و فكر دارد. (آيـه7)ـ در ايـن آيه مى افزايد: اين به خاطر آن است كه ((در روز تلاش وكوشش مستمر و طولانى خواهى داشت )) (ان لك فى النهـار سبحا طويلا ). دائمـا مـشـغـول هـدايت خلق و ابلاغ رسالت پروردگار, و حل مشكلات زندگى جمعى و فردى هـستى , و مجال كافى براى عبادت و نيايش حاصل نمى شود,بنابراين عبادت شبانه را جانشين آن كن و آمادگى لازم براى اين فعاليتهاى بزرگ وگسترده را از آن قيام شب به دست آور. (آيـه8)ـ بـعـد از دسـتور قيام عبادت شبانه و اشاره اجمالى به آثار عميق آن به ذكر پنج دستور كه مكمل آن است پرداخته , مى فرمايد: ((و نام پروردگارت را يادكن )) (واذكراسم ربك ). مسلم است منظور تنها ذكر نام نيست , بلكه توجه به معنى است چرا كه يادلفظى مقدمه ياد قلبى است , و ذكر قلبى روح و جان را صفا مى بخشد, و نهال معرفت و تقوا را در دل آبيارى مى كند. در دسـتـور دوم مى فرمايد: ((تنها به او دل ببند)) و از غير او قطع اميد كن وخالصانه به عبادتش برخيز (وتبتل اليه تبتيلا ). ((تـبـتـل )) آن اسـت كـه انـسان با تمام قلبش متوجه خدا گردد, و از ماسوى اللّه منقطع شود, و اعمالش را فقط به خاطر او به جا آورد و غرق در اخلاص گردد. (آيه9)ـ سپس به سومين دستور پرداخته مى افزايد: ((همان پروردگار شرق و غرب كه معبودى جز او نيست , او را نگاهبان و وكيل خود انتخاب كن )) (رب المشرق والمغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا ). در ايـنـجـا بعد از مرحله ((ذكراللّه )) و ((اخلاص )) مرحله توكل و واگذارى همه كارها به خدا فرا مى رسد, خداوندى كه مشرق و مغرب عالم , يعنى , مجموعه جهان هستى در زير سيطره حكومت و ربوبيت او قراردارد, و تنها معبود شايسته پرستش , اوست . اين تعبير در حقيقت به منزله دليلى است براى موضوع توكل بر خدا, چگونه انسان بر او توكل نكند, و كار خويش را به او نسپارد, در حالى كه در پهنه جهان هستى غير از او حاكم و فرمانروا و منعم و مربى و معبود نيست . (آيه10)ـ و بالاخره در چهارمين و پنجمين دستور مى فرمايد: ((و در برابرآنچه (دشمنان ) مى گويند صـابـر و شـكيبا باش , و بطرزى شايسته از آنان دورى گزين ))!(واصبر على مـا يقولون واهجرهم هجرا جميلا ). و بـه اين ترتيب در اينجا مقام ((صبر)) و ((هجران )) فرا مى رسد, چرا كه در مسيردعوت به سوى حق , بدگوئى دشمنان , و ايذا و آزار آنان , فراوان است , و اگرباغبان بخواهد گلى را بچيند بايد در برابر زبان خار صبر و تحمل داشته باشد. به علاوه گاهى در اينجا بى اعتنائى و دورى لازم است , تا هم از شرشان در امان بماند و هم درسى از اين طريق به آنان بدهد, ولى اين هجران و دورى نبايد به معنى قطع برنامه هاى تربيتى , و تبليغ و دعوت به سوى خدا باشد. مرحوم ((طبرسى )) در ((مجمع البيان )) در ذيل آيه مى گويد: ((اين آيه دلالت مى كند كه مبلغين اسـلام , و دعوت كنندگان به سوى قرآن , بايد در مقابل ناملائمات شكيبائى پيشه كنند, و با حسن خلق , و مدارا, با مردم معاشرت نمايند, تا سخنان آنها زودتر پذيرفته شود)).
[ دوشنبه ۱۳۸۵/۱۰/۰۴ ] [ 21:26 ] [ سعید ]
.:
Weblog Themes By
Pichak
:.
|
|