|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
سورة التكاثر (102) بسم الله الرحمن الرحيم أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (1) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (2) كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (3) ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (4) كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (5) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (6) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (7) ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) «تكاثر» از «كثرت» به معناى فزونطلبى و فخرفروشى به ديگران به واسطه كثرت اموال و اولاد است. جلوههاى تكاثر تكاثر در شرك و چند خدايى. <<ءَاَرباب متفرّقون خيرٌ ام اللّه الواحد القهّار>><1009> (حضرت يوسف به هم زندانىهاى خود كه مشرك بودند، گفت: آيا ارباب متفرق بهتر است يا خداوند يكتاى قهّار؟) تكاثر در غذا. بنى اسرائيل مىگفتند: ما بر يك نوع غذا صبر نداريم <<لن نصبر على طعام واحد>> ما خوردنىهاى ديگر همچون پياز و سير و عدس و خيار مىخواهيم. <<قثائها و فومها و عدسها و بصلها>><1010> تكاثر در عمر. چنان كه بعضى دوست دارند هزار سال عمر كنند. <<يَوَدّ احدهم لو يعمّر الف سنة>><1011> تكاثر در مال. قرآن مىفرمايد: برخى افراد به دنبال جمع مال و شمارش آن هستند. <<الّذى جمع مالاً و عدّده>><1012> تكاثر در مسكن. قرآن در مقام سرزنش بعضى مىفرمايد: در دامنه هر كوهى ساختمانهاى بلند بنا مىكنيد. <<أتبنون بكلّ ريع آية تعبثون>><1013> تكاثر در شهوت. اسلام براى مسئله جنسى، راه ازدواج را تجويز كرده و بهرهگيرى از همسر را بدون ملامت شمرده: <<الا على ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين>><1014> و ارضاى شهوت از غير راه ازدواج را تجاوز دانسته است. <<فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم لعادون>><1015> «الهاكم» از «لهو» به معناى سرگرم شدن به امور جزئى و ناچيز است كه انسان را از اهداف بلند باز دارد. «زُرتم» از زيارت و «مقابر» جمع مقبره است. ميان دو قبيله بر سر تعداد نفرات گفتگو شد، تصميم گرفتند سرشمارى كنند بعد از زندهها به قبرستان رفتند تا آمار مردگان را نيز به حساب آورند. حضرت على عليه السلام در خطبه 221 نهج البلاغه، بعد از تلاوت اين سوره مطالبى دارند كه ابن ابى الحديد در شرح آن مىگويد: در طول پنجاه سال، بيش از هزار بار اين خطبه را خواندهام و عظمت اين خطبه به قدرى است كه سزاوار است بهترين گويندگان عرب جمع شوند و اين طبه برايشان تلاوت شود و همه به سجده افتند، همانگونه كه هنگام تلاوت بعضى از آيات قرآن، همه به سجده مىافتند.<1016> ما دو جمله از آن خطبه را در اينجا بازگو مىكنيم: «ابائهم يفخرون» آيا به مقبره پدرانشان افتخار مىكنند؟ «ام بعديد الهلكى يتكاثرون» يا به تعداد معدومين فزونطلبى مىكنند؟ «اجساد خرّت و حركات سكنت» آنان جسدهايى بودند كه متلاشى شدند و متحركهايى بودند كه ساكن شدند. «و لئن يكونوا عبراً احقّ من ان يكونا مفتخرا» آن جسدها سزاوارترند كه سبب عبرت شوند تا مايه افتخار. از حضرت على عليه السلام حديثى نقل شده كه فرمودند: اولين <<سوف تعلمون>> مربوط به عذاب قبر است و دومى مربوط به عذاب آخرت.<1017> يقين، باور قلبى است كه عميقتر از دانستن است. مثلا همه مردم مىدانند كه مرده كارى به كسى ندارد ولى حاضر نيستند در كنار مرده بخوابند، ولى مردهشور در كنار مرده به راحتى مىخوابد، زيرا مردم فقط مىدانند ولى مردهشور باور كرده و به يقين رسيده است. راه بدست آوردن يقين عمل به دستورات الهى است، همانگونه كه مردهشور در اثر تكرار عمل به اين باور رسيده است. بر اساس روايات، نشانه يقين، توكل بر خداوند و تسليم او شدن و راضى بودن به مقدرات او و واگذارى امور به اوست.<1018> يقين درجاتى دارد كه دو مرحلهاش در اين سوره آمده و مرحله ديگرش در آيه 95 سوره واقعه آمده است. مراحل يقين عبارتند از: علم اليقين، حق اليقين و عين اليقين. انسان، گاهى از ديدن دود پى به آتش مىبرد كه اين علم اليقين است، گاهى خودِ آتش را مىبيند كه عين القين است و گاهى دستى بر آتش مىنهد و سوزندگى آن را احساس مىكند كه حق اليقين است. مراد از ديدن آتش در <<لَترونّ الجحيم>>، يا ديدن آن در قيامت است و يا ديدن آن با چشم برزخى و مكاشفه در همين دنيا كه اين معنا با يقين سازگارتر است. بر اساس احاديث، مراد از نعمتى كه در قيامت مورد سوال قرار مىگيرد، آب و نان نيست، كه بر خداوند قبيح است از اين امور سؤال كند. بلكه مراد نعمت ولايت و رهبرى معصوم است<1019> امام رضا عليه السلام فرمود: سؤال از آب و نان و... از مردم قبيح است تا چه رسد خداوند، بنابراين مراد از سؤال از نعمت، همان نعمت رهبرى معصوم است.<1020> تكاثر تنها در آمار و نفرات جمعيّت نيست، بلكه گاهى در ثروت و فرزند است. <<و تكاثر فى الاموال و الاولاد>><1021> و لذا در قرآن سفارش شده كه مال و فرزند شما را سرگرم نكند. <<لاتلهكم اموالكم و لا اولادكم>><1022> پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به دنبال تلاوت اين سوره فرمودند: «تكاثر الاموال جمعها من غير حقها و منعها من حقها و سدّها فى الاوعية»<1023> گردآورى اموال از راه نامشروع و نپرداختن حقوق واجب آنها و نگهدارى آنها در صندوقها تكاثر است. در شعرى منسوب به حضرت علىعليه السلام آمده است: يا من بدنياه اشتغل قد غرّه طول الامل الموت يأتى بغتة والقبر صندوق العمل 1- فزون طلبى و فخرفروشى انسان را به كارهاى بيهوده و عبث مىكشاند. <<الهاكم التكاثر>> 2- فزونطلبى، عامل غفلت از حساب قيامت است. <<الهاكم التكاثر - لتسئلنّ يومئذ عن النعيم>> 3- دامنه فزونطلبى تا شمارش مردگان پيش مىرود. <<حتى زرتم المقابر>> 4- بىخبرى از احوال قيامت، انسان را به انحراف مىكشاند. <<الهاكم التكاثر... كلاّ لو تعلمون>> 5 - در برابر افكار و رفتار انحرافى بايد هشدار را تكرار كرد. <<كلاّ - ثمّ كلاّ - كلاّ>> 6- از طريق ايمان و يقين انسان مىتواند آينده را ببيند. <<لو تعلمون علم اليقين لترونّ الجحيم>> 7- در فرهنگ جاهلى، كميّت و جمعيّت، تا آنجا ارزش دارد كه حتى مردگان را در شمارش به حساب مىآورند. <<حتى زرتم المقابر>> 8 - تكاثر و تفاخر، كيفر سختى دارد. <<الهاكم التكاثر... لترونّ الجحيم>> 9- عاقبت انديشى مانع فخر فروشى است. <<كلاّ سوف تعلمون...>> 10- بايد براى رسيدن به يقين و شناخت حقايق تلاش كرد تا از خطرات قيامت درامان بود. <<لو تعلمون علم اليقين لترونّ الجحيم>> 11- سرگرمان به دنيا هرگز به درجه يقين نمىرسند. <<لو تعلمون علم اليقين >>(كلمه لو در موارد نشدنى بكار مىرود.) 12- ايمان و يقين، درجاتى دارد. <<علم اليقين... عين اليقين>> 13- حساب قيامت بر اساس امكاناتى است كه خداوند به هركس داده است و لذا هر كس متفاوت از ديگرى است. <<لتسئلنّ يومئذ عن النعيم>> «والحمدللّه ربّ العالمين» [ سه شنبه ۱۳۸۵/۰۸/۳۰ ] [ 21:0 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||