«... إِلا مَنْ خَطِف الخَْطفَةَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ ثَاقِبٌ! »
« همانا ماييم كه آسمان دنيا را با زينت ستارگان آراستيم! »
« تا هم زينت آن باشد و هم آسمان را از هر شيطان سركشى حفظ كند! »
« تا شيطانها نتوانند به آنچه در سكان آسمان مى گذرد گوش فرا دهند و اگر خواستند گوش دهند از هر طرف رانده شوند! »
« و در نتيجه از آسمان دور شوند و براى ايشان است عذابى واجب! »
« آرى شيطانها نمى توانند به سخنان فرشتگان گوش فرا دهند مگر آنهايى كه كلام ملائكه را بربايند كه آنها نيز بلافاصله هدف شهاب ثاقب قرار مى گيرند! »
(۱۰/ صافات)
مفسرين براى اينكه مساله استراق سمع شيطانها در آسمان را تصوير كنند و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوى شيطانها با شهابها تيراندازى مى شود بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مى رسد توجيهاتى ذكر كرده اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از: افلاكى كه محيط به زمين هستند و جماعت هايى از ملائكه در آن افلاك منزل دارند و آن افلاك در و ديوارى دارند كه هيچ چيز نمى تواند وارد آن شود، مگر چيزهايى كه از خود آسمان باشد و اينكه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشسته اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبى آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوى آنها تيراندازى كنند و دورشان سازند و اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مى رسد.
و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبى روشن شده و عيان گشته و در نتيجه بطلان همه آن وجوهى هم كه در تفسير شهاب ذكر كرده اند - كه وجوه بسيار زيادى هم هستند - و در تفاسير مفصل و طولانى از قبيل تفسير كبير فخر رازى و روح المعانى
ص: ۲۴۰
آلوسى و غير آن دو نقل شده، باطل مى شود.
ناگزير بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد و آن توجيه به احتمال ما - و خدا داناتر است - اين است كه: اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى شود، از باب مثالهايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، همچنان كه خود خداى تعالى در كلام مجيدش فرموده: « و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون! » (۴۳/عنكبوت) و اينگونه مثلها در كلام خداى تعالى بسيار است، از قبيل عرش، كرسى، لوح و كتاب!
بنا بر اين اساس، مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالى تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست عالى تر و بلندتر از زمين ماست.
و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، اين است كه: شيطانها مى خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند و ملائكه هم ايشان را با نورى از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى سازند.
و يا مراد اين است كه: شيطانها خود را به حق نزديك مى كنند، تا آن را با تلبيسها و نيرنگهاى خود به صورت باطل جلوه دهند و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند و ملائكه رشته هاى ايشان را پنبه مى كنند و حق صريح را هويدا مى سازند، تا همه به تلبيس آنها پى برده، حق را حق ببينند و باطل را باطل!
و اين كه خداى سبحان داستان استراق سمع شياطين و هدف شهاب قرار گرفتنشان را دنبال سوگند به ملائكه وحى و حافظان آن از مداخله شيطانها ذكر كرده، تا اندازه اى گفتار ما را تاييد مى كند - و خدا داناتر است!
----------
الميزان ج: ۱۷ ص: ۱۸۶