[سوره القیامة (۷۵): آیه ۱]
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ. لاٰ أُقْسِمُ بِیَوْمِ اَلْقِیٰامَةِ (۱)
سوگند میخورم به روز قیامت،
۱- سوگند أکید خداوند، به روز قیامت
لاٰ أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیٰامَةِ
«لاٰ» در «لاٰ أُقْسِمُ» زاید و برای تأکید «أُقْسِمُ» است.
۲- قیامت، روزی است بس بزرگ و با عظمت.
لاٰ أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیٰامَةِ
مطلب یاد شده، با توجه به این است که سوگند به هر چیزی، نشانۀ عظمت آن چیز است.
[سوره القیامة (۷۵): آیه ۲]
وَ لاٰ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اَللَّوّٰامَةِ (۲)
و سوگند میخورم به نفس ملامتگر [که شما برانگیخته خواهید شد].
۱- سوگند أکید خداوند، به نفس ملامت گر
وَ لاٰ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّٰامَةِ
۲- اهمیت و عظمت نفس لوامه و سرزنش گر در وجود انسان
وَ لاٰ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّٰامَةِ
برداشت یاد شده، با توجه به این حقیقت است که سوگند خداوند به هر چیزی، نشان دهندۀ اهمیت و عظمت آن چیز است.
۳- وجدان اخلاقی، از ابعاد وجود انسان
وَ لاٰ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّٰامَةِ
«وجدان اخلاقی»، اصطلاحی است رایج در موضوع انسان شناسی که میتوان آن را از آیۀ شریفه استنباط کرد.
۴- انسانهای دارای نفس لوّامه، بسی ارجمند در پیشگاه خداوند
وَ لاٰ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّٰامَةِ
۵- انسانهای برخوردار از نفس لوّامه، دارای فرجامی نیکو در قیامت
لاٰ أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیٰامَةِ. وَ لاٰ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّٰامَةِ
بیان سوگند به نفس لوّامه، پس از سوگند به روز قیامت، ممکن است بیانگر حقیقت یاد شده باشد.
۶- رسول خدا (ص) فرمود:... ای پسر مسعود! اعمال صالح و کارهای نیک را افزون انجام بده که در [قیامت] نیکوکار و بدکار هر دو پشیمان میشوند. انسان نیکوکار میگوید: ای کاش کارهای نیک را زیادتر کرده بودم و انسان بدکار میگوید: کوتاهی و تقصیر کردم. و گواه این مطلب سخن خداوند است که فرمود:
«وَ لاٰ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّٰامَةِ». [مکارم الأخلاق، ص ۴۵۴؛ بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۱۰۴، ح ۱.]
[سوره القیامة (۷۵): آیه ۳]
أَ یَحْسَبُ اَلْإِنْسٰانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظٰامَهُ (۳)
آیا این انسان میپندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟
۱- انکار قیامت، برخاسته از پندار کافران به ناتوان بودن خداوند بر گردآوری استخوانهای مردگان و احیای مجدد آنها
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظٰامَهُ
مقصود از انسان در این آیه - به قرینۀ مقام - انسان کافر است؛ نه همه انسان ها.
۲- پندار عدم توانایی خداوند بر جمع آوری استخوانهای مردگان و زنده کردن آنها، باطل و بی اساس است.
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظٰامَهُ
۳- منکران قیامت، فاقد دلیل و برهان یقینی و اطمینان آور بر انکار آن
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظٰامَهُ
مطلب یاد شده با توجه به آمدن فعل «یَحْسَبُ» (گمان میکند)، استفاده میشود.
۴- موادّ جسمانی انسان، پس از مرگ از بین نمی رود.
أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظٰامَهُ
برداشت یاد شده از تعبیر «نَجْمَعَ» - از مادۀ «جمع» (گردآوردن) - استفاده میشود؛ زیرا گردآوردن در جایی صادق است که اجزای پراکنده وجود داشته باشد.
[سوره القیامة (۷۵): آیه ۴]
بَلیٰ قٰادِرِینَ عَلیٰ أَنْ نُسَوِّیَ بَنٰانَهُ (۴)
چرا، [جمع خواهیم کرد، ] در حالی که بر درست کردن سرانگشتانش هم تواناییم.
۱- رد پندار منکران معاد (پندار عدم توانایی خدا بر گردآوری استخوانهای مردگان و احیای مجدد آنها) از سوی خداوند
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ... بَلیٰ قٰادِرِینَ
۲- خداوند، نه تنها توانا بر گردآوری استخوانهای مردگان است؛ بلکه میتواند انگشتان هر کس را به همان صورتی که در دنیا بود، تنظیم کند.
بَلیٰ قٰادِرِینَ عَلیٰ أَنْ نُسَوِّیَ بَنٰانَهُ
«بَنٰانَهُ» (مفرد «بَنٰانٍ») در دو معنا استعمال میشود:
۱- انگشتان، ۲- سرانگشتان.
۳- توانایی خداوند، مطلق و نامحدود است.
بَلیٰ قٰادِرِینَ عَلیٰ أَنْ نُسَوِّیَ بَنٰانَهُ
۴- برانگیخته شدن انسانها در قیامت، در قالب جسمی همانند جسم دنیایی آنان
قٰادِرِینَ عَلیٰ أَنْ نُسَوِّیَ بَنٰانَهُ
تصریح به درست کردن انگشتان، میتواند اشاره به حقیقت یاد شده باشد.
[سوره القیامة (۷۵): آیه ۵]
بَلْ یُرِیدُ اَلْإِنْسٰانُ لِیَفْجُرَ أَمٰامَهُ (۵)
[او دلیلی بر نفی معاد ندارد، ] بلکه این انسان میخواهد در آیندۀ خود نیز گناه کند.
۱- انکار و زیر سؤال بردن برپایی قیامت، بهانۀ کافران برای انجام هرگونه فسق و فجور
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظٰامَهُ... بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسٰانُ لِیَفْجُرَ أَمٰامَهُ
«فجور» (مصدر «یفجر») به معنای فسق (صحاح اللغة) و لام در «لِیَفْجُرَ» برای تعلیل است. «أمام» اسم مکان و در آیه مجازاً در زمان مستقبل - که مفید استمرار است - استعمال شده است.
بنابراین مفاد آیه چنین میشود: «بلکه انسان میخواهد تا راه فسق و فجور، برای همیشه به روی او باز باشد و آن را ادامه دهد و همین سبب انکار معاد از جانب او است».
۲- ایمان به قیامت، بازدارندۀ انسان از فسق و فجور
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسٰانُ لِیَفْجُرَ أَمٰامَهُ
۳- منشأ انکار معاد، تمایل انسان به فسق و فجور است؛ نه وجود شبهه ای علمی.
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظٰامَهُ... بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسٰانُ لِیَفْجُرَ أَمٰامَهُ
۴- هواهای نفسانی، مانع پذیرش حقایق دینی و ایمان و اذعان به آن
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسٰانُ لِیَفْجُرَ أَمٰامَهُ
[سوره القیامة (۷۵): آیه ۶]
یَسْئَلُ أَیّٰانَ یَوْمُ اَلْقِیٰامَةِ (۶)
[ازاین رو با حالت انکار] میپرسد: روز قیامت کی خواهد بود؟
۱- پرسش ناباورانه و تمسخرآمیز کافران، از زمان برپایی قیامت
یَسْئَلُ أَیّٰانَ یَوْمُ الْقِیٰامَةِ
۲- آگاه نبودن از زمان برپایی قیامت، بهانۀ کافران برای انکار آن
یَسْئَلُ أَیّٰانَ یَوْمُ الْقِیٰامَةِ
۳- گرایش انسان کافر به فسق و فجور، زمینۀ پرسشهای انکارآمیز او دربارۀ قیامت.
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسٰانُ لِیَفْجُرَ أَمٰامَهُ. یَسْئَلُ أَیّٰانَ یَوْمُ الْقِیٰامَةِ