💎 #متعمقون_آخرالزمان و #توحیدصمدی قرآنی
از حضرت امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ رسيده كه فرمود: «ان الله عزوجل عَلِمَ انّه يكون في آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالي قل هو الله احد، و الآيات من سورة الحديد الي قوله: و هو عليم بذات الصدور، فمن رام وراء ذلك فقد هلك». يعني چون خداوند ميدانست در آخر الزمان، افراد ژرف انديش و عميقنگر به وجود ميآيند، سوره توحيد و آيات اول سوره حديد را نازل فرمود، تا هر اندازه توان فكري و علمي داشته باشند، بتوانند از آن آيات معارف توحيدي را دريابند. از اين حديث نوراني معلوم ميشود كه هر فيلسوف ژرفنگر و عارف بلند پرواز، تا هر اندازه توان داشته باشد، ميتواند معارف توحيدي را از اين آيات به دست آورد. لذا ميگويند: كه حكيم بزرگ صدر المتألهين شيرازي گفته است: من پيوسته در اين آيات تفكر ميكردم، تا اين كه حديث ياد شده را ديدم و از شوق گريه كردم. (۱)
نكته ديگر آن است كه
توحيد صمدي جزء معارف ظريف قرآني است،
لذا در روايات متعدد درباره معناي صمد بحث شده كه در ذيل به برخي از آنها اشاره ميشود:
حضرت امام حسين ـ عليه السّلام ـ در حديثي، براي صمد پنج معنا ذكر كردهاند:
الف. صمد كسي است كه منتهای سيادت و آقايي است.
ب. صمد، ذاتی است دائم و ازلي و جاويدان.
ج. صمد وجودي است كه جوف ندارد.
د. صمد كسي است كه نميخورد و نميآشامد.
هـ . صمد كسي است نميخوابد.
و در برخي عبارات آمده:
صمد كسي است كه قائم به نفس باشد و بينياز از غير
و در حديث ديگر از حضرت امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ درباره صمد نقل شده است كه فرمود:
تاويل صمد آن است كه او نه اسم است و نه جسم و نه مانند و شبيه دارد، و نه صورت و تمثال، نه حد و حدود، نه محل ومكان، نه كيف و نه أين، نه پر است و نه خالي، نه ايستاده و نه نشسته، نه سكون دارد و نه حركت، و در عين حال هيچ محلي از او خالي نيست و هيچ مكاني گنجايش او را ندارد. نه رنگ دارد و نه بر قلب انساني خطور كرده، همه اينها از ذات پاك او منتفي است.
اين حديث به خوبي نشان ميدهد كه صمد، مفهوم بسيار جامع و وسيعي دارد كه هر گونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدسش نفي ميكند. در همين رابطه بايد توجه داشت كه كلمه صمد، در اصل لغت به معناي شخص بزرگي است كه همه نيازمندان به سوي او ميروند و از هر نظر پر و كامل است،
پس هر معنايي كه براي صمد مطرح مي شود، به همين ريشه باز ميگردد.(۲)
با توجه به مطالبي كه درباره توحيد صمدي مطرح شد، ميتوان گفت:
خداوند وجود و هستي مطلق بوده و هيچ قيد و شرط و حدي براي او نيست،
چنين وجودي مسلماً نامحدود خواهد بود،
زيرا كه اگر محدوديتي پيدا كند، بايد آلوده به عدم گردد و ذات مقدسش كه هستي از آن ميجوشد، هرگز صفت عدم و نيستي نخواهد داشت و چيزي در خارج نيست كه عدم را بر او تحميل كند.
بنابراين، محدود به هيچ حدي نميباشد.
از سوي ديگر، دو هستي نامحدود در عالم تصور نمي شود، زيرا اگر دو موجود پيدا شود، حتماً هر يك از آنها فاقد كمالات ديگري است. يعني كمالات او را ندارد، بنابراين هر دو محدود ميشود،
و اين خود دليل روشني است، بر يگانگي ذات واجب الوجود.(۳)
و در راستاي اين بحث توحيدي است كه برخي از بزرگان گفتهاند: «اگر عرفا مسأله #وحدت_وجود يعني وحدت حق سبحانه و وحدت واجب الوجود را مطرح كردهاند، در واقع مرادشان، همان توحيد صمدي است كه در قرآن آمده، و اگر فيلسوف سخن از نامتناهي بودن وجود مطرح كرده، هدف همان توحيد صمدي است كه وجود نامتناهي حق سبحانه است. (۴)
از مجموع آن چه گفته شد، معلوم گرديد كه يكي از معارف توحيد و معاني ظريف صمد، همان توحيد وجودي است كه نزد بزرگان اهل معرفت مطرح است، كه عالم را همه مظهر جمال الهي و آيت خداوند ميدانند و در جهان هستي، موجودي غير از خدا را قبول ندارد و ميگويند: در عالم خداست و ساير موجودات همه مظاهر و آيات اوست.
آدرس ها:
۱. علامه #حسن_زاده_آملی، قرآن، عرفان و برهان از هم جدايي ندارد، فصل ۸، ص۱۱۱.
۲. آیت الله العظمی #مکارم_شیرازی ، تفسير نمونه، ج ۲۷، ص ۴۳۸
۳. همان، ص ۴۴۴
۴. اسفار، با تعليق و تصحيح علامه حسن زاده آملی، ج ۱، پاورقی ص۲۱
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
✅ https://t.me/joinchat/AAAAAD_7fLJUCmU8CcTMVw