[سوره یس (۳۶): آیه ۶۳]
هٰذِهِ جَهَنَّمُ اَلَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (۶۳)
این است همان دوزخی که به شما وعده میدادند.
۱- جهنم، در روز رستاخیز از نزدیک به کافران و مجرمان نشان داده خواهد شد.
هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ
«هٰذِهِ» - که به شیء نزدیک اشاره دارد - میرساند که جهنم در نزدیکی کافران و مجرمان قرار داشته و به آنان نشان داده خواهد شد.
۲- جهنم، وعدۀ الهی به مجرمان و کافران است.
هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ
۳- به دوزخ رفتن کافران و مجرمان، وعده ای که پیوسته به آنان در دنیا ابلاغ شده است.
هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ
آمدن فعل مضارع با فعل «کُنْتُمْ» - نشانگر استمرار و پیوستگی این وعدۀ الهی است.
۴- خداوند، حجتش را بر دوزخیان در دنیا تمام کرده است.
هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ
۵- عبادت نکردن خدای یکتا و پیروی از شیطان، موجب دوزخی شدن است.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یٰا بَنِی آدَمَ أَنْ لاٰ تَعْبُدُوا الشَّیْطٰانَ... وَ أَنِ اعْبُدُونِی... وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ... هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ
آیۀ شریفه بیانگر نتیجه و پی آمد عمل نکردن به توصیههای الهی است که در آیات پیشین آمده است.
[سوره یس (۳۶): آیه ۶۴]
اِصْلَوْهَا اَلْیَوْمَ بِمٰا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (۶۴)
امروز به سزای آن که کفر میورزیدید به آتش آن بسوزید.
۱- فرمان تحقیرآمیز خداوند در قیامت به مجرمان و کافران
هٰذِهِ جَهَنَّمُ... اصْلَوْهَا الْیَوْمَ
امر «اصْلَوْهَا» برای تحقیر و اهانت است.
۲- دوزخیان، هرگز از آتش دوزخ جدا نشده و پیوسته در آن خواهند سوخت.
اِصْلَوْهَا الْیَوْمَ
«صلا»در اصل به معنای لزوم است. ازاین رو «اصْلَوْهَا» به معنای «الزموها» (باید ملازم و هم راه عذاب دوزخ باشید) خواهد بود (لسان العرب و مجمع البیان).
۳- کفر مستمر، سبب دوزخی شدن است.
اِصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمٰا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ
«باء»در «بِمٰا» برای سببیت و فعل مضارع «تَکْفُرُونَ» - با فعل «کُنْتُمْ» - بیانگر استمرار است.
۴- انکار برپایی قیامت و دروغ پنداشتن آن، کفر است.
هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ. اِصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمٰا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ
مفعول «تَکْفُرُونَ» به قرینۀ آیۀ قبل - که دربارۀ وعده به عذاب دوزخ است - برپایی قیامت و وجود دوزخ خواهد بود.
[سوره یس (۳۶): آیه ۶۵]
اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلیٰ أَفْوٰاهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنٰا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ (۶۵)
امروز بر دهانشان مُهر مینهیم و دست هایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان به آنچه میکردند گواهی میدهند.
۱- در قیامت بر دهان کافران مهر زده شده و آنان از هرگونه سخن گفتن ناتوان خواهند شد.
اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلیٰ أَفْوٰاهِهِمْ
مقصود از مهر خوردن دهان کافران، ناتوان شدن آنان از هر گونه سخن گفتن است.
۲- کافران در قیامت، از هرگونه دفاع از خود در برابر محکومیتشان به دوزخ، ناتوان خواهند بود.
هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ... الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلیٰ أَفْوٰاهِهِمْ
مهر خوردن دهان کافران، به قرینۀ آیۀ قبل - که سخن از محکومیت آنان به دوزخی شدن بود - میتواند کنایه از ناتوانی آنان در دفاع از خود و توجیه کارهای گذشتۀ خویش باشد.
۳- دستها و پاهای کافران، در قیامت علیه آنان به سخن آمده و بر اعمالشان، گواهی خواهند داد.
تُکَلِّمُنٰا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ
۴- اعضای بدن انسان، دارای نوعی درک و شعور است.
تُکَلِّمُنٰا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ
لازمۀ گواهی دادن بر هر چیزی، آگاهی و درک نسبت به آن است. بنابراین گواهی اعضای بدن بر رفتار آدمی، دلیل وجود نوعی درک و شعور در آنهاست.
۵- اعضای بدن انسان (پا، دست و... ) در قیامت، به سخن در خواهند آمد.
تُکَلِّمُنٰا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ
۶- کافران و مجرمان از انکار رفتار و کردار ناپسند خود ناتوان خواهند بود.
تُکَلِّمُنٰا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ
گواهی دادن دست و پا، میتواند برای این باشد که کافران راهی برای انکار رفتار زشت خویش نداشته باشند.
۷- معاد انسانها جسمانی است.
اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلیٰ أَفْوٰاهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنٰا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ
باز ایستادن از سخن گفتن و گواهی دادن دست و پا بر کردارهای انسان، دلیل جسمانی بودن معاد است.
[سوره یس (۳۶): آیه ۶۶]
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَطَمَسْنٰا عَلیٰ أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا اَلصِّرٰاطَ فَأَنّٰی یُبْصِرُونَ (۶۶)
و اگر بخواهیم چشمانشان را محو میکنیم، آن گاه به راه خود سبقت میگیرند، ولی چگونه میبینند؟
۱- توانایی خداوند بر عذاب کافران، با نابینا ساختن آنان تا راه معمول خود را هر چند با زحمت، نتوانند بیایند.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَطَمَسْنٰا عَلیٰ أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرٰاطَ فَأَنّٰی یُبْصِرُونَ
«طمس» (مصدر «طمسنا») به معنای از بین بردن آثار و شواهد چیزی است و مقصود از آن در «لَطَمَسْنٰا عَلیٰ أَعْیُنِهِمْ» از بین بردن کامل عضو چشم و یا نور و بینایی آن میباشد.
مراد از «الصِّرٰاطَ» راهی است که افراد آن را معمولاً و به صورت روز مره طی میکنند.
۲- عذاب کافران با از بین بردن چشمها و نابینا ساختن شان به گونه ای که راه درستی را پیدا نکنند. جزء مشیت و سنت خدا
نیست.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَطَمَسْنٰا عَلیٰ أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرٰاطَ فَأَنّٰی یُبْصِرُونَ
از به کار رفتن «لَوْ» - که برای امتناع است - برداشت یاد شده به دست میآید.
۳- عذاب شدن برخی از کافران و عذاب نشدن برخی دیگر در دنیا، به مشیت خدا بستگی دارد.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَطَمَسْنٰا عَلیٰ أَعْیُنِهِمْ... فَأَنّٰی یُبْصِرُونَ
۴- بینایی، از ابزار شناخت است.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَطَمَسْنٰا عَلیٰ أَعْیُنِهِمْ... فَأَنّٰی یُبْصِرُونَ
۵- مشیت خداوند در هدایت انسان ها، بر بهره جستن آنان از ابزارهای متعارف شناخت (مانند بینایی و... ) استوار است؛ نه بر اعجاز و کارهای خارج از توان بشر.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَطَمَسْنٰا عَلیٰ أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرٰاطَ فَأَنّٰی یُبْصِرُونَ
برداشت یاد شده مبتنی بر این است که مراد از «الصِّرٰاطَ» راه هدایت باشد؛ یعنی، که اگر خداوند بینایی مردم کافر را از بین ببرد، آنان به قدرت خدا پی برده و به او ایمان میآورند؛ ولی خدا چنین نکرده بلکه خواسته است که آنان از راه دیدن حقایق و شنیدن آنها (راه متعارف راهنمایی بشر) هدایت گردند.
۶- انسان ها، در برابر مشیت و ارادۀ الهی ناتوان اند.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَطَمَسْنٰا عَلیٰ أَعْیُنِهِمْ... فَأَنّٰی یُبْصِرُونَ
[سوره یس (۳۶): آیه ۶۷]
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَمَسَخْنٰاهُمْ عَلیٰ مَکٰانَتِهِمْ فَمَا اِسْتَطٰاعُوا مُضِیًّا وَ لاٰ یَرْجِعُونَ (۶۷)
و اگر بخواهیم آنان را در جای خود مسخ میکنیم که نه بتوانند بروند و نه برگردند.
۱- توانایی خداوند بر مسخ کردن کافران، به گونه ای که آنان زمین گیر شوند و از برخاستن از جای خود و حرکت به پیش و عقب ناتوان گردند.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَمَسَخْنٰاهُمْ عَلیٰ مَکٰانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطٰاعُوا مُضِیًّا وَ لاٰ یَرْجِعُونَ
۱- عذاب کافران با مسخ و زمین گیر کردن، جزء مشیت خدا نیست.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَمَسَخْنٰاهُمْ عَلیٰ مَکٰانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطٰاعُوا مُضِیًّا وَ لاٰ یَرْجِعُونَ
۳- مشیت خداوند در هدایت انسان ها، بهره جستن آنان از ابزارهای متعارف شناخت است؛ نه بر اعجاز و کارهای خارق العاده
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَمَسَخْنٰاهُمْ عَلیٰ مَکٰانَتِهِمْ... وَ لاٰ یَرْجِعُونَ
محتمل است مفاد آیه این باشد که اگر خداوند مردم کافر را مسخ و یا زمین گیر میکرد، آنان از روی استیصال به قدرت خدا اعتراف کرده و به او ایمان میآوردند؛ ولی چنین نکرده، بلکه خواسته است که آنان از راه دیدن حقایق و شنیدن آنها (راه متعارف راهنمایی بشر) هدایت گردند.
۴- انسانها در برابر مشیت خداوند ناتوان اند.
وَ لَوْ نَشٰاءُ لَمَسَخْنٰاهُمْ عَلیٰ مَکٰانَتِهِمْ... وَ لاٰ یَرْجِعُونَ