تذكر و يادآوري از راه انذار
« بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ! طه! مَا أَنزَلْنَا عَلَيْك الْقُرْءَانَ لِتَشقَى...! » (۱تا۸/طه)
غرض اين سوره تذكر و يادآورى از راه انذار است كه آيات انذار آن بر آيات تبشيرش غلبه دارد و اين غلبه به خوبى به چشم مى خورد، داستانهايى را ذكر مى كند كه به هلاكت طاغيان و تكذيب كنندگان آيات خدا منتهى مى شود و حجت هاى روشنى را متضمن است كه عقل هر كس را ملزم به اعتراف به توحيد خداى تعالى و اجابت دعوت حق مى كند و به يادآورى آينده انسان از احوال قيامت و مواقف آن و حال نكبت بار مجرمين و خسران ظالمين منتهى مى گردد.
اين آيات - به طورى كه از سياقش بر مى آيد - با نوعى تسليت از رسول خدا شروع مى شود، تا جان شريف خود را در واداشتن مردم به قبول دعوتش به تعب نيندازد، زيرا قرآن نازل نشده براى اينكه آن جناب خود را به زحمت بيندازد، بلكه آن تنزيلى است الهى كه مردم را به خدا و آيات او تذكر مى دهد تا شايد بيدار شوند و غريزه خشيت آنان هوشيار گردد، آنگاه متذكر شده به وى ايمان بياورند و تقوى پيشه كنند، پس او غير از تبليغ وظيفه ديگرى ندارد، اگر مردم به ترس آمدند و متذكر شدند كه هيچ و گر نه يا عذاب استيصال و خانمان برانداز منقرضشان مى كند و يا اينكه به سوى خداى خود برگشت نموده در آن عالم به وبال ظلم و فسق خود مى رسند و اعمال خود را بدون كم و زياد مى يابند و به هر حال نمى توانند با طغيان و تكذيب خود خداى را عاجز سازند.
يكى از آيات برجسته اين سوره آيه شريفه: « الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنى! » است كه با همه كوتاهيش مساله توحيد را با همه اطرافش متضمن است!
هدف آيه ۹ تا ۴۸ سوره طه
بيان برگزيده شدن حضرت موسي و وقايع تاريخي دعوت او
« وَ هَلْ أَتَاك حَدِيث مُوسى...! »
در اين آيات داستان موسى عليه السلام را شروع كرده، در اين سوره چهار فصل از اين داستان ذكر شده:
اول: چگونگى برگزيدن موسى به رسالت در كوه طور، كه در وادى طوى واقع است و مامور كردنش به دعوت فرعون.
دوم: با شركت برادرش او را به دين توحيد دعوت كردن و بنى اسرائيل را نجات دادن و اقامه حجت و آوردن معجزه عليه او.
سوم: بيرون شدنش با بنى اسرائيل از مصر و تعقيب فرعون و غرق شدنش و نجات يافتن بنى اسرائيل.
چهارم: گوساله پرستى بنى اسرائيل و سرانجام كار ايشان و كار سامرى و گوساله اش.
اينكه آيات مورد بحث به چه وجهى متصل به ما قبل مى شود؟ وجه اتصالش اين است كه آيات ما قبل مساله توحيد را خاطر نشان مى ساخت، اين آيات نيز با وحى توحيد آغاز شده و با همان وحى يعنى كلام موسى كه گفت: « انما الهكم الله الذى لا اله الا هو...! » و نيز كلام ديگرش در باره هلاك فرعون و طرد سامرى ختم مى شود، آيات قبلى نيز با اين تذكر آغاز مى شد كه قرآن مشتمل است بر دعوت حق و تذكر كسانى كه بترسند و با مثل اين آيه ختم مى شد كه: « الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنى! »
هدف آيه ۴۹ تا ۷۹ سوره طه
بيان آغازدعوت موسي«ع» تا غرق فرعون
« قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَمُوسى...! »
اين آيات فصل ديگرى از داستان موسى عليه السلام است، كه در آن رفتن موسى و هارون نزد فرعون و تبليغ رسالتشان مبنى بر نجات بنى اسرائيل را بيان مى كند، البته جزئيات جريان را هم خاطر نشان كرده، از آن جمله مساله معجزه آوردن و مقابله با ساحران و ظهور و غلبه حق بر سحر ساحران و ايمان آوردن ساحران و اشاره اى اجمالى به بيرون بردن بنى اسرائيل و شكافته شدن آب دريا و تعقيب كردن فرعون و لشگريانش، موسى و بنى اسرائيل را و سر انجام غرق شدن فرعون، مى باشد.
هدف آيه ۸۰ تا ۹۸ سوره طه
بيان نعمتهاي الهي بر بني اسرائيل و گوساله پرستي آنها
« يَبَنى إِسرءِيلَ قَدْ أَنجَيْنَكم مِّنْ عَدُوِّكمْ وَ وَعَدْنَكمْ جَانِب الطورِ الأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السلْوَى...! »
در اين آيات آخرين فصل از آنچه از سرگذشت موسى عليه السلام در اين سوره آمده ايراد شده است و در آن خداى تعالى جمله اى از منت هاى خود را بر بنى اسرائيل مى شمارد، مانند اينكه از قبطيان نجاتشان داد و در طرف راست طور ميعادى برايشان معين كرد و من و سلوى برايشان نازل فرمود، آنگاه اين فصل را با داستان سامرى و گمراه كردنش مردم را به وسيله گوساله پرستى، خاتمه داده است و اين قصه متصل است به داستان ميعاد در طور.
البته منظور اصلى از اين فصل بيان تعرض بنى اسرائيل است نسبت به غضب خدا كه با گوساله پرستى خود متعرض غضب الهى شدند و به همين جهت داستان را با حرف عطف واو نياورد و مانند بقيه مسائل به اشاره برگزار نكرد، بلكه اين قصه را مفصل بيان نمود.
هدف آيه ۹۹ تا۱۱۴ سوره طه
يادآوري هولهاي روز قيامت
« كَذَلِك نَقُص عَلَيْك مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سبَقَ وَ قَدْ ءَاتَيْنَك مِن لَّدُنَّا ذِكراً...! »
اين آيات در دنباله داستان موسى عليه السلام قرار دارد كه به منظور انذار مردم، ايشان را با ياد آورى هولهاى روز قيامت تهديد مى كند!
هدف آيه ۱۱۵ تا ۱۲۶ سوره طه
بيان شرط سعادت و تيره بختي آدمي
« وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلى ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسىَ وَ لَمْ نجِدْ لَهُ عَزْماً...! »
در اين آيات داستان داخل شدن آدم و همسرش در بهشت و بيرون شدنشان به وسوسه اى از شيطان و حكمى كه خداى تعالى در اين موقع راند كه دينى تشريع نموده سعادت و شقاوت بنى نوع آدمى را منوط به پيروى هدايت او و اعراض از آن نموده بيان مى كند.
و اين داستانى كه نام برديم در چند جاى قرآن آمده، ولى در اين سوره با كوتاهترين عبارت و زيباترين بيان ايراد شده است، به طورى كه ذيل آن شهادت مى دهد عمده عنايت در آن بيان همان حكمى است كه گفتيم به تشريع دين و ثواب و عقاب رانده، همچنانكه تفريع بعدش هم كه فرموده: « و كذلك نجزى من اسرف و لم يؤمن بايات ربه...! » اين معنا را تاييد مى كند.
بله ارتباط مختصرى هم به آيات قبل دارد كه در باره توبه مى فرمود: « و انى لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدى! » چون در اين آيات متعرض توبه آدم شده است.
هدف آيه ۱۲۷ تا ۱۳۵ سوره طه
نتيجه گيري از مطالب سوره طه در آيات پاياني
« وَ كَذَلِك نجْزِى مَنْ أَسرَف وَ لَمْ يُؤْمِن بِئَايَتِ رَبِّهِ وَ لَعَذَاب الاَخِرَةِ أَشدُّ وَ أَبْقَى...! »
اين آيات، متفرقاتى است از وعد و وعيد، حجت و حكمت و تسليت خاطر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلّم، كه همه آنها مربوط به آيات گذشته در اين سوره و نتيجه آنها است.