منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



(127){(وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‌)} (و اينچنين هر كس كه زياده‌روى كند و به آيه‌هاى پروردگارش ايمان نياورد، كيفر مى‌دهيم و عذاب آخرت شديدتر و پايدارتر است) (اسراف) يعنى تجاوز از حدّ.
(واو) ابتداى كلام (واو استيناف) و (كذلك) اشاره به گذشته است، كه خداوند همواره كسانى را كه از ذكر او اعراض كرده و آياتش را فراموش و ترك مى‌كردند، مواخذه مى‌كرده، چون عمل ايشان از مصاديق تجاوز از حد عبوديّت و كفر به آيات اوست، و در ادامه مى‌فرمايد عذاب آخرت از عذاب دنيا سختتر و پايدارتر است چون عذاب آخرت علاوه بر ظاهر، محيط بر باطن انسان نيز هست و دائمى و زايل نشدنى است.
(128){(أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى‌)} (آيا براى آنها روشن نشد كه پيش از ايشان چه نسلهايى را كه در مساكن خود راه مى‌رفتند، هلاك كرديم، همانا در اين امر براى صاحبان خرد نشانه‌هايى وجود دارد)
مى‌فرمايد آيا كثرت هلاكت قرون گذشته كه در آباديهاى خود رفت و آمد مى‌كردند (و اهل مكّه در سفرهاى خود به مساكن عاد در احقاف يمن و مساكن ثمود و اصحاب ايكة كه در شام است و يا مساكن قوم لوط كه در فلسطين است، عبور كرده و همه آنها را ديده‌اند) طريق عبرت گرفتن و ايمان به آيات خدا را براى آنها بيان نكرده؟
با اينكه در اين صحنه‌ها آيت‌ها و نشانه‌هايى جهت اعتبار اهل خرد و صاحبان عقول وجود دارد.
(129){(وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى)} (و اگر گفتار پروردگارت بر اين رانده نشده و مدتى معين تعيين نشده بود، هر آينه عذاب قرينشان بود)
يعنى اگر قضايى از جانب پروردگارت رانده نشده بود و اجلى معيّن براى ايشان تعيين نگشته بود، هر آينه هلاكت، ملازم آنها بود، چون اسراف ورزيدند و از حدّ بندگى تجاوز كردند و به پروردگارشان ايمان نياوردند. اما حكم الهى مبنى بر تأخير و امهال و نيز اجلّ مسمايى كه خداوند براى هر امّتى قرار داده جمعا علّت تامّه و باعث تأخير نزول عذاب استيصال بر ايشان است.
(130){(فَاصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى‌)} (پس بر آنچه مى‌گويند صبر كن و پيش از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن به ستايش، پروردگارت را تسبيح گو و كناره‌هاى شب و اواخر روز نيز به تسبيح او مشغول باش، شايد كه خشنود شوى)
در ادامه مى‌فرمايد وقتى قضاى خدا چنين است كه به كفّار مهلت دهد و عذابشان را تأخير بياندازد، پس تو اى پيامبر راهى جز صبر ندارى و بايد به قضاى خدا راضى شوى و او را از آنچه از كلمات كفرآميز كه درباره‌اش مى‌گويند منزّه بدارى. و در برابر عكس العملهاى بدى كه در برابر تو نشان مى‌دهند صبر كنى و در مقابل آثار قضا و حكم خدا او را در اوقات مختلف شبانه‌روز حمد و ستايش بگويى تا شايد به واسطه اين حمد و تسبيح قدرت صبر و رضايت بر قضاى الهى را بيابى همچنانكه در آيه ديگر امر بر استعانت از صبر و نماز مى‌دهد{(اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ) «سوره بقره، آيه 153 » بعضى‌ نيز گفته‌اند به حمد و تسبيح پروردگارت مشغول باش تا شايد به مقام شفاعت و درجه رفيعى نائل گردى يا به آنچه خدا به تو وعده داده برسى و راضى شوى‌ . يعنى آن را هم معنى آيه‌{(وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً «سوره اسراء، آيه 79» و بخشى از شب را به تهجد مشغول باشى كه عملى اضافى براى توست، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى ستايش شده (شفاعت) برانگيزد) دانسته‌اند و بعضى نيز اين اوقات ذكر شده در آيه را منطبق بر نمازهاى پنجگانه يوميّه خوانده‌اند.
(131){(وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌)} (ديدگان خود را به آنچه رونق زندگى دنياست و بعضى از گروههاى آدميان را از آن بهره داده‌ايم تا در خصوص آن عذابشان كنيم، نگران و خيره مكن كه روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است)
ظاهرا خطاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم مى‌فرمايد چشم خود را به زينت حيات و بهجت آن كه ما اصنافى از مردم و يا عدّه معدودى از ايشان و يا زنها و مردان را به آن اختصاص داده‌ايم، تا امتحانشان كنيم و ببينيم با اين روزيها و نعمات چه مى‌كنند، مدوز و به آنها متمايل نباش، چون آنچه پروردگارت بزودى در آخرت روزى تو مى‌كند بسى بهتر و ماندنى‌تر است. ظاهرا معناى اين آيه شبيه به آيه 85 سوره توبه است كه مى‌فرمود (اى پيامبر شيفته مال و اولاد آنها نشو، چون خدا مى‌خواهد به اين وسيله آنها را در دنيا عذاب كند) و نيز آيه 88 سوره حجر كه مى‌فرمود (اى پيامبر چشمانت را به آنچه روزى بعضى از اصناف ايشان كرده‌ايم مدوز و از بابت آن اندوهگين مباش و بال تواضعت را براى مؤمنان بگشا.)
(132){(وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‌)} (و خانواده خود را به نماز خواندن وادار، و در امر نماز شكيبايى نما،
ما روزى دادن كسى را به عهده تو نمى‌گذاريم بلكه تو خود روزى خور مائى، و سرانجام نيك از آن پرهيزكاريست)
مراد از اهل، به دليل مكّى بودن آيه، فقط خديجه (س) همسر پيامبر و على عليه السّلام و يا بعضى از دختران آن حضرت مى‌باشد.
مى‌فرمايد اهل خود را به نماز دستور ده. و نماز اظهار عبوديّت بنده در برابر معبود است، آنگاه مى‌فرمايد اين دستور ما به جهت آن نيست كه ما به نماز شما محتاج باشيم و از تو روزى بخواهيم، بلكه ما از تو بى‌نيازيم و تويى كه محتاج مايى و سرانجام نيك از آن پرهيزكاريست، چون فقط اهل تقوا هستند كه به حسن عاقبت و بهشت جاويد نايل مى‌شوند.
(133){(وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى‌)} (و مى‌گويند چرا معجزه‌اى از جانب پروردگارش براى ما نمى‌آورد، مگر توضيح آن امورى كه در كتابهاى گذشته هست به سوى ايشان نيامد)
اين آيه حكايت گفتار مشركان است كه به منظور اهانت و كوچك شمردن قرآن كريم و نيز به عجز آوردن پيامبر از آوردن معجزه‌اى غير از قرآن، آن را ابراز كرده‌اند و سپس پاسخ ايشان را مى‌دهد و مى‌فرمايد: مگر شاهدى براى ايشان نيامد كه محتواى كتابهاى نخستين (تورات، انجيل و ساير كتب آسمانى) را توضيح دهد و بيان كننده آنها باشد؟ البته كه آمده و آن قرآن است كه بوسيله مردى درس نخوانده و تعليم نديده برايشان نازل شده و اين خود بزرگترين معجزه است. و يا اينكه بگوييم مگر اخبار امتّهاى گذشته برايشان نيامد كه بدانند، كسانى كه از انبياء خود معجزاتى درخواست كردند، و به آن ايمان نياوردند، آوردن آن معجزات باعث هلاكت و استيصال آنان شد، با اين حال چرا مردم امروز متنبّه نمى‌شوند و با وجود معجزه‌اى چون قرآن، درخواست معجزه ديگرى مى‌كنند؟
(134){(وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‌)} (و اگر پيش از نزول قرآن آنها را به عذابى‌ هلاكشان كرده بوديم، مى‌گفتند: پروردگارا چرا پيامبرى به سوى ما نمى‌فرستى تا پيش از آنكه ذليل و رسوا شويم آيه‌هاى تو را پيروى كنيم؟)
مى‌فرمايد: اگر ما كفار را به خاطر اسرافى كه در كفر ورزيدند، پيش از نزول بيّنه بر آنان و اتمام حجّت بر ايشان، به عذابى هلاك سازيم، آن وقت حجّت به نفع آنها و به ضرر ما قائم مى‌شد، چون آنها مى‌گفتند: خدايا چرا رسولى به سوى ما نفرستادى، تا قبل از آنكه به عذاب تو هلاك و بيچاره شويم، آيات تو را پيروى كنيم؟
(135){(قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى‌)} (بگو همه منتظرند، شما نيز منتظر باشيد كه به زودى خواهيد فهميد كه پيروان طريقه راست چه كسانى هستند و هدايت يافته كيست؟)
مى‌فرمايد: هر يك از ما و شما منتظريم، ما منتظريم كه وعده‌اى كه خدا درباره شما به ما داده، كه دين خود را بر كفر شما برترى مى‌دهد و نور خود را تمام مى‌كند، فرارسد، شما هم منتظريد، تا بلاها بر ما حاكم شود و دعوت حق، باطل گردد و هر يك از ما به سوى هدف خود سعى و تلاش مى‌كند، آنگاه به نحو تهديد مى‌فرمايد: به زودى خواهيد دانست كه كداميك از ما و شما، راه مستقيم و درست را كه او را به هدفش مى‌رساند، پيموده و كداميك به مطلوب خود نايل شده، و اين عبارت شامل وعده غيبى به فتح و پيروزى مسلمانان و پيشگويى از تسلّط ايشان است و چنانچه گفتيم براى كفّار در حكم تهديد و ارهاب است.

 


برچسب‌ها: خلاصه تفسیر المیزان
[ یکشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۲۲ ] [ 17:57 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب