منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


آيه 22
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَاناً قَصِيّاً         پس به وى حامله شد و با او به مكانى دور كناره گرفت.

* مريم (س) درپى حامله شدن به عيسى (ع)، از منطقه خويشاوندان خود فاصله گرفت و به مكان دوردستى رفت.
فحملته فانتبذت به مكانًا قصيًّا
 «إنتباذ» از ريشه «نبذ» و به معناى دورى گزيدن است. «باء» در «به» يا براى ملابست است و يا سببيه؛ يعنى، دورى گزيدن مريم، همراه حمل خود و يا به خاطر آن، صورت گرفت. «قصىّ» صفت مشبهه و به معناى «دور» است.
* باردارشدن مريم (س)، نگرانى‏هايى را براى او همراه داشت.
فحملته فانتبذت به مكانًا قصيًّا
ترك محل سكونت و رفتن به مكانى دوردست، نشان آن است كه مريم (س) از روبه روشدن با مردم و پاسخ گويى به آنها نگران بوده است. لغت «إنتباذ» (انزواطلبى كسى كه براى حضور خود ارزش چندانى نمى‏بيند) نيز مؤيد آن است.
*از امام رضا (ع) روايت شده كه فرمود: شب بيست و پنجم ذى القعده عيسى (ع) تولد يافت ...».
*سليمان جعفرى گويد: امام‏رضا (ع) فرمود: آيا مى‏دانى مريم (ع) از چه چيز حامله شد؟ گفتم: نه مگر اين‏كه مرا خبر دهى پس فرمود: از خرماى «صرفان»  كه جبرئيل آن را آورد و مريم را با آن اطعام كرد، پس او حامله شد».
*از امام كاظم (ع) روايت شده است: ... روزى كه مريم حامله شد، روز جمعه هنگام زوال بود».

آيه 23
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذَا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً                آن گاه درد زايمان او را به سوى تنه درخت خرما كشانيد. گفت: اى كاش، پيش از اين مرده و يكسره از ياد رفته‏ بودم.

* درد زايمان، مريم (س) را به كنار تنه درخت خرما كشانيد.
فأجاءها المخاض إلى‏ جذع النخلة
 «أجاء» متعدى «جاء»؛ يعنى، آورد و «مخاض» درد زايمان است.
* مريم (س)، هنگام زايمان، تنها و بدون پرستار و در مكانى دور از مناطق مسكونى، به سر مى‏برد.
مكانًا قصيًّا. فأجاءها المخاض إلى‏ جذع النخلة
در جمله «أجاءها المخاض»، آوردن مريم كنار درخت، به درد زايمان نسبت داده شده و آيات بعد، نوزاد او را راهنماى وى به آب معرفى كرده است، علاوه بر آن، مريم (س) براى تهيه خرما، خود مجبور به حركت دادن نخله شد، مجموعه اين امور مى‏تواند قرائن تنهايى مريم به هنگام زايمان باشد.
* اصله نخلى كه مريم (س) در كنار آن پناه گرفت، نخلى مشخص و درختى خشكيده بود.
فأجاءها المخاض إلى‏ جذع النخلة
 «النخلة» معرفه و «ال» در آن مى‏تواند عهد ذهنى باشد. عهدى كه يا بين خدا و مريم (س) و يا خدا و پيامبر (ص) بوده است و از اين كه گفته نشد «إلى النخلة»، دانسته مى‏شود كه آنچه مريم در كنار آن قرار گرفت، چيزى جز تنه درخت نبود. آيات بعد كه سخن از آگاه ساختن مريم به وجود آب و لزوم تكان دادن درخت، براى استفاده از خرماى آن دارد، نيز حاكى از پيدايش خارق العاده آب و خرما است و گرنه مريم (س) براى پى بردن به آن دو موضوع، به راهنما نيازى نداشت.
* مريم (س) به هنگام زايمان آرزو كرد: كاش قبل از باردارشدن مرده بود و به‏ كلّى از يادها رفته بود.
فأجاءها المخاض ... قالت يليتنى متّ قبل هذا و كنت نسيًا منسيًّا
جمله «و كنت نسياً منسيّاً» قرينه است بر اين كه انگيزه مريم از آرزوى مرگ، رهايى از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرينه «ألّاتحزنى قد جعل ...» تنهايى و بى آب و غذايى، نيز او را اندوهناك ساخته بود، ولى اين همه، تبعاتِ همان گريز از زخم زبان است؛ يعنى، كاش پيش از حاملگى مرده بودم، كه براى فرار از نيشتر مردم مجبور به تحمل اين آوارگى نباشم.
* مرگ در حال باردارى و يا پس از وضع حمل، نمى‏توانست پايان بخش نگرانى‏هاى مريم (س) باشد.
يليتنى متّ قبل هذا
 «هذا» در كلام مريم (س)، اشاره به اصل باردارى است نه آوارگى و تنهايى و سختى زايمان، زيرا پيدايش اين امور به خواست خود مريم و براى رهايى از زخم زبان مردم بود، بنابراين او كه از اتهام زنا، حتى پس از مرگ خود بيم داشت، رهايى از اتهام را در گرو مرگ پيش از باردارى مى‏ديد.
* مريم (س)، حامله بودن خود را در تمام مدت، از مردم پنهان كرده بود.
مكانًا قصيًّا. فأجاءها المخاض ... يليتنى متّ قبل هذا و كنت نسيًا منسيًّا
رفتن به مكان دوردست و نيز تنهايى و بى سرپناهى به هنگام وضع حمل، نشان‏مى‏دهد كه تا آن زمان مريم (س) توانسته بود حامله بودن خود را از مردم پنهان كند.
* تقاضاى مرگ در بعضى از شرايط جايز و مطلوب است.
يليتنى متّ قبل هذا
* آبرو و شخصيت انسان مهم‏تر از حيات و زندگى مادى او است.
يليتنى متّ قبل هذا
اين كه مريم، مرگ را بر زندگى بدون آبرو ترجيح مى‏دهد، گوياى حقيقت ياد شده است.
* اشتهار مريم (س) به عفت و پاكدامنى در بين مردم، فزاينده نگرانى او از بازتاب منفى تولد عيسى (ع) در افكار عمومى جامعه‏
يليتنى متّ قبل هذا و كنت نسيًا منسيًّا
 «نَسْى»، چيزى است كه اهميت چندانى ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصيف آن به «منسيّاً» (فراموش شده) گوياى آن است كه صرف شايستگى براى فراموشى، مطلوب مريم نبوده؛ بلكه تحقق فراموشى را آرزو مى‏كرده است. اين آرزو نشان مى‏دهد كه آن حضرت، پيش از اين به عنوان شخصيتى آبرومند در جامعه مطرح بوده و از اين كه اين حادثه بازتاب‏هاى منفى در مردم داشته باشد، نگران بوده است.
*از امام صادق (ع) روايت شده كه در باره قول مريم «ياليتنى متّ قبل هذا» فرمود: اين بدان‏جهت بود كه در قوم خودش فرد فرزانه هوشمندى را نمى‏يافت كه او را از تهمت زنا تبرئه كند».

آيه 24
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً              پس (عيسى) از زير پاى او، وى را ندا داد كه غم مخور، همانا پروردگارت در زير (پاى) تو نهر آبى آفريده است (تا هم از آن بياشامى و هم با آن شست و شو كنى).

* عيسى (ع) در شرايط سخت روحى و جسمى مادرش مريم (س) پس از زايمان با وى سخن گفت و او را دل‏دارى داد.
فحملته ... فناديها من تحتها ألّاتحزنى‏
مراد از ضمير فاعلى در «نادى‏» به قرينه ضمائر «فحملته فانتبذت به» در آيات قبل عيسى (ع) است و مراد از ضمير «من تحتها» همانند ضمير «فناداها» مريم (س) است. برخى فاعل «نادى‏» را جبرئيل دانسته و ضمير «من تحتها» را به «نخلة» يا «مريم» ارجاع داده‏اند؛ ولى سياق آيات با آنچه گفته شد سازگارتر است.
* خداوند، هم زمان با ولادت عيسى (ع)، در نقطه‏اى پايين‏تر از مكان استقرار مريم (س)، جويبارى پديدار ساخت.
فناديها من تحتها ألّاتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا
 «سرىّ» به معناى نهر كوچك است و به معناى «رفيع» نيز استعمال شده است، ولى جمله «اشربى»- در آيات بعد- قرينه بر اراده معناى اول است.
* زنان، پس از زايمان- به ويژه در ساعات نخستين آن- نيازمند آب آشاميدنى، آرامش روحى و روانى و نداشتن حزن و اندوه‏اند.
ألّاتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا
توصيه شدن مريم (س) به محزون نبودن و نيز فراهم ساختن آنچه او را شادمان مى‏كند، (آب روان) اشاره به ضرورى بودن آرامش و انبساط خاطر پس از زايمان زنان دارد.
* عملكرد عوامل طبيعى، عمل خداوند است.
قد جعل ربّك تحتك سريًّا
اسناد فراهم آوردن نهر آب به خداوند، مى‏تواند ناظر به اين نكته باشد كه چون عوامل طبيعى، مجراى ظهور افعال خداوند هستند، پس كار آنها در حقيقت كار خدا است.
* ويژگى‏هاى عيسى (ع)، از اولين لحظه ميلاد او بروز كرد.
فناديها من تحتها ألّاتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا
كلمه «من تحتها» (از پايين او) دلالت مى‏كند كه عيسى (ع) هنگامى اين سخنان را گفته كه هنوز مادرش، حتى او را به آغوش نگرفته و بر دامن خويش ننشانده بود، شناخت حالات مادر و پى بردن به نيازهاى روحى او، بيانگر عمق توان‏مندى‏هاى حضرت عيسى (ع) است.
*از امام باقر (ع) روايت شده است: عيسى (ع) هنگام ولادت پاى خود را بر زمين زد، پس چشمه آب روانى ظاهر شد».
*از پيامبر اكرم (ص) روايت شده كه فرمود: ... اين عيسى بن مريم (ع) است كه خداوند- عزّوجلّ- در باره او فرمود «فناداها من تحتها ألّاتحزنى ...» پس عيسى (ع) با مادرش به هنگام ولادت سخن گفت ...».

آيه 25

وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً             و تنه درخت خرما را به طرف خود بتكان تا خرماى تازه بر تو فرو افكند.* عيسى (ع)، در بدو تولد، مادرش مريم (س) را به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد.

و هزّى إليك بجذع النخلة تسقط عليك رطبًا جنيًّا
 «هزّ» به معناى حركت دادن به چپ و راست است و به قرينه «إليك» در آن معناى «متمايل ساختن» نيز تضمين شده است. بنابراين «هزّى إليك»، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم (س) بوده است.
* نخلى كه مريم (س) در كنار آن وضع حمل نمود، ميوه نداشت.
و هزّى إليك بجذع النخلة تسقط عليك رطبًا جنيًّا
جمله «تساقط عليك ...» گوياى امتنان بر مريم (س) است، نه خبر از اثر طبيعى تكان دادن درخت، چرا كه اين موضوع نيازى به راهنمايى نداشت؛ بنابراين، پس از تكان دادن درخت بود كه خرماى آن پديدار گشته و فرو مى‏ريخت. اضافه شدن كلمه «جذع» در كلام و نيز اسناد «تساقط» به «نخلة»، خشك بودن درخت و خارق العاده بودن ريزش خرما را تأييد مى‏كند.
* بارورشدن و ثمردادن غير طبيعى درخت خرما، به تلاش مريم (س) و كشيدن و تكان دادن نخل وابسته بود.
و هزّى إليك ... تسقط
فعل «تساقط» مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است؛ يعنى اگر درخت را تكان دهى و به سمت خود بكشى، براى تو خرما مى‏ريزد.
* تازگى، رسيده بودن و سلامت ظاهرى، از ويژگى‏هاى خرماى فرو ريخته بر مريم (س) بود.
تسقط عليك رطبًا جنيًّا
 «رطب» به خرماى تازه گفته مى‏شود «جَنىّ» زمانى كه صفت ميوه‏اى باشد، بدان معنا است كه ميوه در وقت خود چيده شده است (معجم مقاييس اللغة).
*از اميرمؤمنان (ع) روايت شده كه رسول خدا (ص) فرمود: شايسته است اولين چيزى كه زن بعد از زايمان مى‏خورد خرما باشد، زيرا خداى تعالى به مريم فرمود: «و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً. فكلى» ...».
                       
آيه 26

فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيّاً             پس، (از خرما) بخور و (از آب نهر) بنوش و چشم روشن دار. و اگر كسى از آدميان را ديدى (كه در باره نوزاد از تو مى‏پرسد) بگو: من براى (خداى) رحمان روزه (سكوت) نذر كرده‏ام، و امروز با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت.


* سخن گفتن عيسى (ع) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق‏العاده،زمينه‏هاى مسرّت و چشم روشنى مريم (س) و رفع نگرانى او از آينده بود.
فناديها ... فكلى و اشربى و قرّى عينًا
 «عيناً» تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و «قرّى» از ماده «قرار» (آرام گرفتن) و يا «قُرّ» (سرد شدن) است. در صورت اول جمله «قرّى عيناً»، يعنى «چشم آرميده باش» و در صورت دوم، يعنى «خنك چشم باش» (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى‏ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى‏ماند. ارتباط جمله «قرّى عيناً» با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.
* زن پس از زايمان، نيازمندِ تغذيه مناسب و نيز آرامش روحى و تسلّى خاطر است.
فكلى و اشربى و قرّى عينًا
* عيسى (ع)، شيوه برخورد با مردم و چگونگى واكنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مريم (س) آموخت.
فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى‏
* مريم (س)، نذر روزه سكوت را پس از مواجهه با اولين نفر از افراد جامعه خويش منعقد ساخت.
فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت‏
ظاهر «فقولى» آن است كه مريم مفاد نذر خود را با زبان بيان كرده باشد؛ دراين صورت همان جمله «إنّى نذرت ...» صيغه نذر بوده و نذر مريم با گفتن آن منعقد شده است.
* روزه سكوت مريم (س)، به مدت يك روز و هم زمان با هنگام بازگشت نزد قوم خود بوده است.
إنّى نذرت للرحمن صومًا فلن‏أكلّم اليوم إنسيًّا
الف و لام در «اليوم» براى عهد حضورى است؛ يعنى «امروز» و مراد از آن همان روزى است كه همراه با نوزاد خود به ميان قومش برگشت.
* روزه، واكنشى شايسته در برابر بهره‏مندى از رحمت گسترده خداوند است.
إنّى نذرت للرحمن صومًا
* رجحان روزه سكوت و تعلق نذر به آن، از احكام آيين مريم (س) (دين يهود)
إنّى نذرت للرحمن صومًا
* در نذر، قصد قربت لازم است.
إنّى نذرت للرحمن‏
* قصد قربت با قصد رهايى از ناملايمات اجتماعى منافاتى ندارد.
إنّى نذرت للرحمن صومًا فلن‏أكلّم اليوم إنسيًّا
مريم (س) به منظور عذر آوردن نزد مردم براى سكوت خويش، روزه را نذر كرد، ولى با جمله «انّى نذرت للرحمان» نذر خود را وسيله تقرب به خدا قرار داد.
* نذر كننده بايد صيغه نذر را تلفظ كند.
فقولى إنّى نذرت‏
* در صيغه نذر، بايد نام خداوند ذكر شود.
إنّى نذرت للرحمن‏
*از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: همانا روزه، تنها خوددارى از خوردنى و آشاميدنى نيست ... مريم (س) گفت: «إنّى نذرت للرحمان صوماً»، يعنى روزه سكوت ...».

[ یکشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۲۲ ] [ 15:42 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب