منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید




آيه 16
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَاناً شَرْقِيّاً                    و در اين كتاب از مريم ياد كن، آن گاه كه از خانواده خود به سوى مكانى شرقى فاصله گرفت.

* توجه ويژه به آيات سرگذشت مريم و تشريح داستان تولد عيسى (ع) در قرآن، وظيفه‏اى الهى بر عهده پيامبر (ص)
واذكر فى الكتب مريم‏
 «اذكر» خطاب به پيامبر (ص) است. آن حضرت بدون دستور خاص نيز آيات نازل شده را در قرآن بيان مى‏كرد. هدف از تأكيد بر ذكر اين آيات، بيان اهميت ماجراى باردارى مريم به عيسى و تأثير عميق آن در جامعه آن روز است.
* كتابت و تدوين قرآن، در عصر رسول خدا (ص)
واذكر فى الكتب‏
اطلاق «كتاب» (نوشته) بر قرآن يا بدان جهت است كه آيات آن پس از نزول نوشته مى‏شده و يا توصيه است به اينكه بايد به صورت نوشته درآيد، برداشت ياد شده بنابر هر دو احتمال قابل استفاده است.
* مريم از خانواده خويش كناره‏گيرى كرد و در شرق مسجدالاقصى مستقر شد.
واذكر ... مريم إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا
 «انتباذ» از ريشه «نبذ» و به معناى دورى جستن است. « «مكاناً شرقيّاً»؛ يعنى، جايگاهى رو به شرق و چون مريم (س) وقف بر معبد (مسجدالاقصى) شده بود، مقصود مكانى در شرقِ مسجدالاقصى است.
* مريم (س)، براى عبادت خويش، مكانى رو به شرق را برگزيده بود.
إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا
 «شرقى»؛ يعنى، به طرف مشرق (لسان العرب).

آيه 17
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً               و جدا از آنان حجابى برگزيد، پس روح خود را به سوى او فرستاديم، و او به صورت بشرى خوش اندام بر وى نمودار شد.

* مريم (س) در ناحيه شرقى مسجدالاقصى، مكانى دور از انظار براى خود برگزيد و خود را از مردم پنهان ساخت.
فاتّخذت من دونهم حجابًا
 «حجاب» به معناى ساتر و چيزى است كه حائل مى‏شود. مراد از «اتّخذت ... حجاباً» افكندن پرده و يا رفتن در مكانى است كه داراى پوشش طبيعى، مانند ديوار يا كوه و مانند آن باشد.
* مكانى كه مريم با رفتن به آن از ديد مردم مخفى شد، به منطقه مسكونى مردم نزديك بود.
من دونهم‏
كلمه «دون» گاه براى تقريب و گاه براى تحقير به كار مى‏رود (العين).
* درپى استقرار مريم (س) در ناحيه شرقى و در مكانى مستور، خداوند جبرئيل را به سوى او فرستاد.
فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إليها روحنا
مراد از «روحنا»، به دليل صفاتى كه در ادامه آيات براى او ذكر شده است، يكى از فرشتگان است كه عظمت و ارجمندى او در پيشگاه پروردگار، مايه انتساب او به خداوند شده است. با توجه به آياتى كه جبرئيل را «روح‏الأمين» و «روح القدس» خوانده مى‏توان گفت: اين فرشته، همان جبرئيل بوده است.
* جبرئيل، موجودى غيرجسمانى، شريف و عالى مرتبه
فأرسلنا إليها روحنا
اضافه «روح» به «نا» اضافه تشريفيّه است. ارسال روح، گوياى اين است كه آن روح، موجودى مستقل و مطيع خداوند بوده و توان سير و اداى رسالت داشته است و محتواى رسالت خويش را درك مى‏كرده است و تمثيل او به صورت بشر، دليل قدرت او بر آن كار و سازگار بودن وجود او با تمثّلات جسمانى است. قابل انطباق بودن اين ويژگى‏ها بر جبرئيل سبب شده است كه برخى مفسران، فرشته نازل شده بر مريم (س) را، جبرئيل بدانند.
* مأمور ويژه الهى، به صورت مردى معتدل و داراى همه خصوصيات جسمى يك انسان، براى مريم (س) نمودار شد.
فتمثّل لها بشرًا سويًّا
 «تمثّل»؛ به معناى صورت پذيرى و به شكل چيزى نمودار شدن است. «بشراً» حال براى فاعل «تَمَثّلَ» و مراد از آن به قرينه آيه بعد، مرد است. «سوىّ» به معناى‏ معتدل است و «بشراً سويّاً»؛ يعنى، انسانى معتدل كه در خصوصيات جسمى خارج از حد افراط و تفريط (خوش اندام) باشد.
* چهره تمثل يافته جبرئيل براى مريم (س)، چهره‏اى ناآشنا و بى شباهت به هم شهريان و خويشاوندان او بود.
بشرًا سويًّا
 «بشراً» اسم نكره است و بر ناشناخته بودن شخص دلالت دارد
* ديدن فرشتگان و سخن گفتن با آنان، در انحصار پيامبران نيست.
فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويًّا
بى‏ترديد مريم (س) از مقام نبوت برخوردار نبوده است، ولى در عين حال به مشاهده فرشته و سخن با او نائل مى‏گردد. براين اساس، مشاهده فرشتگان در انحصار پيامبران نيست.
* زن، موجودى توان‏مند بر عروج به درجات بالاى معنويت و ملاقات و گفت‏وگو با فرشتگان‏
فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويًّا
* امام باقر (ع) فرمود: همانا مريم به ولادت عيسى (ع) بشارت داده شد، پس در حالى كه در محراب بود، ناگهان روح الامين به شكل انسانى كامل اندام بر او ظاهر گشت ...».

آيه 18
قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيّاً               (مريم) گفت: همانا من از تو، به (خداى) رحمان پناه مى‏برم؛ اگر تقوا پيشه‏اى (از من دور شو).

* برانگيختن روحيه تقوا و خداترسى در مرد ناشناس، واكنش اعتراض‏آميز مريم (س)، هنگام مشاهده او در خلوت‏گاه خويش بود.
قالت إنّى أعوذ بالرحمن منك إن كنت تقيًّا
* رحمت وافر خداوند، مقتضى پناه دادن او به گرفتاران و بى‏پناهان است.
إنّى أعوذ بالرحمن منك‏
 «رحمان» صيغه مبالغه و به معناى بسيار مهربان است. تكيه مريم (س) براين نام از بين نام‏هاى ديگر خداوند، نشانه ويژگى اين وصف در بين اوصاف الهى و تناسب بيشتر آن با مقام استعاذه است.
* در تنگناها و زمينه‏هاى سقوط در ورطه خلاف عفت، بايد به خداوند پناه برد.
قالت إنّى أعوذ بالرحمن منك‏
* خلوت كردن زن و مرد نامحرم- حتى براى تقواپيشگان- دامى خطرناك و زمينه سقوط به ورطه گناه است.
إنّى أعوذ بالرحمن منك إن كنت تقيًّا
جواب شرط «إن كنت» محذوف است. برخى مراد از جمله شرطيه را ترغيب به تقوا دانسته و برخى اشتراط را حقيقى مى‏دانند؛ در صورت دوم، مفاد آيه اين است كه اگر اهل تقوا باشى جا دارد كه من به خدا پناه ببرم (تا چه رسد به اين كه متقى نباشى). بنابراين، نكته شرط آن است كه چنين موقعيتى، حتى براى تقواپيشگان خطرناك است، تاچه رسد به غير آنان.
* از على (ع) روايت شده كه فرمود: مريم آگاه بود كه انسان پرهيزگار، تقوايش او را از معصيت باز مى‏دارد».

آيه 19
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَاماً زَكِيّاً               گفت: جز اين نيست كه من فرستاده پروردگار توام، براى اين كه پسرى پاك به تو بخشم.

* پاكى و رشد معنوى عيسى (ع)، قبل از تولد وى، از سوى خداوند تضمين شده بود.
إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غلمًا زكيًّا
*امام باقر (ع) فرمود: روح الامين بر مريم ظاهر شد ... و گفت: «إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غلاماً زكيّاً» پس آب دهان در گريبان وى افكند و او به عيسى (ع) حامله شد».

آيه 20
قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيّاً              گفت: چگونه براى من پسرى خواهد بود و حال آن كه نه بشرى (به طور مشروع) با من مباشرت كرده است و نه زناكار بوده‏ام؟

* مريم (س) از متهم شدن به زنا، درپى دريافت بشارت به عيسى (ع) نگران بود.
أنّى‏ يكون ... و لم‏أك بغيًّا
با اين كه «لم‏يمسسنى بشر» براى نفى اسباب عادى حامله شدن كافى بود، ولى جمله «و لم‏أك بغيّاً» نيز از مريم (س) صادر گرديد. برخى آن را قرينه براين قرار داده‏اند كه «لم‏يمسسنى ...» تنها به نكاح مشروع نظر دارد و «لم‏أك بغيّاً» نوع نامشروع آن را نفى مى‏كند؛ و محتمل است مراد از «لم‏يمسسنى ...» مطلق هم بسترى باشد و اضافه شدن «لم‏أك بغيّاً» به اين خاطر است كه مريم (س) دريافت كه در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با اين سخن، اظهار كرد كه تحمل آن اتهام، بر من سنگين خواهد بود.
* مريم (س)، داراى گذشته‏اى درخشان و خالى از هرگونه انحراف از مسير قدس و پاكى بود.
قالت أنّى‏ يكون لى غلم ... و لم‏أك بغيًّا
 «بغىّ» به زنى گفته مى‏شود كه با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.
* مريم (س) به هنگام مواجهه با جبرئيل، دخترى باكره و شوهر نديده بود.
قالت أنّى‏ يكون لى غلم و لم‏يمسسنى بشر
* زنا، عملى نامشروع و منفور در تمام اديان الهى است.
و لم‏أك بغيًّا
* برگزيدگان خداوند در تحقق اراده الهى در امور دنيا، انتظار معجزه نداشته و مجراى طبيعى آن را جستجو مى‏كردند.
قالت أنّى‏ يكون لى غلم و لم‏يمسسنى بشر
حضرت مريم (س) با آن كه به قدرت خداوند ايمان داشت، ولى زمانى كه بشارت فرزند را شنيد، در تصور راه طبيعى آن به نتيجه نرسيد و با جمله «أنّى‏ يكون لى غلام» از نحوه پيدايش آن پرسيد. پيدا است كه او اسباب و علل طبيعى را در اين امور نيز، از نظر دور نمى‏داشت.
* مقام والاى برگزيدگان خداوند، مانع تعجب و كنجكاوى آنان درباره رسالت‏هاى الهى فرشتگان و كسب اطلاعات درباره افعال خداوند نيست.
قالت أنّى‏ يكون لى غلم و لم‏يمسسنى بشر


آيه 21
قَالَ كَذلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كَانَ أَمْراً مَقْضِيّاً                 گفت: چنين است، (ولى) پروردگار تو گفته كه آن بر من آسان است، (ما اين كار را خواهيم كرد تا قدرت خود را به اثبات رسانيم) و تا او را آيتى براى مردم و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم، و اين كارى شدنى و حتمى است.

* جبرئيل، شگفت‏زدگى مريم (س) را امرى به جا دانست و بر عفت و پاكدامنى وى گواهى داد.
قال كذلك‏
 «كذلك» خبر براى مبتداى محذوف و مركب از حرف تشبيه و اسم اشاره است. مشاراليه آن ممكن است گفتار مريم (س) باشد، در اين صورت مفاد آيه اين است كه گرچه موضوع همان‏گونه است كه گفتى، ولى خداوند اين كار را بر خويش دشوار نمى‏بيند.
* اعطاى فرزند بدون پدر، امرى آسان براى خداوند
هو علىَّ هيّن‏
 «هيّنٌ» صفت مشبهه از «هون» مى‏باشد، يعنى آسان و راحت.
* علل و اسباب حوادث عالم، منحصر به علل طبيعى و عادى نيست.
قال ربّك هو علىَّ هيّن‏
* تحقق كرامات و امور خارق العاده، اختصاص به پيامبران ندارد.
قال ربّك هو علىَّ هيّن‏
8 نظر دوختن به اسباب و علل طبيعى، حجابى براى توجه به اراده خداوند و خواست او است.
أنّى‏ يكون لى غلم ... هو علىَّ هيّن‏
* توجه مريم (س) به ربوبيت خداوند، وى را به آسانى و امكان بارداريش به عيسى (ع) مطمئن مى‏ساخت.
قال ربّك هو علىَّ هيّن‏
* پيدايش عيسى (ع) بدون پدر و اسباب متعارف، كارى هدف‏مند و داراى منافع گسترده و بسيار بود.
هو علىَّ هيّن و لنجعله ءاية للناس‏
محتمل است عبارت «لنجعله ...» عطف بر علّتى محذوف باشد؛ يعنى، «خلقناه من غير أب لأغراض‏لا مجال لذكرها و لنجعله» فايده اين حذف «ايهام» است؛ يعنى، به قدرى اغراض اين كار بزرگ و گسترده است كه گويا در كلام نمى‏گنجد.
* عيسى (ع)، تبلور رحمتى بزرگ از جانب خداوند براى مردم‏
و لنجعله ... و رحمة منّا
به قرينه عطف «رحمة» بر «آية للناس» مراد رحمت بر مردم است.
* قضاى الهى تخلف‏ناپذير است.
و كان أمرًا مقضيًّا

[ یکشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۰۸ ] [ 12:5 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب