منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



آيه 108
وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ‏  
                   و معبودانى را كه جز خدا مى‏خوانند دشنام ندهيد كه (سبب شود) آنان هم از روى تعدّى و جهل به خدا دشنام دهند. اين‏گونه براى هر امّتى عملشان را زينت داده‏ايم؛ سپس بازگشت آنان فقط به سوى پروردگارشان خواهد بود؛ آن گاه آنان را از آنچه مى‏كردند باخبر خواهد ساخت.

* ممنوعيت اهانت به مقدسات اقوام و ملتها

و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله‏
*ناسزاگويى به خداوند، عملى جاهلانه و تجاوز به حريم قدس الهى است.
فيسبوا الله عدوا بغير علم‏
 «عدوا» به معنى ظلم و تجاوز و فرا رفتن از حد است. (قاموس اللغة).
*لزوم كنترل خشم و احساسات، جهت گرفتار نشدن در دام سخن و حركات جاهلانه‏
و لاتسبوا الذين ... فيسبوا الله عدوا بغير علم‏
كلمات «عدوا» و «بغير علم» بيان انگيزه و زمينه‏هايى است كه موجب دشنام و حركات غير اخلاقى مشركان مى‏گردد. و از سوى ديگر هشدارى است به همه كه آدمى نبايد اسير چنين انگيزه‏هايى شود.
* دشنام به خدا براى دفاع از باورهاى خويش، عملى شايسته و زيبا در نظر مشركان است.
فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم‏
*زيبا جلوه كردن كارها نشانه حقانيت و درستى آنها نيست.
فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم‏
* انسان فطرتاً به زيباييها گرايش دارد.
كذلك زينا لكل أمة عملهم‏
*بازگشت همگان به سوى خداوند و آگاهى يافتن آنان از حقيقت كرده‏هاى خويش در قيامت، پرتوى از ربوبيت الهى است.
ثم إلى‏ ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون‏
*خداوند، مبدأ انسان و مرجع نهائى اوست.
ثم إلى‏ ربهم مرجعهم‏
واژه «مرجع» از رجوع است و راغب مى‏گويد: «الرجوع العود إلى ما كان منه البدء». رجوع، برگشت به جايى است كه شروع از آنجا بوده است.
* قيامت، روز ظهور و برملاشدن اعمال آدمى و حقيقت آن است.
كذلك زينا لكل ... فينبئهم بما كانوا يعملون‏
* از امام رضا (ع) روايت شده است: مخالفان ما احاديثى را در فضائل ما از خود ساختند و آنها را سه دسته كردند ... دسته سوم از آنها تصريح به عيوب دشمنان ماست، پس هنگامى كه مردم عيبهاى دشمنان ما را با تصريح به نام آنها بشنوند، به ما با ذكر ناممان دشنام مى‏دهند، در حالى كه خداوند عز و جل فرموده است: «به معبودهاى كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها نيز از روى كينه توزى و جهل، خدا را دشنام دهند» ...».
*از امام صادق (ع) روايت شده است: ... مؤمنان، معبودهاى غير خدا را كه مورد پرستش مشركان بود، دشنام مى‏دادند و مشركان نيز معبود مؤمنان را ناسزا مى‏گفتند، پس خداوند مؤمنان را از دشنام دادن به معبودهاى مشركان نهى فرمود، تا كفار نيز معبود مؤمنان را دشنام ندهند ... خداوند فرمود: «به معبودهاى كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها نيز از روى كينه توزى و جهل، خدا را دشنام دهند.»
*از امام صادق (ع) روايت شده است: ... از ناسزاگويى به دشمنان خدا در جائى كه آن را مى‏شنوند بپرهيزيد، كه در نتيجه آنان نيز خدا را از روى دشمنى و ناآگاهى دشنام خواهند داد، سزاوار است بدانيد چه سخنانى از مشركان، ناسزاگويى به خداوند محسوب مى‏شود، هر كس به اولياى خدا ناسزا گويد در حقيقت خدا را دشنام داده است و چه كسى در پيشگاه خدا ظالمتر از آنكه موجب دشنام گويى به خدا و اولياى او شود؟ ...».


آيه 109

وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ‏  
           و با سوگندهاى مؤكّدشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه‏اى (كه مى‏خواهند) براى آنان بيايد، حتماً به آن ايمان مى‏آورند. بگو: معجزات فقط در اختيار خداست، و شما نمى‏دانيد كه وقتى معجزه هم بيايد ايمان نمى‏آورَند.

* مشركان مكه معتقد به «الله» بودند و به آن قسم ياد مى‏كردند.

و أقسموا بالله‏
* انكار معجزه بودن قرآن، از بهانه‏هاى منكران رسالت‏
لئن جاءتهم ءاية ليؤمننّ بها
مشركان با درخواست نزول معجزه‏اى ديگر در حقيقت در صدد انكار قرآن به عنوان معجزه بودند.
*ارائه معجزه تنها منوط به خواست خداوند است و نه به اختيار انبيا و تقاضاى مردم‏
إنما الأيت عند الله‏
*ترفندها و سوگند دروغين مشركان مبنى بر ايمان آوردن در صورت نزول آيات، دربرخى مؤمنان مؤثر بوده است.
و ما يشعركم أنها إذا جاءت لايؤمنون‏
 «كم» خطاب به مؤمنين است و از اين خطاب چنين بر مى‏آيد كه احتمالًا برخى از مؤمنان تحت تأثير خواسته مشركان بودند و خواهان عملى شدن خواستهاى آنان مى‏شدند.


آيه 110

وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ‏
                      و دل‏ها و چشم‏هايشان را وارونه مى‏كنيم؛ (در نتيجه به قرآن ايمان نمى‏آورند،) چنان‏كه اول بار به آن ايمان نياوردند، و آنان را با حالت كوردلى در طغيانشان وا مى‏گذاريم.

*وارونه ساختن دل و ديده كفرپيشگان عنود، سنت خداوند است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم كما لم يؤمنوا به أول مرة
* يكسانى عنادورزى و حق ناباورى مشركان، قبل و بعد از ديدن معجزه مورد درخواست خويش‏
و نقلب ... كما لم يؤمنوا به أول مرة
* كفر و عنادورزى در برابر حق، داراى رابطه متقابل با عدم درك صحيح حقايق است.
و نقلب أفئدتهم ... كما لم يؤمنوا به أول مرة
رابطه متقابل از آن جهت است كه ميان «عناد» و وارونگى دل و ديده پيوندى برقرار شده كه هركدام از آن دو قابليت تأثير در ديگرى دارد. از يكسو كفر موجب وارونگى دل مى‏شود و از سوى ديگر اين حالت نيز آدمى رابه كفر و طغيان بيشتر، سوق مى‏دهد.
*مشركان مكه با وجود معجزه ارائه شده (قرآن) ايمان نياورده و خواهان معجزات ديگرى از پيامبر (ص) بودند.
و أقسموا ... لئن جاءتهم ءاية ... إذا جاءت لايؤمنون ... كما لم يؤمنوا به أول مرة
* سرگردانى در طغيان، كيفر و پيامد حق ناپذيرى كافران است.
و نذرهم فى طغينهم يعمهون‏



آيه 111

وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَ حَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ 
                  و اگر ما فرشتگان را به سويشان نازل مى‏كرديم و مردگان با آنان سخن مى‏گفتند، و هر چيزى را در برابرشان گرد مى‏آورديم، امكان نداشت ايمان بياورند، مگر اين‏كه خدا بخواهد، ولى بيشترشان نادانى مى‏كنند.

*نزول ملائكه بر مشركان و سخن گفتن مردگان با ايشان، از معجزات درخواستى‏آنان بوده است.

لئن جاءتهم ءاية ... و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا
* اگر امور غيبى براى بهانه جويان و منكران آيات الهى محسوس شود نيز ايمان نمى‏آورند.
و لو أننا نزّلنا إليهم الملئكة و كلمهم الموتى‏ و حشرنا عليهم كل شى‏ء قبلا ما كانوا ليؤمنوا
*اگر تمامى موجودات دسته دسته برانگيخته شوند و بر حقانيت پيامبر (ص) شهادت دهند، برخى كافران ايمان نمى‏آورند.
و حشرنا عليهم كل شى‏ء قبلا ما كانوا ليؤمنوا
*تأثير نداشتن هر نوع معجزه در مشركان، دليل ارائه نشدن معجزات مورد درخواست آنان است.
و ما يشعركم أنها إذا جاءت لايؤمنون ... و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا
*تأثير اسباب و موجبات و زمينه‏هاى گرايش به ايمان، منوط به مشيت الهى است.
ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله‏
* ناآگاهى اغلب مشركان لجوج، از تعيين كننده بودن مشيت الهى جهت متمايل ساختن آنان به ايمان‏
ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون‏
متعلق «يجهلون»، «مشية الله» است؛ يعنى اكثر مشركان به نقش مشيت الهى ناآگاه هستند.
* بسيارى از منكران معاند، به تأثير نداشتن هيچ آيه و معجزه‏اى در قلب خويش ناآگاه هستند.
و لكن أكثرهم يجهلون‏
دربرداشت ياد شده، مفعول «يجهلون» به قرينه «ماكانوا ليؤمنوا»، «عدم امكان ايمانهم» گرفته شده است.
*اغلب درخواست كنندگان نزول معجزات از تأثير نداشتن آن بر كافران آگاهى نداشتند.
ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون‏
مرجع ضمير در «أكثرهم» مى‏تواند مؤمنانى باشد كه خواهان نزول آيات و اجابت درخواست مشركان بودند، چنانچه در آيات قبل نيز اين احتمال ياد شد.
*جهل، مايه لجاجت و مقاومت در برابر حق است.
ما كانوا ليؤمنوا ... و لكن أكثرهم يجهلون‏
*از خاندان رسالت- عليهم السلام- درباره سخن خداوند «إلا أن يشاء الله» روايت شده است: مقصود اين است كه آنان ايمان نمى‏آورند مگر آنكه خدا مجبورشان كند».

[ سه شنبه ۱۳۸۹/۱۲/۱۷ ] [ 22:33 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب