منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



آيه 91
وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُوراً وَ هُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ‏   
          و خدا را چنان‏كه شايسته شناختن است نشناختند، چون گفتند: خدا بر هيچ بشرى چيزى نازل نكرده است. بگو: چه كسى آن كتابى را كه موسى آورد نازل كرده است؟ (همان كتابى) كه براى مردم نور و هدايت بود- و شما (بخشى از) آن را در كاغذهايى ثبت مى‏كنيد و آن را آشكار مى‏سازيد، و بسيارى (از آن) را پنهان مى‏داريد- و (به وسيله آن) چيزهايى به شما تعليم داده شد كه نه شما و نه پدرانتان آن را نمى‏دانستيد. بگو: خدا (آن را نازل كرده است)؛ سپس آنان را در حالى كه در ياوه‏گويى خود به بازى مشغولند به حال خود واگذار.

* درستى اعتقادات بنيادى هر فرد در ارتباطى عميق با سطح بينش و معرفت او به خداوند است.
و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على‏ بشر من شى‏ء
*گفتار يهود زمان پيامبر (ص) مبنى بر نازل نشدن وحى بر بشر، در تناقض با عقيده آنان در مورد نبوت موسى (ع) و نزول وحى بر آن حضرت بود.
إذ قالوا ما أنزل الله على‏ بشر من شى‏ء قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى‏
*روشنى، روشنى بخشى و هدايتگرى براى توده‏هاى مردم، از ويژگيهاى تورات است.
الكتب الذى جاء به موسى‏ نورا و هدى للناس‏‏
*تورات به صورت ورقهايى مكتوب در عصر بعثت موجود بوده است.
الكتب الذى جاء به موسى‏ نورا و هدى للناس تجعلونه قراطيس‏
 «قراطيس»، جمع «قرطاس»، به معنى چيزى است كه بر آن نوشته‏هايى را ثبت مى‏كنند كه از جنس كاغذ و يا پوست و استخوان و يا چيزهاى ديگر است.
* عالمان يهود، مانع دسترسى مردم به حقايق كتاب آسمانى خود (تورات) بودند.
هدى للناس تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا
*تورات، مشتمل بر حقايقى بوده كه عالمان يهود، بيان آن را به نفع و مصلحت خود نمى‏ديدند.
تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا
*تورات دربردارنده حقايق و معارفى بود كه نه يهود زمان پيامبر (ص) بر آن آگاهى داشتند و نه پدران آنها.
و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم‏
* نزول تورات مرحله‏اى جديد و تكاملى در بيان معارف از طريق وحى بوده است.
و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم‏
*تورات حاوى معارفى بود كه بشر بدون وحى به آن راه نمى‏يافت.
و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم‏
* پيامبر (ص) موظف به ترك مباحثه و احتجاج با يهود، بيش از مقدار بيان شده در اين آيات بوده است.
قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون‏
*ضرورت اكتفا كردن به ابلاغ و پرهيز از بحث و مجادله با كسانى كه روحيه عناد و لجاجت داشته و حق‏ناپذيرند.
قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون‏
*لزوم پاسخگويى به شبهات الغا شده عليه دين، در عين پرهيز از بحث و مجادله بى‏ثمر
إذ قالوا ما أنزل الله ... قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون‏

آيه 92
وَ هذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَ مَنْ حَوْلَهَا وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ‏  
        و اين (قرآن) كتابى است مبارك و تصديق كننده كتاب‏هايى كه پيش از آن بوده است. آن را نازل كرديم تا (مردم را به وسيله آن هدايت كنى و) به اهل مكّه و مردم اطراف آن هشدار دهى. و كسانى كه به آخرت ايمان دارند، به آن ايمان مى‏آورند، در حالى كه بر نمازشان مراقبت مى‏كنند.

*آيات قرآن در عصر نزول، جمع آورى و مكتوب مى‏شد.
و هذا كتب أنزلنه‏
* قرآن كتابى گرانقدر، مبارك و داراى خير فراوان‏
و هذا كتب أنزلنه مبارك‏
 «بركة» يعنى رشد و فزونى (لسان العرب) و «مبارك» چيزى است كه در آن فزونى باشد. (مفردات راغب).
*كتاب‏هاى آسمانى داراى اصول و آرمان و اهداف مشترك هستند.
مصدق الذى بين يديه‏
*نزول قرآن و بعثت پيامبر (ص)، به عنوان خبرى غيبى، در كتاب‏هاى آسمانى گذشته مطرح بوده است.
و هذا كتب أنزلنه مبارك مصدق الذى بين يديه‏
از معانى محتمل براى «مصدق» تصديق خبرهاى كتب گذشته مبنى بر آمدن پيامبر (ص) و قرآن است، يعنى بدان جهت كه اين اخبار در آن كتب معهود بوده، نزول قرآن و بعثت پيامبر (ص) صدق آن خبرها را معلوم‏ ساخته است.
*شهر مكه، مركز سرزمين حجاز در اوان ظهور اسلام‏
و لتنذر أم القرى‏ و من حولها
*نقش محورى و اساسى ايمان به آخرت در گرايش به قرآن و اديان آسمانى‏
و هذا كتب ... و الذين يؤمنون بالأخرة يؤمنون به‏
*ايمان به آخرت زمينه‏ساز اهتمام به نماز و مراقبت بر آن است.
و الذين يؤمنون بالأخرة يؤمنون به و هم على‏ صلاتهم يحافظون‏
*نماز نشانه عملى بارز مسلمان بودن در صدر اسلام بوده است.
و الذين يؤمنون بالأخرة يؤمنون به و هم على‏ صلاتهم يحافظون‏


آيه 93
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ مَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلَائِكَةُ بَاسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ‏  
          و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بندد يا بگويد: به من وحى شده است، با اين‏كه چيزى به او وحى نشده است، و كسى كه بگويد: به زودى مانند آنچه را كه خدا نازل كرده است نازل خواهم كرد؟ و اگر بنگرى وقتى را كه اين ستمكاران در گرداب‏هاى مرگ واقع شده‏اند و فرشتگان (مأمور قبض روح) دست‏هايشان را گشوده‏اند (و مى‏گويند:) جان‏هايتان را خارج كنيد؛ امروز به سزاى اين‏كه به ناحق بر خدا دروغ مى‏بستيد و در برابر به آيات او تكبّر مى‏كرديد، به عذاب خوار كننده‏اى مجازات خواهيد شد.

*افترا به خداوند بالاترين ظلم و از بزرگترين گناهان است.
و من أظلم ممن افترى‏ على الله كذبا
* انكار نزول وحى بر بشر، افترا به خداوند است.
ما أنزل الله على‏ بشر من شى‏ء ... و من أظلم ممن افترى‏ على الله كذبا
* يهوديان به سبب ادعاى نازل نشدن وحى بر هيچيك از بشر ظالمترين مردم هستند.
إذ قالوا ما أنزل الله على‏ بشر من شى‏ء ... و من أظلم ممن افترى‏ على‏
*مدعيان دروغى نزول وحى بر خود (متنبيان) ظالمترين مردمانند.
و من أظلم ... أو قال أوحى إلىّ و لم يوح إليه شى‏ء
* مجازات اخروى ستمكاران، از نخستين لحظات احتضار و مرگ آغاز خواهد شد.
و لو ترى‏ إذ الظلمون فى غمرت الموت‏
*صحنه جان كندن ظالمان، عبرت‏آموز و تماشايى است.
و لو ترى‏ إذ الظلمون فى غمرت الموت‏
*ملائكه، جان ستمكاران را با قدرت و شدتى تمام مى‏گيرند.
و لو ترى‏ إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم‏
*جان كندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائكه قبض روح نسبت به آنان و بيان عجز آنان براى رهايى از مرگ است.
أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون‏
* روح، تمام حقيقت انسان است و مرگ با خروج آن از بدن حاصل مى‏شود.
أخرجوا أنفسكم‏
ممكن است «أخرجوا انفسكم» فرمان ملائكه به ظالمان براى بيرون ساختن جانهاى آنان باشد. در اين صورت چون «نفس» بر «روح» اطلاق شده، اصالت روح و نقش اساسى آن در وجود انسانى را بيان مى‏نمايد.
*ظالمان و مستكبران در برزخ به عذاب‏ گرفتار خواهند بود.
و لو ترى‏ إذ الظلمون ... اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم ... عن ءايته تستكبرون‏
ظاهراً مراد از «اليوم» زمان پس از مرگ و قبل از قيامت است كه برزخ نام دارد.
*استكبار زمينه سخن ناحق گفتن درباره خداوند است.
بما كنتم تقولون على الله غير الحق و كنتم عن ءايته تستكبرون‏
*جزاى اعمال در آخرت، متناسب با نوع عمل و روحيات عمل‏كننده است.
اليوم تجزون عذاب الهون ... كنتم عن ءايته تسكتبرون‏
خداوند در برابر روحيه استكبارى و خودبرتربينى ظالمان، آنان را به عذاب خواركننده (عذاب الهون) وعده مى‏دهد.
* از امام باقر (ع) درباره آيه «و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا» روايت شده كه فرمود: مدعى منصب امامت، بدون اينكه امام بر حق باشد، افترا زننده بر خداست.
* فضيل گويد: از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند «أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون» شنيدم كه فرمود: منظور از عذاب خواركننده، تشنگى- هنگام جان دادن- است.


آيه 94
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَ مَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ‏  
               و همانا شما تنها به سوى ما آمده‏ايد، همان‏گونه كه اوّل بار شما را (تنها) آفريديم؛ و آنچه را به شما داده بوديم پشت سر خود نهاده‏ايد، در حالى‏كه شفيعانتان را كه مى‏پنداشتيد در (تدبير امور) شما شريك (خدا) هستند با شما نمى‏بينيم. به يقين، رابطه ميان شما گسسته، و آنچه مى‏پنداشتيد (شفيع شماست) از دست شما رفته است.

*انسان در پى مرگ، مانند آفرينش نخستين خويش، تنها نزد خداوند حضور مى‏يابد.
و لقد جئتمونا فردى‏ كما خلقنكم أول مرة
* مشركان مى‏پنداشتند پس از مرگ مورد شفاعت معبودهاى خويش قرار خواهند گرفت.
و ما نرى‏ معكم شفعاءكم الذين زعمتم أنهم فيكم شركؤا
*مغرور شدن به داراييها و توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خيالى از عوامل غفلت انسان و دورى او از واقعيتهاست.
و تركتم ما خولنكم وراء ظهوركم و ما نرى‏ معكم شفعاءكم الذين زعمتم‏
*با فرارسيدن مرگ، مشركان بر پوچى پندار خويش در مورد شفاعت معبودهاى خود پى خواهند برد.
و ما نرى‏ معكم شفعاءكم الذين زعمتم أنهم فيكم شركؤا ... و ضل عنكم ما كنتم تزعمون‏
در لسان العرب آمده كه يكى از معانى «ضل»، پنهان و غايب شد است. بنابراين معنى جمله «و ضل عنكم ...»، يعنى آنچه را شما مى‏پنداشتيد پس از مرگ شفاعت شما را خواهند كرد، غايب شده و از دست شما رفته‏اند.
* چشمان آدمى با مرگ به روى حقايق گشوده خواهد شد.
و ضل عنكم ما كنتم تزعمون‏

[ یکشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۰۸ ] [ 17:35 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب