منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید




آيه 42
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ‏  
         و همانا (پيامبرانى را) به سوى امّت‏هايى پيش از تو فرستاديم، (ولى دعوتشان را نپذيرفتند،) پس آنان را به تنگدستى و سختى مبتلا كرديم، باشد كه تضرّع (و توبه) كنند.

* بازگشت به خدا و تضرع در پيشگاه او، هدف الهى از گرفتار ساختن مردم به سختيها و كاستيها
فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون‏
 «تضرع» به معناى تذلل و خضوع است. (لسان العرب).
*نقش سختيها و كاستيها در سازندگى و تربيت انسان‏
فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون‏
*مشكلات و سختيها، زمينه توجه به خدا و تضرع و دعا به درگاه او
فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون‏
*سختيها و كاستيها، زمينه شكوفايى فطرت توحيدى انسانها
بل إياه تدعون ... فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون‏
*تضرع نكردن و شكوفا نشدن فطرت توحيدى برخى مردم، حتى با قرار گرفتن در تنگنا و سختى‏
لعلهم يتضرعون‏
آوردن كلمه ترجى «لعل» بيانگر اين نكته مى‏تواند باشد كه آدميان همواره و در همه موارد در پى سختيها رو به خدا نياورده و تضرع نمى‏كنند.



آيه 43
فَلَوْ لَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ‏ 
           پس چرا وقتى كه سختى‏هاى ما به آنان رسيد تضرّع (و توبه) نكردند؟ (جا داشت كه تضرّع كنند،) ولى دل‏هايشان سخت شده بود، و شيطان آنچه را انجام مى‏دادند برايشان زينت داده بود.

* تضرع و توبه نكردن مردم به درگاه خداوند، حتى در شدايد و سختيها، امرى شگفت و سزاوار سرزنش‏
فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا
* سنگدلى، مانع تضرع و توبه به درگاه خداوند، حتى در شدايد و سختيها
فلولا ... و لكن قست قلوبهم‏
*شيطان، اعمال ناروا و ناپسند آدمى را زيبا جلوه مى‏دهد.
و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون‏
*زيبا ديدن كردارهاى زشت، مانع توبه و تضرع آدمى به درگاه خداوند، حتى در شدايد.
فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لكن قست قلوبهم و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون‏
*زيبا پنداشتن اعمال زشت، موجب هدايت ناپذيرى و اجابت نكردن دعوت انبيا
فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا ... و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون‏
*تضرع در مقابل خداوند، موجب كمال و رشد انسان مى‏شود.
فأخذنهم بالبأساء ... لعلهم يتضرعون. فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا



آيه 44
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ‏  
         پس هنگامى كه آنچه را بدان تذكر داده شده بودند به فراموشى سپردند، درهاى همه چيز را بر آنان گشوديم، تا وقتى كه به آنچه داده شده بودند مغرور شدند، ناگهان آنان را (به عذاب) گرفتيم، و يكباره نوميد و حسرت زده شدند.

*گشوده شدن تمامى درهاى نعمت به روى امت‏هاى پيشين، در پى بى‏تفاوتى و فراموشكارى آنان نسبت به هشدارها و تذكارهاى الهى‏
فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شى‏ء
* به ياد داشتن برهه‏هاى دشوار زندگى، مانع غفلت از ياد خدا
فلما نسوا ما ذكروا به‏
* گشوده شدن درهاى نعمت به روى‏كسانى كه حتى در سختيها تضرع نمى‏كنند، جريان يافتن سنت استدراج الهى است.
فأخذنهم بالبأساء و الضراء ... فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شى‏ء
*استدراج، نتيجه فراموش كردن خداوند، پس از توجه به او در سختيها و شدايد
أغير اللّه تدعون ... فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شى‏ء
*فراوانى و رفاه و آسايش همواره نشانه لطف و عنايت الهى نيست.
فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شى‏ء حتى‏ إذا فرحوا
* عذاب ناگهانى غافلان از خداوند و هشدارهاى او، در اوج شادمانى و رفاه و آسايش‏
فلما نسوا ما ذكروا به ... أخذنهم بغتة
*خدافراموشان، داراى چهره‏هايى مأيوس و اندوهبار به هنگام نزول عذاب الهى‏
فلما نسوا به ... فإذا هم مبلسون‏
ابلاس به معنى نااميد و متحير شدن است. (قاموس اللغة) و نيز به حزن و اندوهى گفته مى‏شود كه از شدت سختى بر كسى عارض شود. (مفردات راغب).
*از عقبة بن عامر روايت شده كه پيامبر (ص) فرمود: هر گاه ديدى خداوند على رغم معاصى بندگان، آنچه را از او بخواهند به آنان مى‏دهد، اين، استدراج (نزديك كردن تدريجى عذاب) خداست بر آنان، سپس آيه «فلما نسوا ...» را تلاوت كرد».


                       
آيه 45
فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ‏ 
        پس دنباله گروهى كه ستم كردند قطع شد، و ستايش خداى را كه پروردگار جهانيان است.

* وجود اقوام و تمدنهايى نابود شده در تاريخ كه هيچ نسلى از آنان برجاى نمانده است.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد للّه رب العلمين‏
* سنگدلى و تضرع نكردن به درگاه خداوند، حتى در دشواريها، ظلم است.
فلولا ... تضرعوا و لكن قست قلوبهم ... فقطع دابر القوم الذين ظلموا
*رفاه فراوان، زمينه ظلم است.
فتحنا عليهم أبوب كل شى‏ء ... فقطع دابر القوم الذين ظلموا
*قطع هر گونه امداد الهى از ظالمانِ تكذيب‏كننده آيات خداوند.
فقطع دابر
 «دابر» به معنى عقب (پشت) است و از معانى محتمل كنايى در آيه، قطع هر گونه امداد و فيض الهى مى‏تواند باشد.
* نابود ساختن ستمكاران از زمين، كارى در خور ستايش‏
فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد للّه‏

[ دوشنبه ۱۳۸۹/۱۰/۱۳ ] [ 12:36 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب