آيه 16
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ هر كس در آن روز عذاب از او گردانده شود، قطعاً خدا به او رحم كرده است، و اين است آن كاميابى آشكار.
*رهايى آدمى از عذاب در قيامت، نشانه برخوردارى وى از رحمت الهى است.
من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه
* آدمى، در هر مرتبه و با هر عمل، براى رهايى از عذاب در قيامت نيازمند رحمت خداوند است.
من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه
كلمه «من» از ادات عموم است، بنابراين مفاد «من يصرف ...» عموميت داشته و شامل همه مردم مىشود.
* تسليم شدن در برابر خداوند و دورى از شرك، زمينه برخوردارى از رحمت الهى در قيامت
قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم ... من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه
*گزينش خداوند يگانه به ولايت و سرپرستى، زمينه شمول رحمت الهى بر آدمى در قيامت
قل أغير اللّه أتخذ وليا ... من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه
آيه 17
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ و اگر خدا محنتى به تو برساند، جز او هيچ بر طرف كنندهاى براى آن نيست؛ و اگر خيرى به تو برساند، (كسى نمىتواند مانع آن شود، زيرا)او بر هر چيزى تواناست.
* هيچ موجودى توان دفع آسيب و يا خيرى را كه از ناحيه خدا باشد، ندارد.
و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير
*تنها خداى قادر بر رساندن هر گونه ضرر و يا منفعت به آدمى، شايسته پرستش و ولايت مىباشد.
أغير اللّه أتخذ وليا ... و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير
*اقتدار بر رساندن هر گونه خير و شر، از شؤون ولايت الهى است.
أغير اللّه أتخذ وليا ... و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير
*توجه به اقتدار بىمانع خداوند بر رساندن نفع و ضرر، زمينهساز اعتقاد به توحيد و پرهيز از شرك
و لا تكونن من المشركين ... و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير
* توانايى بتها و معبودهاى خيالى در دفع شر و رساندن خير، پندار نارواى مشركان
و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير
*هيچ مانعى در برابر جريان قدرت مطلقه الهى وجود ندارد.
و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو ... فهو على كل شىء قدير
* براى رفع كاستيها و جلب خير، تنها بايد به خدا متكى و اميدوار بود.
و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير
آيه 18
وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ و اوست كه بر بندگان خود غالب است، و اوست آن حكيم آگاه.
*آدميان، مقهور در برابر اقتدار يگانه خداوند هستند.
و هو القاهر فوق عباده
«قهر» (مصدر «قاهر») به معناى غلبه همراه با ذلت مقهور است.
* قهر و غلبه خداوند بر اساس حكمت و آگاهى كامل و دقيق اوست.
و هو القاهر فوق عباده و هو الحكيم الخبير
* نفع و ضرر رساندن خداوند به آدميان بر اساس حكمت و آگاهى
و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو ... هو الحكيم الخبير
*راه نيافتن هيچگونه ضعف و كاستى، گزافه، جهل و اشتباه در حريم خداوند
و هو القاهر فوق عباده و هو الحكيم الخبير
از صفات «قاهر»، «حكيم» و «خبير»، كه براى خداوند بيان شده، برداشت فوق استفاده شده است.