منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


بَلَى قَدْ جَاءتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿59﴾ [به او گويند] آرى نشانه‏هاى من بر تو آمد و آنها را تكذيب كردى و تكبر ورزيدى و از [جمله] كافران شدى (59)
وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ ﴿60﴾ و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بسته‏اند رو سياه مى‏بينى آيا جاى سركشان در جهنم نيست (60)
وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿61﴾ و خدا كسانى را كه تقوا پيشه كرده‏اند به [پاس] كارهايى كه مايه رستگارى‏شان بوده نجات مى‏دهد عذاب به آنان نمى‏رسد و غمگين نخواهند گرديد (61)
- خداوند بدون اتمام حجّت، كسى را عذاب نمى‏كند. «بلى قد جاءتك اياتى»
- تكذيب فورى و بدون تأمل، حاكى از روحيه تكبّر ولجاجت است. «فكَذّبت»
- روسياهى واقعى و سياهى دل در قيامت ظاهر مى‏شود. «وجوههم مسودّة»
- انگيزه‏ى دروغ بستن به خداوند تكبّر است. «كذبوا على اللّه... للمتكبّرين»
- تقوا وسيله نجات و رستگارى است. «و ينجّى اللّه الّذين اتّقوا بمفازتهم»
- متّقين هيچ گونه اندوه درونى ندارند. «و لا هم يحزنون»

اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿62﴾ خدا آفريدگار هر چيزى است و اوست كه بر هر چيز نگهبان است (62)

لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿63﴾ كليدهاى آسمان و زمين از آن اوست و كسانى كه نشانه‏هاى خدا را انكار كردند آنانند كه زيانكارانند (63)

قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ ﴿64﴾ بگو اى نادانان آيا مرا وادار مى‏كنيد كه جز خدا را بپرستم (64)
وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿65﴾ و قطعا به تو و به كسانى كه پيش از تو بودند وحى شده است اگر شرك ورزى حتما كردارت تباه و مسلما از زيانكاران خواهى شد (65)

بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُن مِّنْ الشَّاكِرِينَ ﴿66﴾ بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش (66)

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿67﴾ و خدا را آنچنان كه بايد به بزرگى نشناخته‏اند و حال آنكه روز قيامت زمين يكسره در قبضه [قدرت] اوست و آسمانها در پيچيده به دست اوست او منزه است و برتر است از آنچه [با وى] شريك مى‏گردانند (67)

- موحّد واقعى كسى است كه به تمام ابعاد توحيد معتقد باشد:توحيد در خالقيّت. «خالق كل شى‏ء»توحيد در ربوبيّت. «على كل شى‏ء وكيل»توحيد در عبادت. «افغير اللّه تأمروّنى اعبد...»
- همه‏ى هستى، در آفرينش و بقا، محتاج او هستند. «خالق كل شى‏ء و هو على كل شى‏ء وكيل»
- كفر منكران، به خدا ضررى نمى‏زند، زيرا او مالك آسمان‏ها و زمين است. «و الّذين كفروا... اولئك هم الخاسرون»
- جهل، سرچشمه‏ى انحرافات است. «افغير اللّه... اعبد ايها الجاهلون»
- هرگز در برابر خواسته‏هاى نابخردان تسليم نشويم. «تأمرونّى... ايها الجاهلون»
- عصمت انبيا مانع امر و نهى و تشويق و تهديد الهى نيست. «لئن اشركتَ»
- بهترين راه تشكّر از خداوند عبادت است. «فاعبد و كن من الشاكرين»
- توحيد، نشانه‏ى شناخت درست و قدرشناسى است و شرك، برخاسته از عدم شناخت و قدردانى است. «و ما قدرو اللّه حقّ قدره»
- براى شناخت بهتر خداوند، بايد به قدرت و احاطه‏ مطلقه‏ى او توجّه كنيم. «و ما قدروا اللّه حقّ قدره و الارض جميعاً... و السموات...»

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ ﴿68﴾ و در صور دميده مى‏شود پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بيهوش درمى‏افتد مگر كسى كه خدا بخواهد سپس بار ديگر در آن دميده مى‏شود و بناگاه آنان بر پاى ايستاده مى‏نگرند (68)

وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿69﴾ و زمين به نور پروردگارش روشن گردد و كارنامه [اعمال در ميان] نهاده شود و پيامبران و شاهدان را بياورند و ميانشان به حق داورى گردد و مورد ستم قرار نگيرند (69)
مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان مى‏فرمايد: مراد از «نور ربّ» كشف اسرار و حقايق در قيامت است، سپس براى تأييد نظر خود آيه‏ى  سوره‏ى ق را گواه مى‏گيرد: «لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك»
در تفسير اطيب البيان مى‏خوانيم: چون در قيامت نور خورشيد و ماه گرفته مى‏شود، مراد از «نور ربّ» نورى است كه از مؤمنان بر مى‏خيزد. سپس اين آيه را به عنوان شاهد ذكر مى‏كند: «يوم ‏ترى المؤمنين و المؤمنات يسعى نورهم بين ايديهم»
- مرگ و رستاخيز همه‏ى انسان‏ها، براى خداوند آسان و همچون دميدن در شيپور است. «نُفخ - صَعق»
- رستاخيز، تنها مربوط به انسان‏ها و ساكنان زمين نيست. «مَن فى السموات و مَن فى الارض»
- ميان نفخه‏ى اول و دوم قيامت، زمانى طولانى است. «نفخ... ثُمّ نفخ»
- رستاخيز، ناگهانى و دفعى است. «فاذا هم» نشانه‏ى ناگهانى بودن است.
- در قيامت گواهان متعدّدى در كار است. (انبيا، امامان، فرشتگان، اعضاى بدن، زمين، زمان و...). «الكتاب - النبيّين - الشهداء»
- قضاوت و داورى خداوند بر پايه مستندات پرونده اعمال و گواهى پيامبران و شاهدان است. «وضع الكتاب وجيى‏ء بالنبيّين و الشهداء و قُضِىَ»

[ پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۷/۲۹ ] [ 7:2 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب